بازی در «خانوم» برایم یک توفیق اجباری بود | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۸ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۲۲:۰۸
رضا امانلو در گفت‌وگو با صبا:

بازی در «خانوم» برایم یک توفیق اجباری بود

بازیگر نمایش «خانوم» گفت: بازی‌ در این نمایش، برایم یک توفیق اجباری شد. یعنی هم متن برایم جذابیت داشت و هم دو کاراکتری که بازی می‌کنم و هم همکاری با تیم اجرایی.

به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، نمایش «خانم» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی تینا بخشی،که از تاریخ ۲۹ خردادماه تا ۲۳ تیرماه در خانه هنرمندان اجرا و با استقبال خوب تماشاگران روبه‌رو شده بود، از دهم مردادماه اجراهای خود را در پردیس تئاتر شهرزاد ادامه داده است. این نمایش برداشتی آزاد از نمایش‌نامه «کلفت‌ها» اثر مشهور «ژان ژنه» فرانسوی است. سارا سیبی، ساغر طاهرپور و رضا امانلو در نمایش «خانوم»، ایفای نقش‌ها را بر عهده داشته‌اند. رضا امانلو،که در نمایش «خانوم»، اجرای دو نقش «ژان» و «خانوم» را بر عهده دارد، متولد ۱۳۷۳ و تئاتر را به صورت تجربی و کارگاهی در ورک‌شاپ‌های مختلف آموخته است. او دارای مدرک ارشد مهندسی صنایع است اما بازی در نمایش را از اواخر سال ۹۲ شروع کرد. اوایل ورود به عرصه تئاتر، در اجرای پایان‌نامه‌های دانشجویی ایفای نقش می‌کرد و در ادامه با کسب تجربه‌های بیش‌تر، فعالیت خود را در تئاتر گسترده‌تر کرد و در حدود ده اجرای عمومی حضور داشت. برخی از مهم‌ترین نمایش‌هایی که امانلو در آن‌ها بازی کرده، می‌توان به نمایش «باغ آلبالو» در سالن مهرگان،«دکلره»، «سینماصحنه» در تماشاخانه ملک و «هذیان‌های دونفره» اشاره کرد. به بهانه اجرای مجدد نمایش «خانوم» در پردیس تئاتر شهرزاد، با رضا امانلو به گفت‌وگو نشستم.

احمدرضا حجارزاده

*** برای بازی در نمایش خانوم چگونه به خانم بخشی معرفی شدید؟
-من به واسطه آشنایی با خانم ساغر طاهرپور،که در اجرای دیگری هم‌بازی بودیم، به خانم بخشی معرفی شدم. خانم بخشی را از روی اسم می‌شناختم، چون ایشان سابقه زیادی در تئاتر دارند، ولی من سعادت همکاری با ایشان را نداشتم. وقتی با خانوم بخشی آشنا شدم کمی گپ‌وگفت کردیم درباره اجرا و متن را همان روز خواندم. بچه‌های گروه خیلی برایم دوست‌داشتنی بودند. خانم طاهرپور را که می‌شناختم. خانم سارا سیبی را هم در حد اسم می‌شناختم و همکاری با ایشان خیلی برایم جذاب بود، چون شاید برای من، خود گروه از متن و باقی قضایا جلوتر باشد. در نتیجه بازی در این نمایش برایم خوشایند بود و پذیرفتم که همکاری داشته باشیم.
***وقتی بازی در این نمایش را پذیرفتید، اولین برداشت‌تان از متن چه بود و کدام ویژگی‌ها شما را به بازی در نمایش خانوم ترغیب کرد؟
-ژان ژنه را از قبل می‌شناختم و برخی از متن‌هایش را خوانده بودم. آثار ژان ژنه به دلایلی خیلی مورد علاقه من نبود. بعضاً یک جاهایی از متن‌های ژنه برایم خیلی جذاب بود اما مجموعه‌آثار و ابزوردیسم او شاید مثل بِکت نبوده که من را جاهای عجیبی ببرد. البته خود شخصیت ژان ژنه برایم دوست‌داشتنی بود. همان‌طور که می‌دانید ژنه اصلاً در چنین فضایی نبوده، بلکه به خاطر آزادی و آن وجهه‌اش به سمت نمایش‌نامه‌نویسی آمده. یاد اخوان ثالث می‌افتم که گفته بود «پدرم من را شاعر کرد»، چون او ساز می‌زد و شاید اصلاً نیتش شعرگفتن نبوده. من وقتی متن را خواندم و برداشتی را که خانم بخشی از کلفت‌ها و خواهران پاپن داشتند، دیدم، به نظرم متن لایه‌مندی رسید، کمااین‌که خود ژان ژنه هم این‌گونه است اما لایه‌هایی که از متن خانم بخشی دستگیرم شد برایم جذابیت‌های عجیب و غریبی داشت. ضمن این‌که چون دو کاراکتر را باید بازی می‌کردم، این موضوع برایم چالش جذاب‌تری بود. از این جذاب‌تر آن‌که به خانم بخشی هم گفتم طی سال‌هایی که بازی داشتم و هنرجویی کردم و درس پس دادم به اساتید، خیلی دوست داشتم یک کاراکتر خانوم را بازی بکنم و تا حالا نشده بود. از این‌رو بازی‌ام در نمایش خانوم توفیق اجباری شد. یعنی هم متن برایم جذابیت داشت و هم دو کاراکتری که بازی می‌کنم و هم تیم اجرایی.

***با توجه به این‌که نمایش خانوم اولین تجربه کارگردانی تینا بخشی است، در پروسه تمرین‌ها چه تعاملی بین شما و ایشان شکل گرفت؟ بازی شما در این اثر چه‌قدر نتیجه تجربه‌های خودتان در عرصه بازیگری است و چه‌قدر محصول راهنمایی‌های خانم بخشی به عنوان کارگردان؟
-مورد جذاب دیگر نمایش خانوم همین بود که من تا اواسط کار نمی‌دانستم «خانوم» اولین تجربه کارگردانی خانم بخشی است، چون اصلاً این‌گونه به نظر نمی‌آمد. خیلی مسلط و همراه و برای رسیدن به کاراکترها کمک‌حالِ تمام احوال و عواطف ما بودند. خب قطعاً خودم هم در شکل‌گیری نقش‌ها، شیطنت‌هایی بر اساس تجربیاتم به عنوان بازیگر داشته‌ام. البته همیشه این‌گونه‌ام که گوستینگ خودم را همراهم نیاورم! یعنی اگر یک جایی کاراکتری داشته‌ام، آن را همان‌جا ببندم و بگذارم و این‌جا که می‌آیم یک آدم و کاراکتر جدید باشم. تلاش هم کرده‌ام که در نمایش خانوم به همین صورت باشم، چه در شخصیت ژان و چه شخصیت خانوم.
***نکته جالب در مورد بازی شما این‌که در نیمه نخست نمایش، نقش ژان دیالوگ‌های کم‌تری دارد و حضورتان متکی بر حس کاراکتر است اما در نیمه دوم نمایش، نقش خانوم پر از حرکت و دیالوگ است، بدون این‌که شباهتی در بازی شما بین دو نقش دیده بشود. در واقع، فارغ از چهره و ظاهرتان، به نظر نمی‌رسد یک بازیگر هر دو نقش را بازی می‌کند. برای تفکیک جنس بازی در این دو نقش چگونه عمل کردید و از چه ترفندهایی بهره بردید؟
-خب ابتدا وقتی من متن را می‌خواندم، این دو کاراکتر را جدا از هم می‌دیدم. در ادامه من اول سعی کردم بیایم به سمت ژان و او را به یک مقصودی برسانم و بعد بگذارم کنار، یعنی اصلاً نمی‌خواستم این‌گونه حس کنم که الان ژان هستم و الان خانوم هستم! کمااین‌که در نقش خانوم هم لحظه‌های کوتاهی می‌رود به سمت ژان‌شدن، ولی اتفاقی که افتاده این بوده که با کمک خانم بخشی و دوستان دیگر، ژان را به مقصودی رسانده‌ام و بعد رفته‌ام سراغ خانوم. انگار از ابتدا باید خانوم می‌بودم! سپس آرام‌آرام حین تمرین‌ها این دو را در هم مخلوط کردیم که بتوانیم منفک از هم نشان‌شان بدهیم. بعلاوه این‌که من کم‌تر از یک ماه برای این نمایش و دو کاراکتر تمرین کردم. به شدت سخت بود. هر روز پنج‌شش ساعت تمرین اما خدا را شکر، توانستیم نمایش را به جایی برسانیم که حداقل دیدنش خالی از لطف نباشد.


***تحلیل شما از نقش ژان ژنه در این نمایش چه بود؟ با توجه به این‌که نمایش «خانوم» برداشتی آزاد از نمایش‌نامه کلفت‌ها و زندگی هنری ژان ژنه است، برای شکل‌گیری نقش چه منابعی برای تحقیق در اختیار داشتید؟
-همان‌طور که اشاره کردید، نمایش «خانوم» یک بازنویسی و برداشت آزاد از کلفت‌هاست، ابتدا با خانم بخشی گفت‌وگویی داشتم که ببینم در ذهنیت ایشان ژان به چه شکل درآمده، یعنی برای شناختی که لازم بود از شخصیت و ظاهر و باطن ژان داشته باشم، مطالعات کافی داشتم. مثلاً فهمیدم مدتی در زندان بوده. همچنین شما می‌بینید که ژان در صحنه دارد نویسندگی می‌کند اما نویسندگی‌اش به عنوان یک نویسنده خیلی شکیل و باکلاس نیست.کاغذها را روی پایش گذاشته،گاهی برگه‌ها مچاله می‌شوند یا مدادش را همان‌جا می‌تراشد. این تصاویر را از همان ژان برداشتیم که در زندان و کف زمین می‌نشسته و می‌نوشته، ولی ذهنیت خانم بخشی از شخصیت ژان هم چندان بی‌شباهت به خود ژان نبود اما کمی جدی‌تر و تاثیرگذارتر بود.گرچه شاید ژان خیلی دنبال اثرگذاری نبود. یک زندگی برای خودش داشته و هر طور دلش می‌خواسته رفتار می‌کرده. این‌جا نیز همان درونمایه را دارد، ولی ظاهر قضیه و قالبی که دارد به این صورت است که اتفاقاً خیلی هم جدی است و انگار خانم بخشی می‌خواسته ژان خیلی کاریزماتیک باشد و اثرات ریز و درشتی روی کاراکترها و داستان و فضا بگذارد و حالا ایده‌پردازی‌هایی را که من و ایشان داشتیم، با هم ادغام کردیم و به این نقش رسیدیم.
***فکر می‌کنید نمایشی که این شب‌ها روی صحنه است، چه‌قدر می‌تواند بر مخاطب امروز تئاتر تاثیرگذار باشد؟ به نظرتان تماشاگران تئاتر با نمایش «خانوم» ارتباط خوبی می‌گیرند؟
-از ابتدا دیدگاه من بخصوص در مورد قصه این‌گونه بود که نمایش خیلی لایه‌مند است و عمق دارد. شاید مخاطب عام خیلی نتواند ارتباط نزدیکی با آن بگیرد. بیش‌تر برای مخاطبانی جدی‌تر تئاتر جذابیت دارد که تعمق بیش‌تری دارند. البته به تماشاگران دیگر جسارت نمی‌کنم، خیلی از تماشاگران عام هم کار را دیده و دوست داشته‌اند اما در مجموع چه در بازی‌ها و چه در دکور و متن نمایش‌نامه و فضاسازی و موسیقی و غیره، تلاش شده بتواند انواع مخاطبان را با خودش همراه بکند. حالا گاهی موفق‌تر است و گاهی نه. در کل به نظرم این نمایش جذابیت‌هایی هم برای مخاطب عام دارد و هم مخاطب خاص.

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۸/۰۷۵/۴۶۸/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • زودپز
    ۱۵۹/۷۸۷/۰۹۳/۵۰۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۵۴/۰۵۰/۷۸۴/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۳/۹۹۲/۷۷۷/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۴/۳۷۶/۴۱۳/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۳/۴۹۵/۱۴۱/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۱/۳۷۲/۹۰۸/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۴/۱۷۵/۳۰۳/۰۰۰
  • استاد
    ۹۳۵/۶۸۵/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۰۲/۹۷۰/۰۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۲۸۷/۰۷۲/۰۰۰
  • نبودنت
    ۱۷۹/۵۶۵/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۴۱/۸۶۰/۰۰۰