به گزارش صبا، در این یادداشت آمده است:
نمایش حرف و ایده ارزشمندی دارد:
«من اگر نبینم، تو حق داری که خیانت کنی؟»
داستانِ نمایش درباره زن نابینایی است که احساس میکند همسرش در خانه او، و بر روی تختخواب او، به او خیانت میکند؛ فقط با این پندار و گمان که زن نمیبیند. ایدهی نابی که در متن و در اجرا به بار نشسته و مخاطب را با خود همراه میکند.
در اینجا زن، به مثابه جنسیت «قربانی» نیست. زیرا نمایش داعیهی فمینیسم بودن را ندارد. (که اگر هم داشته باشد، اشکالی ندارد.) در نمایش «هیدن» «انسان» قربانیِ بیاخلاقی و تباهی بیمرز جامعهای است که میتواند ایرانِ امروز یا هر جای دیگری بر روی کرهی زمین باشد.
نمایشنامههای بزرگ با تمهای بزرگ، چون از انسان و درد و رنج او سخن میگویند، مؤثر و جاودانه باقی میمانند. وقتی هنرمند به معنای خالق، به شکوه و دیالکتیکِ تنهایی دست یافت، آنگاه که دشواری وظیفه را فهم کرد، رنج دانایی را دریافت، بزرگ خواهد اندیشید، و سخنش از مرزها و جغرافیای بوم و دیارش گذر خواهد کرد. هیدن، چون از انسان میگوید بیاینکه ادعای عجیب و غریبی داشته باشد، در ذهن و جان مخاطب جای میگیرد، و دیوارِ تنبلیِ ذاتیِ «مطالعه نکردن» و «نیاندیشیدنِ» این روزهای جامعهی ما را فرو میریزد.
تئاتر و هنر نمایش، هنری دشوار و گران است، زیرا گذشته از فلسفه، ادبیات، جامعهشناسی و روانشناسی، تقریبن همهی هنرهای نقاشی، معماری، موسیقی، رقص، شعر و سینما را در دل خود جای داده است. هنرمند تئاتر نسبت به نارساییها، بیعدالتیها و تباهیهای جامعهی خود دلآگاه است. او وجدان بیدار جامعه است.
آینهای تمامنما را در مقابل دیدگانِ حکومتها و دولتها قرار میدهد تا به جبران و رفع کمبودها بشتابند. (افسوس که دولتمردان ما بینندهی این هنر آگاهیبخش، فرهیخته و بزرگ نیستند!) هنرمندان نمایش هیدن، همسان و هماهنگ با هم، اثری مسئلهمند و فکور را بر صحنه جاری و ساری ساختهاند که تحسین مخاطب را برمیانگیزد.
فرم و محتوا همسو و همگام با هم پیش میروند. کوروش شاهونه، پس از اجرای موفق نمایش «مانستر» اینبار تجربهی درخشانِ دیگری را به نمایش میگذارد. او به نگاه و فرمِ ویژهی خود دست یافته که نوید خلق آثاری درخشان را برای آیندهی تئاتر ایران میدهد.
انتخاب هوشمندانهی متن، طراحی کارگردانی، انتخاب و هدایت بازیگران، رنگ و نور، صحنه و لباس، استفاده از تصویر و فیلم نشان از دقت نظر بالای او دارد. (البته در افکت و موسیقی لاینقطع و گاه صدای بلند آن که گوش مخاطب را آزار میدهد شاید کمی زیادهروی شده باشد).
خوشحالم که نسل تازهنفس، باسواد، خلاق و جوان تئاتر به تمرین زیاد، تحقیق و پژوهش اهمیت میدهند تا مبادا این سیاستِ ابلهانهی «یکماه تمرین، یکماه اجرا» هنرِ نمایش را ساده و ارزان جلوه دهد.
بازیگران نمایش هیدن، بر صحنه جادو میکنند. حمید رحیمی و ریحانه رضی بینظیرند. ریحانه رضی بعد از بازی درخشانش در نمایش «مانستر» ثابت کرد که بازیگر نقشهای استثنایی و دشوار است. آنها هرشب خود را بر مسلخ صحنه قربانی میکنند تا بازیگری کار هر سادهانگاری نباشد. عطا عمرانی، با بیان و بدنی منعطف و ذهنی خلاق بر صحنه سلطنت میکند.
امیدوارم بیشتر از این شاهد هنرنمایی این سرمایهی بازیگری تئاترمان باشیم. دیگر عزیزان آیت بیغم، فرناز حسینمردی و مبینا هداوندخانی در ایفای نقشهایشان موفق و ارزنده عمل میکنند.
طراحی صحنه، لباس و طراحی نور از دیگر امکانات خلاقانهی نمایش هیدن است.
و به سجاد افشاریان برای تهیهکنندگی این نمایش تبریک میگویم.
در پایان امیدوارم آیندهای روشن برای نسل جوان تئاتر رقم بخورد. جوانان ما شایستهی بهترینها هستند.
حمیدرضا نعیمی
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است