کابوس‌­های ما نمی­‌میرند | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۸ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۰۴:۲۲
نگاهی به نمایش «کابوس‌­های آن که نمی­میرد»

کابوس‌­های ما نمی­‌میرند

«کابوس­‌ها...» کابوس‌­های دهخداست، کابوس‌هایی که در واپسین ماه­‌های عمرش با آن درگیر است، آن زمان که در جریان وقایع پس از کودتای 28 مرداد، در جستجوی دکتر فاطمی یا به بهانه­­ آن به خانه­‌اش ریختند و فیش‌­های لغت­نامه-حاصل زحماتِ سی سال‌ه­اش- را پراکنده ساختند...

به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، «کابوس‌­های آن که نمی‌­میرد» با نمایشنامه‌­ای از امیرحسین طاهری و کارگردانی نادر فلاح، به تئاتر مهم سال بدل شده است. این اثر فاخر، پس از اینکه در اردیبهشت ماه در سالنِ مولوی به روی صحنه رفت، اجرایش بلافاصله در تماشاخانه­ شهرزاد ادامه یافت، روزهای تعطیل اجرا ویژه در دو نوبت داشت و با توجه به پر بودن سالن و امتیاز بالای آن از سوی مخاطبان، تمدید شد و به نظر می‌­رسد سلسله­ اجراهای آن به زودی به اتمام نخواهد رسید.

«کابوس­‌ها…»، متنی تاریخی دارد و زندگی و احوال دهخدا را دستمایه­ کار خود قرار داده است. علی اکبر دهخدا، بنیانگذارِ لغت نامه، گردآوردنده­ امثال و حکم، نگارنده­ ستونِ چرند و پرند و دیگر مقالات در روزنامه­ صوراسرافیل، شاعر، مترجم و از فعالین جنبش مشروطه و حامیِ نهضتِ ملی‌شدن نفت­، شخصیتی چند وجهی، اثرگذار و مهم در خاطره­ جمعی ماست.

«کابوس­‌ها…» کابوس­‌های دهخداست، کابوس‌هایی که در واپسین ماه‌­های عمرش با آن درگیر است، آن زمان که در جریان وقایع پس از کودتای ۲۸ مرداد، در جستجوی دکتر فاطمی یا به بهانه­­ آن به خانه‌­اش ریختند و فیش­‌های لغت­نامه-حاصل زحماتِ سی ساله‌­اش- را پراکنده ساختند و پیرمرد هفتاد و پنج ساله را مضروب کرده و به بازجویی و حبس کشاندند. اما او فراتر از وقایعِ سال ۱۳۳۲، در کابوس‌­های زندگی­‌اش، در کابوس­‌های تاریخ ایران غوطه‌­ور است.

نمایش با شعری که دهخدا در رسای میرزاجهانگیر صوراسرافیل سروده  و توسط دختربچه­‌ای مشق می­‌شود، آغاز می­‌شود: «یاد آر ز شمعِ مرده، یاد آر.» دهخدا این شعر را در تبعید پس از به توپ بسته شدنِ مجلس توسطِ محمدعلی شاه به یاد کشته شدگانِ مشروطه، شهیدان راه آزادی چاپ کرد. سپس کشته شدنِ جهانگیر صوراسرافیل را در برابرمان می‌­بینیم و او به عنوانِ نمادِ مبارزه­ سیاسی در راه آزادی تا پایان در کابوس‌­های دهخدا و بر صحنه حضور دارد و دهخدا را به چالش می­‌کشد که چگونه است که او از کار سیاسی کناره گرفته و در کنجِ کتابخانه به لغت­‌نامه و فیش­‌برداری مشغول است.

دهخدا در صحنه­ کتابخانه‌­اش که در واقع صحنِ ذهن اوست، در خواب و بیداری کابوس­ می‌بیند، کابوس محمدعلی شاه، مردمانِ بی­‌سواد و طماع اطرافش و فرمان تبعید و قتل و غارت. او در سال ۱۳۳۲، وقایع چهل سال پیش از آن را، فروریختنِ رویای مشروطه را کابوس­‌وار، مکرر می‌­بیند و حالا در سال ۱۴۰۲ دهخدا، آنکه نمی‌­میرد،هفتاد سال است که مرده است ولی کابوس‌هایش، کابوس‌­های میهنِ ما هنوز زنده ­در برابر ما سیاه و عبوس ایستاده­‌اند و رویای آزادی، رویای سردمدارانی که چون شاه و چون ارباب رعیت را کور و کر نخواهند، در خواب‌مان هم رنگِ وجود نمی‌­گیرد و ما از صوراسرافیل تا کنون سربدارانیم. محمدعلی شاه در جایی در میانه­ ذهنِ پریشانِ دخو، جان می‌­گیرد و نطق می‌­کند که رعیت غلط می­‌کند اعتراض کند، ما رعیت بله قربان­گو می­‌خواهیم، هرکس نمی­‌خواهد از این مملکت برود و هنوز هم می­‌شنویم که چنین می­‌گویند. در جای دیگر دهخدا نگران مدرسه­ دختران‌ه­ای است که جماعتی بر آن یورش برده‌اند و هنوز هم ما دل نگرانِ گوشه­‌های جگرمان هستیم که سالم از مدارس دخترانه به خانه برگردند. دردهای‌مان همان است و انگار که در پس این سال‌­ها که از یک قرن تجاوز کرده است، درمان، اکثیرِ ناپیداست. کابوس­‌های ما نمی­‌میرند.

اما در میان همه­ شلوغی­‌های ذهن دهخدا، در میانِ بگیر و ببندها، آمدنِ دکتر فاطمی وحضورِ شاه و سربازها، صوراسرافیل حضور دارد و  مدام زمزمه می‌­کند، داد می‌­زند و فریاد می‌­کند که تو، دهخدا ترسو و جان­‌هراسی. چرا زنده‌­ای؟ چرا در راه آزادی نمرده‌­ای و نمی‌میری؟ و دهخدا را  دوباره و دوباره بر سر دو راهی آزادی‌خواهی در برابر فرهنگ یا کار سیاسی در برابر کار فرهنگی قرار می‌­دهد. جایی در پایان نمایش دهخدا به صوراسرافیل که در کنج ذهنش، با او در ستیز است، می­‌گوید که «اگر کار این مملکت با سیاست بازی درست می­‌شد، همون زمان مشروطه درست شده بود.» می‌گوید «خانه از پای بست ویران است» و برای آبادی این ویرانی، باید به بنیادها پرداخت. باید آگاه کرد مردم را و برای آگاهی باید ترجمه کرد آثار فرهیختگان غرب و برای ترجمه باید لغات و واژگان خود را شناخت و از این روست که او از سیاست دست شسته است و به کار گردآوری لغتنامه کمر همت بسته است.

اما هیچ کس در فکر چاپ لغت‌نامه­ او نیست. شاه که درگیر اداره­ اغتشاشات و کنترل مملکت است. از مردم که انتظاری نیست از جمله سرباز اداره­ تأمینات تنها در فکر تأمین سیگارش است و در این بین حتی دکتر فاطمی هم اهمیتی به کار دهخدا نمی‌­دهد. در این مملکت کار فرهنگی حتی در چشم نخبگانش هم در حکم کالای اضافی زینتی است.

دهخدا می­‌گوید: حکومت دیکتاتور دو دسته مردم پدید می­‌آورد یا مردم نادان و ترسو و یا مردم طماع و دروغگو و هر دو اینها حتی اگر با کار سیاسی آزاد شوند، نمی‌­توانند از آزادیشان استفاده­ کرده، شخص مناسبی را برای حکومت برگزینند. نمی‌­توانند. از این رو مردم باید ابتدا آگاه شوند و بعد آزاد. و البته به همین خاطر است که حکومت­‌های دیکتاتوری با آگاهی به صرف آگاهی نیز در تقابل و ستیزند.

در پایان در میانِ جوانانی که جوان مرده‌­اند و به زمین افتاده‌­اند، دختربچه‌­ای که نزد دهخدا درس می­‌گیرد، مشق آزادی می­‌کند.آ…زا…دی. و با این خواست و رویا «کابوس‌­های آن‌که نمی‌­میرد» به پایان می‌­رسد.

نمایش بر حوادث تاریخی مهمی اشاره می­‌کند که با ریتم بالایی صحنه پدیدار می‌­شوند و بعد جای خود را به دیگری می­‌دهند اما اجرا مخاطب را هرچند آگاهی کاملی از تاریخ معاصر نداشته باشد، با خود همراه می‌­کند.

در کنار مضمون عمیق و پرداخت دقیق، موسیقی زنده ­نواحی ایران بر تارهای دل چنگ می­‌زند و ریتم و هارمونی حرگت گروه بازیگران چشم را می­‌نوازد. همچنین استفاده­ خلاقانه از برگه‌­های سفید-پرچم­‌های صلح- در حکم فیش لغت‌نامه، اتهاماتِ پرونده، پولی که بر  سر دسته­ مخالفات مصدق ریخته می­‌شود، جذاب است.

«کابوس‌های آنکه نمی­‌میرد» جوانب گوناگونی از زندگی و شخصیت علی اکبر دهخدا را پوشش می‌دهند، تنها غیبتِ حاضرجوابی و طنازی دخوی چرند و پرند عجیب به نظر می­‌رسد که گفته‌­اند و شنیده‌­ایم که با آن از حکمِ ارتداد و کشته شدن جان سالم به در برده است که آن هم شاید با توجه به سن و پریشانی دهخدا در زمان نمایش قابل توجیه باشد.

 

پریسا آزمایش

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۵/۲۳۱/۳۴۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • پول و پارتی
    86/444/224/500
  • خجالت نکش 2
    86/257/789/200
  • سال گربه
    64/591/860/000
  • زودپز
    ۵۴/۶۴۷/۰۶۱/۵۰۰
  • قیف
    25/553/393/000
  • مفت بر
    20/561/320/600
  • ببعی قهرمان
    19/330/267/000
  • قلب رقه
    11/568/752/500
  • ملاقات با جادوگر
    11/345/347/500
  • شه‌سوار
    9/366/693/500
  • شهرگربه‌ها2
    9/123/296/500
  • در آغوش درخت
    6/277/201/500
  • آغوش باز
    2/293/917/500
  • استاد
    ۲۴۹/۲۵۷/۵۰۰
  • کارزار
    ۲۳۵/۷۹۲/۵۰۰
  • لختگی
    96/845/000
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۳۴/۵۰۵/۰۰۰