به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، نمایش «مغازه خودکشی» اقتباسی از رمانی به همین نام اثر ژان تولی فرانسوی است که روایتی ناتمام از رنجهای بشریت رابیان می کند وکارگردان سعی کرده باوفاداری به رمان و بهره گرفتن درست ومناسب ازدکور، نورپردازی خاص،گریم عجیب، تکنیک سایه،استفاده به جا از پرفورمنس، دیالوگهای کوبنده وتکرارشونده با بیان ۴ داستان نیمه تمام درکنارافکت های ترسناک و موسیقی سرزنده و مدرن، فضایی پر از ابهام، وهم آلود و در عین حال کمدی ترسیم کند. گویی انسان در یک گرداب بی زمان ومکان اسیر بی پایان ترسها، رنج ها، افکار تکرارشونده بی اساس وآزاردهنده خود تا ابد است وشاید انسان با برگشتن به کودک درون خود(لباس، لحن و اسکیتسواری نقش آلن) سخت نگرفتن هیچ مسالهای و رهایی از همه وابستگیها وچهارچوبهای ساختگی ذهنیاش، بتواند از این جهان پر مشقت حداقل برای مدتی نجات پیداکند ولی جدال بین زندگی ومرگ تا ابد ادامه خواهد داشت...
کسب و کار خانواده توواچه (Tuvaches) مرگ است. این خانواده صاحب مغازهای بزرگ است که در آن لوازم خودکشی به فروش میرسد و شعار این فروشگاه این جمله است: اگر زندگی شما ناموفق بوده است بیایید تا ما مرگ شما را به یک موفقیت تبدیل کنیم.
یکی دیگر از نکات جالب این نمایش نامگذاری اعضای خانواده است. نام اعضای این خانواده از اسامی خودکشی کنندگان معروف تاریخ اقتباس شده است. پدر خانواده به یاد یوکیو میشیما (Yukio Mishima)، میشیما نام گرفته است. او به یاد مرلین مونرو (Marilyn Monroe) دخترش را مرلین و به یاد ونسان ون گوک (Vincent Van Gogh) پسرش را ونسان میخواند.
حسین پورخلیلی نویسنده و کارگردان «مغازه خودکشی» نقش دراماتورژ هم دارد. انتخاب بازیگران درستی داشته و به خوبی توانسته از دل یک درام، کمدی سیاه بیرون بکشد.
نمایش به لحاظ محتوا و فرم دارای دو نقطه عطف است. شخصیت «آلن» با بازی روان و به دور از ادا و اطوارهای مرسومِ هدیه عبدیان نقطه عطف محتوایی نمایش است. الن با همه اعضای خانواده تفاوت دارد. او عاشق زندگی و زیباییهایش است. الن با همه مهربان است و محبتش را از کسی دریغ نمیکند. او دوست دارد به همه بفهماند که زندگی زیباست و باید از آن لذت برد. با عمیق شدن نقش الن و نفوذ فکری او در اعضای خانواده چالشهای جدیدی در تفکرات آنها ایجاد میشود. کمکم رفتارهای الن باعث تغییر و دید متفاوت اعضای خانوادهاش به زندگی میشود.
در این مسیر مرلین اولین تغییر کننده است. او خود یکی از طرفداران فروشگاهشان بوده و در جشن تولدش سمی به او تزریق میشود که هرکس او را ببوسد خواهد مرد. ولی حالا مرلین با چالشی جدی روبهرو گردیده است. او در حسرت بوسیدن لبهای کسی که دوستش میداشت، فرو رفته است.
اینجاست که نقطه عطف فرمی و فنی نمایش بروز میکند. شیما محمدی که از اواسط نمایش روی صحنه میآید تماشاچی را کاملا غافلگیر میکند. نمودار خطی نمایش را دارای ضربان میکند و خون تازهای وارد رگهای سالن میشود. محمدی «مرلین» را با تمام جان بازی میکند. بیان، بدن و میمیک فوق العادهای را در خدمت جان بخشیدن به پرسوناژ به کار میگیرد. مدیریت تنفس دارد. ضرباهنگ را حفظ میکند و صحنه را متناسب با میزانسن نقش میگرداند. محمدی مرلین را بازی نه بلکه زندگی میکند.
«مغازه خودکشی» را باید اثری اقتباسی موفق دانست که تماشاچی را سر ذوق میآورد. فانتزی سیاهی که مخاطب را به فکر فرو میبرد.
مصطفی بیات
کارشناس رسانه و تئاتر
@mostafabayat.90
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است