به گزارش صبا، رومینا روشنبین کارگردان به بهانه اکران فیلم «اتاق مهمان» به کارگردانی علی حدادی و تهیهکنندگی ابراهیم شیبانی در «سینما بدیل» یادداشتی در این باره نوشت.
متن این یادداشت بدین شرح است: «فیلم اجتماعی باید یادش باشد که اول از سینما باشد و دوم زمانی که درباره اجتماع صحبت میکند به چه بایدی برای این موضوع رسیده است؟
گاهی وقتها در تقابل با اثر چیزی میان آن با من و برخی از مخاطبان به میان میآید که نمیتوان نگاهی سطحی به اثر داشت. اسم این حس را در مفهوم ساده وجدان میگذاریم. گاهی فکر میکنم که آثار هنری به ویژه در سینما که هنر گرانی است؛ اگر تمام فیلمسازها در شرایط یکسان میتوانستند فیلم بسازند قاعده قضاوت آسانتر بود. اما این صحبتهای بیرون متنی است و اگر بخواهم بیواسطه با اثر روبرو شوم آن وجدانی که اشاره شد، یقهام را میگیرد.
ما با اثری طرف هستیم که مشخصا کم هزینه ساخته شده است و همین امر که فیلم را در دسته سینمای مستقل قرار میدهد یک ارزش است. ما در تاریخ سینمای ایران فیلمهای کم هزینه زیادی داریم که نمونههای موفقی بودند مانند «نفس عمیق» و «تنها دوبار زندگی میکنیم» که کم هزینه هستند و فیلمهای نسبتا خوبی هم شدند. از همین رو این ارزش را از آن یاد میکنیم و به خود اثر میپردازیم.
یک سینمای اجتماعی جا افتاده در ایران وجود دارد که از قضا سینمای جهان، ما را با این جنس سینما میشناسد که اخیرا اصغر فرهادی نوک قله آن را فتح و برای بعد از خود، مسیر را با چالش روبرو کرد. از این رو نزدیک به نود درصد فیلمسازان هنگام ورود به سینما از این راهِ جواب پس داده عبور میکنند و خیلی بد است که پس از این همه تکرار هنوز نتوانیم به مفاهیمی همچون سینما، اجتماع برسیم. فیلم اجتماعی باید یادش باشد که اول از سینما باشد و دوم زمانی که درباره اجتماع صحبت میکند به چه بایدی برای این موضوع رسیده است؟ چرا باید به این موضوع بپردازد؟ چرا باید مخاطب آن را دنبال کند؟ آیا قصد شکل دادن کاتارسیسی در مخاطب داریم؟
فیلم «اتاق مهمان» که از سینمای رئالیسم رایج سینمای ایران تبعیت میکند، به یک موضوعی رسیده که برایم جالب است؛ ما در زندگی روزمره در ایران کنار واقعیتهای دردناک و وحشتناکی که میبینیم گاهی به یک گروتسکی میرسیم که از تلخی زیاد خندهمان میگیرد یا آن تلخی را به جوکهای روزمره تبدیل میکنیم یا از اتفاقات خودمان که در آن لحظات رخ داده با طنز یاد میکنیم. نویسنده اثر این نکته گروتسک روزمره ما ایرانیها را در رئالیسم خود جا داده و در مواقعی موفق به همراهی مخاطب میشود. این قاعده یکی از نکات مثبت این اثر است اما رئالیسیمی که از آن یاد میکنیم یک قاعده اصلی دارد که به دلیل سبک جا افتاده آن در ایران نکتهای مهم دارد که این اثر در تقابل با آن کمی کم زور است و آن نکته، منطق رواییست.
منطق روایی در رئالیسم اجتماعی جدا از درون اثر، ما بهازای بیرونی هم دارد. اگر مخاطب در جایی احساس کند که با زندگی خود مداخله دارد، آن را نمی پذیرد و این موضوع گریبانگیر نویسنده میشود؛ درست مانند اتفاقی که در فیلم «فروشنده» در سکانسی که فرید سجادیحسینی مدارکی از خود را جا گذاشته بود. مخاطب این امر را به دلیل رئالیسم در منطق بیرون دنیای فیلم میسنجد و زمانی که منطق روایی فیلم با دنیای واقعی همسو نشود، اثر در این نکته شکست میخورد. زیرا با فیلم فانتزی یا ژنریک که میتواند منطقی در دل دنیای اثر بسازد، طرف نیستیم.
در مجموع هر موقع با اثری مستقل در این فضا روبرو میشوم، خوشحال و به سینمای مستقل امیدوارم. چرا که مهمترین اتفاقات در سینما از مسیر مستقل روی داده و «سینمابدیل» توانسته این بستر را برای آثار مستقل فراهم کند که این اتفاق برای سینما مبارک است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است