عباس موزون مجری و پژوهشگر درباره واژه «تَنَقَّبَتْ» در عاشورا توضیحاتی ارایه داد.
عباس موزون مجری و پژوهشگر که مهمان برنامه «نشان ارادت» شبکه دو بود، درباره پژوهش خود درباره یک واژه در زیارت عاشورا توضیح داد: ما یک واژه در زیارت عاشورا داریم که قرنها است از وقتی این زیارت به عنوان حدیث قدسی معرفی شده است علما درباره این واژه بحث کردهاند و به نتیجه نرسیدهاند. دستکم ۱۷ نظر درباره این واژه در دسترس است و نظرات مختلفی درباره معنای این واژه داشتهاند. واژه «تَنَقَّبَتْ» است تک واژهای در متن زیارت عاشورا که نمیدانیم تا امروز معنایش چیست. اولین کسی که به طور جدی در این زمینه پژوهش کرد علامه کفعمی است.
وی افزود: از ششصد سال قبل تا امروز نظرات مختلفی بیان شده است که معنای این واژه چیست. چرا اینقدر مبهم است؟ در جایی از زیارت عاشورا گفته می شود لعنالله، البته لعن و لعنت نه ناسزا است و نه دشنام است، یعنی دور شدن از رحمت. لعنت خدا بر امتی که اَسرَجَت وَ اَلجَمَت و تَنَقَّبَت. اسرجت یعنی زین، الجمت یعنی لگام. لعنت خدا برکسانی که لگام زدند بر اسبهایشان و تنقبت، یعنی نقاب زدند. این نقاب زدن از علامه کفعمی حدود ششصد سال پیش شروع شده است. دلیل اشکالش این است که در فرهنگ عرب زنها نقاب میزنند. مرد عرب نقاب نمیزند. برای مرد چیز دیگری به اسم لسام است. لسام قسمتی از آویز عمامه است که روی صورت میبرند و تا بینی را میپوشاند.
موزون ادامه داد: ابن زیاد وقتی منصوب شد مردم کوفه را فریب داد. صورتش را با همین پارچه پوشاند و طوری وانمود کرد که مردم فکر کنند او امام حسین(ع) است. میخواست بداند مردم چقدر طرفدار او هستند. علامه کفعمی میگویند نقبه یک نوع لباس است و شبیه به لنگ بوده است. اصلا برای جنگ چیزی وجود ندارد. فرضیه دیگری هم دارد و میگوید شاید از نقوب که جمع نقب است گرفته شده است. تنقبت یعنی راههای زیاد و مختلفی را آمدهاند. در حالی که کربلا تا کوفه راهی نیست.
او تاکید کرد: علامه مجلسی میگوید شاید مرسوم بوده است که از بیم دشمنان نقاب بزنند. چند هزار نفر با هم رفتند تا صد نفر را بکشند. ترسی وجود نداشته است و دلیلی برای پوشاندن صورتشان نبوده است. کسی مثل مرحوم علامه کلانتر که نظرات علامه مجلسی و علامه کفعمی را رد میکند و به درستی رد میکند. خودش چهار نظر میدهد. میگوید نقب یعنی سختی در کار، شاید زین بستند و لگام گذاشتند و خیلی برای این کارها سختی کشیدند. باز میگویند نقابت یعنی زین و لگام گذاشتند و بعد ریاست کردند و کارها را اداره کردند. باز هم میبینیم خیلی ربطی ندارد. نقیب به معنای آگاهی دادن و تجسس هم هست. باز میبینیم که خیلی کنار هم نمینشیند و با هم معنایی را کامل نمیکند.
مجری «زندگی پس از زندگی» ادامه داد: دیگری می گویند نقیبه یعنی کسی که از او مشورت میگیری. اصلا زین ولگام کردن و مشورت کردن با هم نمیخواند. علامه کلانتر خیلی منصفانه به عنوان یک پژوهشگر زبده نظرات قبلی را رد میکند و راجع به نظراتش خودش میگوید انصاف این است که هیچ یک از این معانی خالی از خللی نیست. شاید بعدها خدا از این امر آگاهمان کند. میگویند شاید کسی که مینوشته اشتباه نوشته است. اشتباه شنیده است. شاید ق و ن جا به جا شده است که میشود تقنبت. به گروه ۳۰ تا ۳۰۰ نفره مقنه میگویند. لگام زدند و زین کردند و ۳۰ تا ۳۰ تا مثلا به سمت کربلا رفتند. نفر دیگری میگوید شاید همین تنقبت است و به معنای مسافت دور است، این هم اشتباه است. دیگری میگوید کلمه تقببت را درمیآورد. قبه نوعی اتاقک است که روی شتر میگذارند که نمیشود اسبهای کل لشگر را تبدیل به شتر کنی.
مهمان برنامه «نشان ارادت» تاکید کرد: برخی میگویند شاید گوینده گفته تنکبت نویسنده این ک را ق شنیده است. تنکب داریم به معنای منحرف شدن از حق و تنکب داریم به معنای چیزی روی دوش انداختن. شاید تیر و کمان روی دوش انداختهاند. این هم با هم نمیخواند. تقببت نوعی بستن لگام است. یا تقبنت یعنی زین و لگام بستند و به سرعت حرکت کردند. تقتبت یعنی پارچهای که زیر پالان به بدن اسب و الاغ میبندند. آخرین مورد تهیات یعنی آماده شدند. این نسخه کم اعتباری است. کل کسانی که تلاش کردند این حروف را به هم بریزند نزدیک به نتیجه نبودند.
این پژوهشگر در ادامه خاطرنشان کرد: این وضعیت واژه تنقبت است تا امروز که سال ۱۴۰۲ هجری خورشیدی است. میخواهم بگویم تنقبت درست است. تا اینجا با نظر علامه مجلسی و علامه کفعمی و علامه کلانتر، که این واژه تحریف نشده است. پاسخ این سوال از نظر بنده کمترین این است که به اسبها لگام زدند، زین کردند و اسبها را نقاب زدند. شاید مخاطب در ابتدا بخندند و عجیب به نظر برسد و بگوید چرا به اسب باید نقاب بزنند. در کودکی دیده بودم در جایی که شیره کنجد میگرفتند و اسبی به سنگ بسته بودند و دور میچرخید.
او افزود: چیزی برای بستن چشم اسب گذاشته بودند که سرش گیج نرود و از کار تکراری خسته نشود. فکر کند دارد راه طولانی میرود. اینها اسب عصارهگیری بودند.
در جنوب غرب ایران میگویند اسب عصاری شدهام. یعنی هرچه تلاش میکنم به نتیجه نمیرسم. این در خاطرم بود. از طرفی در نقاشیها و فیلمهای سینمایی تاریخی دیده بودم اسبها نقاب دارند. اسبها چند نوع نقاب دارند که برخی هنوز استفاده میشود.
او ضمن اشاره به اینکه برخی از نقابها تزیینی است، افزود: نقابهای تزیینی که هر قومی که اسب داشته نقاب تزیینی برای اسبش داشته است. علاوه بر انواع نقابهای تزیینی، نقابهای دیگری وجود دارد که پشهبند و پشهگیر بوده است. نوع سوم نقاب جنگی است که معمولا از فلز است که در موزههای مختلف دنیا در برهههایی مختلف تاریخی داریم. چند پژوهشگر ایرانی در دانشگاهی از اصفهان پژوهشی درباره مقایسه نقابهای جنگی اسب در ایران و عثمانی انجام دادهاند. بنابراین انواع نقابها را برای اسب داریم. زمانی که به جنگ میروند برای زخمی نشدن اسب و زمین نخوردن مرکب به او نقاب میزدند. معتقدم اسرجت و الجمت و تنقبت اسب را، بنابراین از نظر بنده کمترین این موضوع برای همیشه خاتمه یافته است.
موزون گفت: زیارت عاشورا و زیارتهای دیگر هنوز کشف نشدهاند و نیاز به پژوهش دارند. گمان نکنیم متنهایی است که کارهای تکراری روی آنها انجام میشود و هرچه که باید به قدر کفایت گفته شده است. اینطور نیست. اینکه تنقبت مربوط به نقاب اسب است تمام و سوال این است که اسب حیوان نجیب و هوشمندی است و به ویژه نسبت به انسان رفتار نجیبانهای دارد. اگر فردی خواب یا بیدار، زنده یا مرده روی زمین افتاده باشد اسب پایش را روی او نمیگذارد که رد شود. ۸۰ سال پیش از یکی از علمای اصفهان پرسیدند که اسب نجیب است و این کار را نمیکند چطور است که میگویند از روی بدن امام حسین (ع) اینقدر راه رفتهاند که بدن به زمین چسبیده و قفسه سینه خرد شده است. برایش سوال میشود و مدتها فکر میکند و می وید شاید خواست خود امام بوده است که چنین چیزی بشود.
وی ادامه داد: عمربنسعد نامهای از ابنزیاد گرفته بود که اگرحسین و یارانش را دست بسته و تسلیم آوردی که اگر نشدند آنها را بکش و بعد از پایان جنگ بربدن او بتازید تا کمر و سینه خرد شود. این عین جملهای بود که دستور داده شده بود. وقتی حضرت شهید شد عمرسعد فریاد زد چه کسی داوطلب میشود اسبهایش را روی بدن او براند وسینه و کمرش را خرد کند.
او تاکید کرد: میگویند ۱۰ نفر این کار را کردند و اسامی آنها هم مشخص است. این افراد مشخص بودند که مختار وقتی قیامش پیروز شد دست و پای اینها را زنده بست و اسبها را روی آنها دواند و به این شکل قصاص شدند.
بنا به گفته این مجری و پژوهشگر، وقتی گفتند ما حاضر هستیم این کار را بکنیم اسبهایشان را آماده این کار کردند. طبق آنچه که در تاریخ گفته شده است کارهایی روی اسب انجام دادند و به همین علت مردم و خانوادهشان که به آنها افتخار میکنند به آنها بنوسرج میگفتند. فرضیه من این است که نکته پنهان در زیارت عاشورا است که گفته میشود لعنت برکسانی که اسب را زین کردند تا روی بدن پا بگذارند.
او تاکید کرد: نکته پنهانتر این است که اسب اگر چشمش باز باشد باید خیلی تلاش کند پا روی بدن بگذارد. بنابراین باید چشم او را بست. اینجا نقابی که به این اسبها زده شده است چشمبند بوده است از نوع نقابهای اسب عصاری. چشمش را بسته اند تا نبیند و زینش را محکم کردند که اگر بدن را با پایش لمس کرد رم نکند. اگر رم کرد مهارش کنند. بعدها صاحبان این اسبها تعدادی از آنها را به مصر میبرند. نعلهای اینها را جدا میکنند و به نشانه افتخار و برکت بر در خانههایشان نصب میکنند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: چهل نعل به چهل خانه به برکت میرود. این خاندان تا نسلها به اجدادشان افتخار میکردند. در مصر، شام و سرزمینهایی که دست بنیامیه بود این نعل را به مبارکی به در خانه نصب میکردند و این تفکر منتشر شد، به اروپا راه پیدا کرد و هنوز میبینید در مغازههای تهران جایی نعل وجود دارد و میگویند خوش شانسی و برکت میآورد. نمیدانند این تفکر از کجاست. کسانی بودند بنوالطشتی. افتخار می کردند پدرشان از کسانی بوده که طشت را آورده و جلوی یزید گذاشته است و سر حضرت آنجا بوده است. بنوالسنان کسانی بودند که سرها را روی نیزه آوردند. بنومکبری کسانی بودند که به هرشهری میرسیدند پشت سرحضرت به نشانه پیروزی تکبیر میگفتند. بنوالسراویل کسانی بودند که لباس حضرت را بعد از شهادت از تنش کندند و بردند.
«نشان ارادت» به تهیهکنندگی پویان هدایتی در ۳۰ قسمت ۳۰ دقیقهای هر روز تا پایان صفر حوالی ساعت ۱۷ از شبکههای دو و جام جم روی آنتن میرود.
One comment