به گزارش صبا، محمود گبرلو مجری تلویزیون، منتقد و کارشناس در پستی در صفحه مجازی خود از گفتوگوی ویدئویی فریدون جیرانی با محمد خزاعی در برنامه «سینما ۲۵» نوشت. او در این متن اعتقاد دارد که طرف خزاعی در برنامه اشتباه انتخاب شده بود و جیرانی نتوانسته است به خوبی از پس رییس سازمان سینمایی برآید.
در این متن آمده است: «گفتوگوی محمد خزاعی و فریدون جیرانی، فقط یک گفتگو نبود، یک مناظره بین دو جریان فکری در سینمای ایران بود.
اینبار جیرانی نتوانست استدلال محکم برای اثبات عقاید خود مطرح کند و خزاعی هم با شیوه خاص حرفهای خود را مطرح و برای تماشاگر باور پذیر شد. مناظره تا آنجا جذاب بود که درباره سینما بحث شد، اما آنجا که طرفین وارد حوزه ایدئولوژیک شدند، بهعلت نبود تسلط کافی و گاه نادانی و ناآگاهی، مباحث بیهودهای مطرح شد که اصلا راه گشا نبود.
نمیتوان کتمان کرد خزاعی، سینماگر مسلط و کاربلدی است. و پختگیاش را در اداره اجرایی سینمای ایران نشان داد اما جریان فکری حاکم بر سینمای فعلی ایران جریان پنهان دیگری است که امثال وزیر فرهنگ نابلد و ناآشنا را انتخاب کردهاند! نه خزایی! جیرانی نماینده گروهی از سینماگران است که حرف روشنگرانه دارد و با صراحت حرفهایش را میزند اما در نهایت، او فقط نماینده یک طیف خاص از سینماگران ایرانی است که گاه هم معترض هستند و گاه سازگار! اینکه چرا خزاعی بر خلاف روسایش به میدان آمد و نشان داد در کسوت مدیریت دولتی اهل گفتوگو و شنیدن صدای مخالف و ایستادن پای اعتقاداتش است، جای تعجب دارد!
این که چرا در این برهه، وقایع سالهای گذشته را هم اعتراض و هم اغتشاش نامید، حتما یک تحلیل است… ای کاش او سخنگوی جریان فکری فعلی حاکم بر عرصه فرهنگ و هنر و سینما و حتی تلویزیون میبود و آنان را از بن بست چگونگی طرح و اجرای گفتمان نجات میداد. حتما آرامش و تعامل، جای اعتراضات و اغتشاشات را میگرفت. با این نگاه است که معتقدم ضعف این مناظره این بود که طرف خزاعی خوب انتخاب نشده بود. جیرانی- که همیشه برای من عزیز است- فقط مدافع حلقه قشری از تماشاگران و فیلمسازان همفکر خود بود، در صورتی که طیفهای فکری متعددی در سینما بهوجود آمدهاند و هستند که خواستهشان بهروزتر و منطقیتر است. قشری که در نگاه کلان در حلقه فکری خزاعی قرار میگیرند اما با او زاویه دارند. [نمونهاش را در یادداشت روز ملی سینما اشاره کردم که چرا هر دو طیف انقلابی و غیر انقلابی در سینما مدافع وضع موجود نیستند] بحث اصلی در شیوه غلط مدیریتی و نگاه بسته غیر کارشناسانه برخی افراد مدیریتی همین حلقه نگاه و فکر خزاعیهاست. پس باید فردی روبروی خزاعی قرار میگرفت که با اعتقاد به همین نگاه حاکمیتی فعلی، خزاعی را متقاعد میکرد که شیوه زمامداری و مدیریت فرهنگی و تعامل این طیف [حتی در برابر همین تماشاگران و سینماگران درون حلقه فکریشان] تا چه حد مشکلساز است، چه رسد به سایرین!!»
There are no comments yet