به گزارش خبرنگار صبا، محسن سوهانی پژوهشگر میان رشته ای فرهنگ، دیپلماسی، ارتباطات و رسانه در یادداشتی اهمیت روش در ارتباطات فرهنگی و رسانهای را متذکر شد.
یادداشت محسن سوهانی به این شرح است:«-رضاشاه، دو اشتباه بزرگ راهبردی داشت: اول آن که تجدد و پیشرفت را در تضاد با سنت و هویت ملی، به منزله تقلید صرف و از فرق سر تا نوک پا غربی شدن پنداشت. دوم این که راه و رسم «اُشتُلُمگری فرهنگی» در پیش گرفت و خیال خام کرد که می تواند به روش نظامی، با نشستن بر برج عاج ریاست، امر و نهی و بهره گیری از قلدری و حذف، همان گونه که قدرت سیاسی را به دست گرفت، فرهنگ را نیز یک شبه متحول کند. خطایی که می توان در روش مدیریت فرهنگی، ارتباطی و رسانه ای آن را سندرم «قزاق چکمه پوش» نامید.
نتیجه این خطای راهبردی که در دوران محمدرضا نیز با شیب تندتری تداوم یافت، ایجاد تقابل، همگرایی و مقاومت فرهنگ ملی در برابر اقدامات تحولی حکومت پهلوی بود که در نهایت به انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ منجر شد.
پدیده چندوجهی و ترکیبی «فرهنگ»، معادلات پیچیده ای دارد، واحد شمارشش نه سال که دهه است و هرگز در کوتاه مدت و به اجبار متحول نخواهد شد. در مقام «قاعده بازی» و «مرام و مسلک جمعی»، از یک سو قانونمدار و هنجارمند است و از سوی دیگر با هویت، سرشت و باور افراد گره خورده. در واقع قانونی است که شهروندان خود آن را برای رستگاری خویش برگزیده اند و این باورمندی بالاترین ضمانت اجرایی است.
تعصب به قداست فرهنگ تا جایی می رسد، که آدمی گاه حاضر است جان دهد ولی از آن دست نکشد. تجربه تاریخ ثابت کرده، ممکن است یک کشور با خاک یکسان شود اما تا روح فرهنگ در آن زنده بماند، نابود نخواهد شد.
فهم این مهم باعث شد به مرور زمان سنگر نزاع و استعمار کشورها در محور فرهنگ مستقر شود. پس از جنگ سرد، در اوایل دهه ۹۰ میلادی، مقاله ی مشهور جوزف نای نظریه پرداز آمریکایی تحت عنوان قدرت نرم (power Soft) در فصلنامه آمریکایی foreign policy دیدگاه جدیدی را ارائه کرد که در ادامه به نبرد کشورها طی مناسبات نوین جهان مجازی و ارتباطات شبکه ای، شکل های تازه و پیچیده تری بخشید.
در آوردگاه نرم، این توانایی در «جنگ شناختی» و تاثیر بر ادراک، باور و تصمیم افراد(خصوصا به واسطه جادوی ابزار ارتباط جمعی) است که به مفهوم قدرت معنا می بخشد…
-طی معادلات نبرد نرم، راهبرد «قورباغه آبپز»، به مثابه مثل معروف با پنبه سر بریدن سکه ای رایج است. زمانی که قورباغه را داخل یک ظرف پر از آب قرار میدهند و آن آب را به تدریج داغ میکنند، جانور بی چاره نمیتواند متوجه افزایش تدریجی حرارت شود و درست مثل قربانیان جنگ نرم پخته شدن بی واکنشی را تجربه می کند.
– فناوری، ابزار مهم و گریزناپذیر فرهنگساز است، چرا که با تحمیل فرهنگ وارداتی، سبک زندگی و درنتیجه هویت بومی افراد را تحت شعاع قرار می دهد. صورت مساله ی فناوری و فرهنگ سرجهازش را نمی توان پاک کرد، اما می توان در چهارچوب قواعدش بازی و آن را به نفع هویت، فرهنگ و منافع ملی مدیریت نمود. البته که شرطش نه اُشتُلُمگری فرهنگی، بلکه اتخاذ روش: تخصص گرایی، واقع پذیری، رواداری، تعامل اثربخش و صبر به سبک قورباغه آبپز است.»
There are no comments yet