فرید حامدی آهنگساز و کارگردان یادداشتی که در اختیار خبرنگار صبا قرار داده است، درباره زنده یاد آتیلا پسیانی نوشت و او را هنرمندی جریانساز دانست. متن این یادداشت به شرح زیر است.
«آتیلا پسیانی نقشی مستقل یا هنرمندی متفاوت یا کارگردانی جریانساز بود. صرف نظر از همه اینها او یک هنرمند بود، به مثابه فردی کاربلد و تاثیرگذار. او کارش را نیز ادامه میداد بدون غر زدن و نقش هنرمند آگاه ولی کارنابلد را بازی کردن. شناخت او در وهله اول از تئاتر آنقدر وسیع و علمی بود که بی شک پر افتخارترین گروه تئاتر ایران را داشت. باز میتوان گفت نه برای توانایی بلکه برای هنرمند بودنش این مهم را دارا بود. در سالهای ابتدایی فعالیت او جامعه محکهای ارزشگذاری خود را در حوزه فرهنگ و هنر کمی گم کرده بود. تعاریف صحیح و بنیادین از تئاتر و سینما دستخوش تعابیر فردی یا سیاسی- اجتماعی شده و هنرمند برای ارتباط با جامعه فیلترهای مشخصی را داشت و البته در پس آن همه فیلتر دغدغههای فراوان یا رسالتی انسانی.
در آن سالها آتیلا پسیانی گزیده کار میکرد و در بسترسازی برای سینما فعالیتهای مهمی داشت. از دقت در فیلمنامهها گرفته تا تلاش برای زنده نگه داشتن تئاتری که شاید علاقه اصلی او بود. پسیانی به درستی هنر مستقل و تجربی را میشناخت، نه برای هنر، بلکه برای مردم. اگر او نقشی را ایفا میکرد یا تئاتری را روی صحنه میبرد هم عوام آن را میفهمیدند و هم خواص آن را میپسندیدند. از این مرحله به بعد نقش او در هنر تئاتر و سینما بیش از کارهای او مهم جلوه میکند. چراکه هنرمندانی داریم که از آثار خود مهمتر هستند. حضورشان، تفکرشان یا دغدغههای آنها وجه اجتماعی و انسانی دارد. این جنس از هنرمندان پیوندهای عمیقی با جامعه و مخاطب دارند. از آن جمله پسیانی بسیار هوشمندانه در دهه هشتاد به تولید آثار نمایشی و گفتوگوهایی با مخاطب مبادرت ورزید که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت. تئاترشهر و کارهای مدرن و تجربی او خط مقدم هنر نمایشی ایران بود. اکرانها و اجراهای بینالمللی او در هنرهای نمایشی نه تنها بخشی از فرهنگ ایران بود بلکه بی شک نگین متفاوت تولیدات آن سالها را صیقل میداد. پسیانی در تئاتر بسیار پرقدرت و آوانگارد عمل میکرد. از شناخت او در موسیقی و طراحی صحنه تا روایتهایی که جلوتر از جامعه بود گرفته تا همراهی کردن در رسانههای ملی و سریالها. آتیلا از معدود هنرمندانی بود که برای مخاطبش، شعورش، زمانش، احترام قائل بود. او درک بسیار عمیقی از شرایط اجتماعی خودش داشت و همواره در کنار جامعه برای پیشرفت آن تلاش میکرد. حال ببینیم که چند درصد هنرمندان ما اکنون میتوانند به سان این هنرمند عمل کنند؟! از اجراهای بیبنیان و ضعیف این روزها بگیریم تا زور زدن بازیگرها برای در دل مردم جای گرفتن. بی پرده بگویم فرهنگ و هنر یا آنچه میتوان از آن به عنوان دست آورد یاد کرد نمیتواند محصول تبلیغات یا سانتی مانتالیزم باشد. این مهم فقط و فقط در شرایطی دست یافتنی است که متولی آن از مردم باشد و برای مردم. آتیلا پسیانی از جریانساز بودنش در رشته تئاتر و نگاه متفاوتش گرفته تا تلاشهای ماندگارش در متنهای نمایشی بی شک استادی بینظیر بود. نه نبود… شاید هنوز هم هست…
هست چراکه نقش و تاثیر او را نه میتوان انکار کرد نه فراموش. اما پاشنه آشیل این روزهای جامعه ما از دست دادن این عزیزان است و فقدان تداوم حضورشان. این را نمیتوان انکار کرد. اما اگر مثل او فکر کنیم، گرچه آتیلا پسیانی را دیگر نداریم، ولی همواره آن را میتوانیم ببینیم و کنار خود داشته باشیم. هم تفکرش را و هم تاثیرش را. هنرمندی از دل مردم برای مردم ممکن است برود، اما نه از یادها و دل ها.»
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است