محمدعلی شعبانی کارگردان مستندهایی همچون «قبرهای پر سروصدا»، «تعبیر خواب»، «سمفونی استیضاح» و غیره در گفت با صبا، به جایگاه و رویکرد جشنواره سینما حقیقت اشاره کرد و گفت: بگذارید با یک مثال این بحث را آغاز کنم. من وقتی به محمدعلی شعبانی در دهه هشتاد نگاه میکنم به عنوان یک کاراکتر سوم شخص با او مواجهه میشوم. گاهی او و کارهایش را نمیشناسم. برایم مانند یک غریبه است. جشنوارهها نیز تقریباً به همین شکل شدهاند. جشنوارهها نیز در این روزها به همین شکل شدهاند. احساس میکنم آنها را نمیشناسم. برای شناخت این رویدادها میتوان نقبی به روزهای گذشته و اعتلای آنها زد. از طرفی باید همه رنگها و رویکردها را در جشنواره به کار برد و آن را از یک دستی خارج ساخت. چرا که فرهنگ و هنر مثل سیاست یکدست نیست. جشنواره سینما حقیقت نیز پتانسیل آن را دارد که همه رویکردها را در خود جای دهد.
وی ادامه افزود: اکنون اتفاقات هولناک و ترسناکی که رژیم اشغالگر در غزه به راه انداخته نیز سرفصل دیگری برای جشنواره باز کرده است. فرصتی هم برای ساخت و ارائه آثار پیرامون آن در جشنواره سینما حقیقت نیست. اما آثاری وجود دارد که به خوبی ماهیت این غده سرطانی را در خاورمیانه آشکار کرده. شاید این آثار برای دو یا سه سال قبل باشند. به نظر من ایرادی ندارد. سینما حقیقت میتواند بخشی برای این آثار فراهم کند تا مخاطبان جشنواره به تماشایشان بنشینند. اساسا جشنواره میبایست قوانین دست و پاگیر را در این راستا کنار بگذارند تا چنین آثاری دیده شوند.
کارگردان مستند «انحصار ورثه» خاطرنشان کرد: از طرفی جمهوری اسلامی فارغ از تمام مسائل فرهنگی و سیاسی باید به انسان و انسانیت توجه داشته باشد. ویرانی غزه توسط رژیم صهیونیستی یک اتفاق غیر انسانی است. مستندسازان باید فارغ از تمام مسائل سیاسی روی خدشهدار شدن انسانیت دست گذارند. انسانیت ما هماکنون ما را دعوت میکند تا به چنین فاجعهای بپردازیم. به هر روی ما انسان هستیم. چوب لباسی که نیستیم! ما هماکنون شاهد انسانهایی هستیم که همچون برگ خزان در حال ریخته شدن هستند. بنابراین نمیتوانیم سر خود را در لاک کرده و بگوییم: چیزی ندیدیم!
شعبانی تصریح کرد: برخی میگویند رفتن به میدان جنگ و تصویربرداری میسر نیست. درباره این موضوع من میتوانیم به تجربه موفقی که در فیلم «داستان یمن» داشتیم اشاره کنم. این فیلم در جشنواره بینالملل فجر نیز حضور داشت. ایده تکنیکی «داستان یمن» از طریق گوگل میت میسر شد. ما چند فریلنسر استخدام کردیم و آنها توسط گوگل میت نماهایی از جنگ یمن برای ما ارسال کردند. سپس با تدوین آن نماها سر و شکلی به فیلم دادیم. در نتیجه راه برای فیلم ساختن پیرامون چنین موضوعی بر خلاف گفته برخی فراهم است. اساسا گمان میکنم شکل فیلمسازی از جنگهای خاورمیانه در حال تغییر است.
وی در ادامه افزود: ما نمیدانیم جنگ و التهابی که در خاورمیانه بر پا شده کی به پایان خواهد رسید. بنابراین پیشنهاد میکنم از آرشیوهایی که در اختیار داریم کمک بگیریم تا به ریشههای این جنگ هم بپردازیم. اگر این امر از حالت بالقوه بالفعل نشود، خیلی از نمایش خیلی از رخدادهای ابتر میماند. در نتیجه باید ریشههای جنگ خاورمیانه و غزه را دریابیم. ما میتوانیم بخشی از مردم را دعوت کنیم به اینکه -مستقل از تمام ناراحتیهایی که دارند که نمیتوان گفت کدام اصلی و کدام فرعی است و همه آنها مهم هستند- آن فیلمهایی که جهانشهری به موضوع نگاه کند. ما الان احتیاج به این داریم که کمی گلوبالتر و از موضع انسانی به ماجرا نگاه کنیم.
محمدعلی شعبانی در ادامه به نسبت سینمای دفاع مقدس و فیلمهایی که به جنگ غزه میپردازند اشاره کرد و گفت: به لحاظ انگیزهها و آن نگاهی که نگاه دفاعی است و جریانی که آمده و قرار است یک جایی را به زور غصب کند، یک شباهتهایی با هم دارد. اما به لحاظ فرهنگی، مسئلهی قدس به روز قدس ختم نمیشود، اما متأسفانه چون یک جاهایی کاملا اداری و کارمندی با این مسئله برخورد کردیم، وقتی در دل ماجرا میرویم میبینیم که ما هر سال راهپیمایی کردیم اما آنجایی که قرار است کار پژوهشی و علمی بکنیم، چه بسا کم کار کردهایم. فیلمنامه و ایده از تحقیق، پژوهش و آگاهی نسبت به مسئله شروع میشود. وقتی ما نمیدانیم آنجا چه اتفاقی دارد میافتد، آنوقت دیگر ایدهپردازی هم دچار دردسر میشود. ما به این دلیل آنقدر در مسئله دفاع مقدس شکوفا بودیم که با گوشت و پوست و استخوان آن را لمس میکردیم. یعنی آدمهایی که به صورت غریزی وارد سینمای ما شدند و آن سینما شکل گرفت، مرحوم ملاقلیپور و آدمهای درجهیکی که اصلا مسئلهشان سینما نبود، بلکه میخواستند یک موضوعی را ثبت و بیان کنند. یک مقدار فاصله جغرافیایی و ایزوله بودن این عزیزان باعث این شد که فیلمسازان ما ندانند چه خبر است. البته خب فیلمهایی هم ساخته شد. اما اگر راستش را بخواهید، اگر سینمای دفاع مقدس در ایران اقبال زیادی داشته بخشی از آن به این خاطر است که بومی است. من معتقدم که در آنجا ما باید با رویکرد جهانی فیلم بسازیم. فیلمهایی که شاید یک سر و گردن از سینمای خودمان بالاترند. مثلا فرض کنید که «نجات سرباز رایان» یا «غلاف تمام فلزی». یعنی فیلمهایی که اگر یک فردی از بیرون هم آن را ببیند متوجه میشود که اوضاع از چه قرار است. مثلا فرض کنید یک اتفاقی در سینمای دفاع مقدس ما میفتد که برای ما مفهوم دارد اما در جای دیگری مفهوم نباشد. اما ما تجربهی بسیار درخشانی در این حوزه داریم و میتوانیم از آن استفاده کنیم.
وی در پایان عنوان کرد: آقایان مسئولین، چه تلویزیون چه نهادهای دیگر، مثلا یک قرارگاهی شکل بدهند و مثلا صدا و سیما بگوید این آرشیو من راجع به فلسطین است، یک چنین فضایی را ایجاد کنند و پول هم بدهند. یعنی پول و قصه را در اختیار بگذارند. هر کسی تمایل دارد بیاید ایدهپردازی و کار کند زیرا ما در این حوزه خیلی حرف برای گفتن داریم اما متاسفانه کار نشده. این قرارگاه میتواند ما را نجات دهد، اگر این وحدت به وجود بیاید. من در میان فیلمسازان هستم و میدانم قلبشان میتپد برای آنکه برای غزه فیلم بسازند. امیدوارم این راه باز شود.
There are no comments yet