به گزارش خبرنگار سینما صبا، فیلم «هتل» تاکنون فروش موفق و قابل توجهی در سینماهای سراسر کشور داشته است. خیلیها این میزان موفقیت را مرهون روایت اثر هستند. روایتی که امیر برادران آن را نوشته است.
اکنون امیر برادران نویسنده آثاری همچون فیلم سینمایی «هزارپا»، «سه بیگانه» و سریال «هیولا»، «ساختمان پزشکان»، «در حاشیه»، «مسافران» و… در گفتوگو با صبا، به ظرفیتهای موجود در شخصیتها، موقعیتهای فیلم «هتل» و همچنین به الگوبرداری از آثار سینمای کلاسیک میپردازد.
***راجع به کلیت فیلمنامه، اینکه چه فرمی دارد، از کجا آمده و به کجا رسیده است صحبت کنیم. و اینکه شما چه نسبتی با آنچه که در نهایت به بار نشسته، دارید؟
ایدهی اولیه فیلم «هتل» از فیلم «چه خبر دکتر جون» باگدانوویچ بوده است که ما کلیت ماجرا را ایرانیزه کرده و داستانی کاملا متفاوت از آن ساختیم. از آنجایی که معمولا در جامعه ما، روابط خانوادگی به اصطلاح همهفهمتر هستند و بهتر با مردم ارتباط برقرار میکند، به همین علت فیلمنامه هتل را به سمت داستانهای خانوادگی بردیم!
***از فیلم باگدانوویچ گفتید. فرم روایی و روایت فیلم «چه خبر دکتر جون» با یک کاراکتر مرکزی به همراه یک خانم پیش میرود، اما در اینجا ما دو کاراکتر داریم و یک بالانسی ایجاد شده است. بهنظر میرسد ساختار فیلم نسبت به فیلم باگدانوویچ خیلی قوام پیدا کرده. شما این صحبت را تایید میکنید؟
بحث مقایسه شاید اصلا اشتباه باشد چون «چه خبر دکتر جون» در آن زمان از روی نبوغ ساخته شده است ولی در کمال احترام به آن اثر، احساس میکنم فیلم هتل در حال حاضر از لحاظ ساختاری فیلم بهتری است! در مورد اینکه میفرمایید ما کاراکترهای بیشتری در فیلم داشتیم احتمالا برمیگردد به اینکه من موقعیتهای شلوغ را خیلی دوست دارم. اصلا فکر میکنم یکی از چیزهایی که کمدی از دل آن بیرون میآید همین شلوغی و هرج و مرج است. برای مثال اگر دقت کرده باشید، در یک مراسم ختم تعداد زیادی اتفاق خندهدار میافتد! این از دل هرج و مرج و دستپاچگی آدمها به وجود میآید. بهنظرم همیشه داستان وقتی شلوغ میشود میتوانی آدمها را در هم بُر بزنی و اتفاقات بامزه از دلشان بیرون بکشی. حضور این همه کاراکتر با مشکلات و اختلافات فی مابین در آن فضای کوچک هتل، خواه ناخواه موقعیت خندهداری به وجود میآورد، آن هم وقتی موضوع داستان پنهانکاری است! البته اینگونه موقعیتها کار را برای کارگردان به شدت سخت میکند که فکر میکنم آقای اطیابی در این مورد بسیار با تجربه عمل کرده و این موقعیتهای در هم تنیده را بسیار خوب به تصویر کشیده!
***از چه سبک کمدی برای نوشتن این فیلمنامه استفاده کردید؟
دو مدل کمدی هست که مورد علاقه من است. یکی کمدی جابجایی، مثل «هزارپا» یا سریال «آفتابپرست» و دیگری ماجراهای بزرگ شدن مشکلات به صورت گلولهی برفی است مثل سریال «هیولا» یا سریال «باخانمان». در فیلم هتل از یک دروغ ساده به صورت گلوله برفی به یک فاجعه میرسیم و هر چه داستان جلو میرود، موقعیتها بزرگتر میشود و منجر به اتفاقات بامزهتری در مسیر میشود.
***نوشتن فیلمنامه هتل چقدر زمان برد؟ و حجم آن چقدر بود؟
نسخه اولیه حدود دو ماه زمان برد! البته متاسفانه من دستم به کم نمیرود! حجم فیلمنامه هزارپا و هتل اندازه دو تا فیلم بود که بخشی از آنها پیش از شروع فیلمبرداری و بخشی دیگر در تدوین کوتاه شد!
***پس از صفحات فیلمنامه «هتل» هم خیلی کم کردید؟
بله. از فیلمنامه هتل تقریبا ۱۰ صفحه را با مشورت آقای اطیابی در پیشتولید کم کردیم، همزمان با تولید هم دیدیم زمان دارد زیاد میشود و دوباره یک سری سکانسها را حذف کردیم. در مونتاژ هم باز فکر میکنم بیست دقیقهاش را کم کردند.
***یک نکتهای هست که تقریبا یک دههی اخیر سینمای ایران خیلی درگیر آن شده… آن هم کلمه و جریان ابتذال است که خیلی از فیلمهای کمدی را حتی ندیده روی آن برچسب میزنند و میگویند مبتذل است. تعریف شما از این ابتذال چیست؟ بهنظر شما چه فیلمهایی مبتذل هستند؟ با وجود اینکه فیلمنامهی شما یک حجم عظیمی از فکر، دقت و ایده دارد، چطور به آن مبتذل یا زنستیز گفته میشود؟
به نظرم در برخی آثار، ماهیت درونی و داستان فیلم را رها میکنند و به دنبال صحنه یا شوخیای میگردند که بتوانند با آنها تیزری بسازند و مردم را با آن تیزرها به سینما کشاند. این کار هم کلاهبرداری است و هم به اصطلاحِ ابتذال در سینما دامن میزند -چون گاه منتقدین هم کار را صرفا از روی تیزر نقد میکنند!- یک بخشی از این انگِ ابتذال هم از افراط در شوخیهای غیراخلاقی میآید که بعضاً از داستان و روایتِ فیلم هم پیشه میگیرد تا جایی که یک خانواده در کنار هم از دیدن فیلم معذب میشوند! در فیلم «هتل» به خاطر نوع نگاه آقای اطیابی که معتقد است فیلمها را باید همه اعضای خانواده بتوانند در کنار هم و با آرامش ببینند، از این نوع شوخیها تا حد زیادی صرفنظر شده.
***یعنی فیلم یکسری حربه را آماده میکند و به خودش میزند.
اصلا مُد شده که گه گاه فیلمنامههایی که به اندازه کافی موقعیت کمدی و شوخی ندارد را به پشتوانه همین شوخیهای جنسی و بزن و برقص استارت میزنند و عرضه میکنند! بیننده هم بعد از تماشای فیلم با خودش میگوید من چه چیزی دیدم، جز چند فحش و رقص؟؟ بعد این اتفاق از یک فیلم به یک ژانر بسط داده می شود و بعد به کل سینما و مخصوصا فیلمهای کمدی انگ ابتذال میزنند! حالا در دل این سینما فیلم خوب هم بسازی پاسوز می شود چون بعضی از منتقدان ما هم اینطور هستند که بین فیلمها فرقی نمیگذارند و بهطور کلی میگویند سینما مبتذل شده. و برای آنکه از نظرشان کوتاه نیایند، در قبال فیلم خوب سکوت میکنند و از کنارش رد میشوند!
***کمدی اسکروبال بنظرم برچسبی است که ما باید به فیلم هتل بزنیم. سرمنشاء این کمدی از دههی چهل آمریکا میآید و رویکرد و هدف آن هم نجات سینمای آمریکا بود که فیلمها به فروش بروند و صنعت سینما به عنوان یک تجارت نجات پیدا کند. شما وقتی داشتید فیلمنامه را مینوشتید به این رویکرد فکر کرده بودید؟ این فیلم و حتی فیلم هزارپا…
نجات سینما که برای دهن من حرف بزرگی است ولی خوشحالم که هزارپا در آن دوران توانست سرمایه زیادی برای سینما جذب کند و «هتل» هم دارد به سرعت توی آن مسیر پا میگذارد! اما استقبال از هتل برای من دو دلخوشی بزرگتر دارد. یکی اینکه یک فیلم با زبان سینما دارد موفق عمل میکند! یعنی حتی یک فرد خارجی که به زبان و فرهنگ ما مسلط نباشد، اگر فیلم را با یک زیرنویس خوب ببیند کاملا میتواند متوجه آن شود. دومی اینکه فیلم هتل میتواند توجه تهیه کنندگان را از فیلمهای صرفا تجاری با موقعیتهای پراکنده، به فیلمهای منسجم و داستاندار با موقعیتهای درست کمدی، بیشتر جلب کند. این را از ته قلبم میگویم که خوشحالم حداقل تا یک مدتی کسی به ما زنگ نمیزند که سفارش فیلمهای چرت و پرت بدهد!!
***نکته آخر هم راجع به همین صحبتی که مطرح کردید. احساس میکنم «هتل» در حال حاضر میتواند بستری برای سینمای کمدی ایران ایجاد کند که به سمت کلاسیکها برویم، بیلی وایلدر، لوبیچ، دیوید لین و باگدانوویچ. بنظر شما «هتل» در آینده میتواند سرمایهگذار و تهیهکننده را به سمت چنین اسمهای بزرگی ترغیب کند؟ و این که شما خودتان هم وقتی میخواهید فیلمنامه بنویسید این اسمها را میبرید؟ که مثلا میخواهیم فیلم نامهای برداشته شده از فلان فیلم را بنویسم.
البته به کپی کردن و برگردانِ نعل به نعل اعتقاد ندارم و بیشتر الگوبرداری و گرفتن جانمایهها را میپسندم! اما مثلا در مورد فیلم «هتل» من هیچ ابایی نداشتم که بگویم از فیلم آقای باگدانوویچ الگوبرداری شده است.
***فیلم «بویینگ بویینگ» هم هست.
بله یک بخشی هم فیلم «بویینگ بویینگ» است، البته از ایدههای این فیلم استفاده نشده است. اما خب به هر صورت آن هم بهم ریختگی زمان را دارد. اما اینکه میپرسید میتوانیم به سمت سینمای کلاسیک برگردیم، چرا که نه! وقتی یک فیلم موفق باشد میتواند آدمها را به این امر راغبتر کند و واقعا سینمای کلاسیک فیلمهای درخشانی دارد. یکسری از فیلمها هستند که میتوان از آنها الگوهای درستی برداشت و استفاده کرد. شاید در حد و اندازهای نباشم که این را بگویم اما واقعا امیدوارم که همکارهای فیلمنامهنویس ما اگر که میخواهند این کار را انجام دهند از نقطه قوت آن فیلمها استفاده کنند. و اگر شانسی به وجود آمد تا فیلمهای داستانگو و چهارچوبدار میدان پیدا کنند، شانسمان را به فیلمهای صرفا تجاری نبازیم.
***و در پایان؟
در مورد این نکته هم حتما باید صحبت کنم که اگر هتل الان در این موقعیت قرار گرفته است، بخش مهمی از آن به محمد شایسته برمیگردد که پنج سال پای این فیلمنامه ایستاد و با تمام موانعی که در پیش پای تولید فیلم قرار گرفت، پا پس نکشید و همیشه میگفت که من یک روزی این فیلم را میسازم. پنج سال طول کشید اما خداروشکر حالا دارد نتیجه میدهد و امیدوارم که اتفاقات بهتری هم برایش بیفتد. و در مورد آقای اطیابی هم باید بگویم که فیلمنامه را به به بهترین شکل ممکن اجرا کرده است، یعنی یک تفکر درست، انتخاب بازیگر درست و استفادهی درست از موقعیت. یکی از دلایلی که هتل الان دارد میفروشد (با توجه به تعداد زیاد و بیسابقه فیلمهای در حال اکران) این است که فیلم هتل علاوه بر مشتریهای دائمی سینما، طیفی از آدمها را به جذب کرده که مدتها بود با سینما قهر کرده بودند و دیگر خسته شده بودند از فیلمهای یک شکل! این قشر است که دارد میآید و به فروش هتل کمک میکند و این اتفاق خیلی خوبی است. چون اینها سرمایهی سینما میشوند و امیدوارم در ادامه این سرمایه را برای سینما نگه داریم!
محراب توکلی
There are no comments yet