فرهومند ناظریان_ فاطمه گودرزی هنرپیشه سینما و تلویزیون اهل ایران است. او تاکنون موفق به دریافت یک سیمرغ بلورین برای بهترین بازیگر نقش اول زن برای بازی در فیلم غزال و دو نامزدی سیمرغ بلورین برای بهترین بازیگر نقش اول و نقش مکمل در جشنواره فیلم فجر شدهاست.
وی در سال ۱۳۶۱ دوره دوسالانه تئاتر را در اداره بازیگری گذراند. نخستین بازی او در تلویزیون در مجموعه تلویزیونی آئینه بود و اولین حضور خود در سینما را با بازی در فیلم «به خاطر همه چیز »در سال ۱۳۶۹ تجربه کرد. او مسیر خود را در طول این سالهای طولانی بدون حاشیه و با عشق و علاقه به هنر بازیگری بدون هیج وقفهای ادامه داده است. همان طور که در جریان برگزاری بیست و هشتمین دوره جشنوراه فیلم فجر، همانند اصغر فرهادی و عزتالله انتظامی، از پذیرش داوری جشنواره خودداری کرد. خبرنگار صبا با او درباره ابعاد هنر بازیگری در ایران، مشکلات زنان در این حرفه و خاطراتش گفتوگویی داشتهاست که در ادامه میخوانید.
*** از دیرباز تا کنون جنس بازی شما، برای مخاطب جذاب است. برای مخاطبان، خصوصا علاقهمندان به هنر بازیگری بگویید، از زمانی که متن را به دست میگیرید و نقشی را میپذیرید، تا وقتی که آن را جلوی دوربین بازی میکنید، چه پروسهای را طی میکنید، تا به نقش نزدیک شوید؟
در واقع سعی من قبلتر از اینها شروع میشود. یعنی در هنگام زندگی! به آدمهایی که هر روز در زندگیام با آنها رابطه دور یا نزدیک دارم نگاه کرده ناخودآگاه روی رفتارشان دقت می کنم و سعی میکنم حس خود را به آنها نزدیک کنم. این بانک اطلاعاتی از طیف وسیع اطرافیان همواره در من وجود دارد و وقتی که یک کاراکتر به من پیشنهاد می شود، سعی می کنم از میان کاراکتر و کسانی که در خاطر سپردم وجههایی مشترک با شخصیت بیابم، شاید تنها یک حس الهام از اتمسفر وجودی اشخاص بگیرم و یا شاید تکه کلام، گوشه اخلاقی و سایر مواردی که از یک شخص در ذهن من حک شده است.
به این صورت بخشی از دیگران را که برای من بولد میشود به خاطر میسپارم تا در موقع لزوم به آن مراجعه کنم. به عنوان مثال وقتی قرار است نقش یک مادر را بازی کنم، به این نکته توجه دارم که چه ویژگیای از این مادر برجستهتر است، مهربانی او یا نقش محوری که در خانواده دارد و همه تصمیمگیریها به موازات او پیش میرود، یا مادر طنازی که شوخ وشنگیاش در طعنهها و کنایههایش زبانزد است.
بعضی اوقات هم که با تکرار نقشی و یا کاراکتری مواجه میشوم با نویسنده و کارگردان صحبت میکنم تا ویژگیهای متفاوتتری را در نقش بگنجانم تا هم خودم و هم مخاطبان با نقش مشابه روبرو نشویم.
***با این صحبت فکر میکنم مهمترین شیوه نزدیک شدن به نقش برای فاطمه گودرزی همین نگاه کردن و توجه عمیق به اطرافیان است.
بله، کاملا معتقدم تا وقتی که گنجینهای مانند شخصیتهای زنده و واقعی در اطراف ما هست، چرا باید به شکلهای دیگر آنها را بازآفرینی کنیم.
***در خاطرم نیست که تا به حال شما در نقشی منفی دیده باشم، دلیل اینکه برای نقش منفی انتخاب نمیشوید، چیست؟
اتفاقا خیلی دوست دارم نقش منفی بازی کنم، اما متاسفانه معمولا من را برای نقش منفی انتخاب نمیکنند و این مسئله هم از دست من خارج است. اتفاقا برای اینکه تنوعی در کار داشته باشم و تواناییهای خود را در ارائه نقش منفی هم محک بزنم، بسیار علاقهمندم که در پرونده کاری خود ایفاگر نقشهای متفاوتتری باشم.
***شاید به این دلیل است که چهره شما خیلی صمیمی و مهربان است.
اتفاقا در همه جای دنیا سعی میکنند، به کسانی که چهره معصوم و مظلوم دارند، نقشهایی بدهند که ذهن مخاطب را گمراه کند. یعنی دختر مظلومی را میبینیم که کارهای خشونت وار میکند و کمپلکسهای روانی بدیعی را در مخاطب ایجاد میکند. این مسائل از نکتههای عمیق فیلمسازی است که در ایران خیلی به آن پرداخت نمیشود و بیشتر به دنبا یک کار روتین و بی دردسر هستند، کما اینکه درک این جانماییها در اثر فیلمی حکم میانبری را دارد که میتواند یک اثر را از همان ابتدا برای مخاطب جذاب و پر از تعلیق کند، مخاطب با دیدن آنچه که در انتظارش نیست سورپرایز میشود و چه چیز از این زیباتر.
***در اینجا قصد دارم به صورت تخصصی درباره بازیگران زن در ایران صحبت کنم، از نظر شما روندی که از آغاز ورود بازیگران زن به سینما و فیلم تاکنون طی شده است، با وجود مصائب و مشکلاتی که بانوان در سینمای ایران دارند، چگونه بوده است؟
بازیگری خود من مبتنی بر شیوه و سبک کلاسیک است، بازیگران قدیمی زن نیز از همین شیوه و متد استفاده میکردند. اما در دوره جدید یعنی همین چند ساله اخیر در صنعت رسانههای بصری ما کارگردانان نو ظهور و جوانی آمدهاند که متدهای مدرنتری را از بازیگران انتظار دارند. مسلما با این تغییر در رویکرد، لازم است بازیگر متدهای جدید را در خودش بازنمایی کند.
خوشبختانه این تحول در من اتفاق افتاد و به همین دلیل در روند بازیگریام درطول زمان و دوره های مختلف خلل زمانی و .. ایجاد نشد. با این وصف از نظر من تکلیف بازیگر که کارش ارائه نقش است، کاملا روشن است. ما باید دائم تغییر کنیم و از بازی در سبکهای متفاوت با کارگردانهای متختلف که هر کدام خواستهای خاص به خود دارند نیز استقبال کنیم.
البته که از نظر من بازی در سبک کلاسیک حتی بسیار سختتر از ارائه نقش با شیوههای جدید است اما به هرحال باید تحول را پذیرفت. مانند فیلمهایی که در دهه ۶۰ میلادی هالیوود ساخته میشد که در مقایسه با فیلمهای امروزه تفاوتی فاحش دارند، نه تنها در بازیگری و ارایه نقش، حتی در ریتم تدوین و نما به نمای فیلم ما شاهد یک اثر پر ضرب و تند و تیز هستیم که به تناسب بازیگری متفاوتتری را نیز میطلبد.
سینمای امروز دیگر خیلی روی مکث های طولانی و آکسانهای احساسی تاکید ندارد و به دنبال طرحی فشرده و موجز است تا در کوتاهترین زمان بتواند، لپ مطلب و احساس را به مخاطب انتقال دهد. من نیز به مثابه همین تحول به مرور زمان خودم را مونتاژ کردم و از یک بازیگری مبتنی بر لحظات کشدار و احساسی به بازیگری موجز رسیدم.
برای من هر دو سبک جذاب است، هر چند که طبیعتا سبک جدید طرفداران بیشتری دارد. این مسئله در نویسندگی، کارگردانی و… هم نمود دارد به همین خاطر از نظر من طی شدن این روند در سینما بر پایه پذیرش همین تحولات و تغییرات در عادتها و شیوه های اجرایی و سبکی در سینما بوده است.
***بیشترین پیوند حسی مخاطب با فاطمه گودرزی با فیلم «می خواهم زنده بمانم» اتفاق افتاده است، این فیلم برای کثیری از مخاطبان ایرانی محبوب بود، لطفا از همکاری خود با زنده یاد ایرج قادری در این فیلم بگویید.
خدا این هنرمند بزرگ کشورمان را رحمت کند که به زعم من یکی از حرفهایترین چهرهها در سینمای ایران بود. ایرج قادری کارگردانی بسیار زبده بود و به قول خودشان آنقدر سبک کاریشان حساب شده و چفت و بست دار بود که حتی تلفنی هم می توانستند، گروه تولید را راهنمایی کنند.
یکی از افتخارات من تجربه همکاری با ایشان بود و اتفاقا ایرج قادری از انتخاب من برای نقش فرنگیس در فیلم بسیار راضی بود. ماحصل کار یک تعامل رضایت بخش برای همه ما بود. عدهای نسبت به برخی از کارگردانان منصفانه رفتار نمیکنند و این مسئله باعث تاسف است.
از نظر من ایرج قادری یک کارگردان حرفهای و کاربلد بود، به خاطر تسلط همه جانبهای که داشتند، بازیگران حرفهای در همکاری با ایشان بسیار راحت بودند، اما بازیگران آماتور خیر؛ اصلا نمی توانستند خواستههای او را عملی کنند.
ایرج قادری به دنبال بازیگری بود که سریع مطلب را بگیرد و آن را در بازیاش لحاظ کند. تجربه بازی در فیلم «میخواهم زنده بمانم» برای من بسیار عالی بود. در کنار آن تجربههای دیگری نیز بودند که نقطه عطف پرونده کاری من بودند، مانند تله فیلم «ماه منیر» به کارگردانی مازیار لرستانی که بسیار دوستش داشتم و همچنین فیلم «غزال» به کارگردانی مجتبی راعی که جایزه نقش اول زن در چهاردهمین جشنواره فیلم فجر را برایم به همراه داشت.
***بازیگری زن در ایران نسبت به آقایان محدودیتها و ممنوعیتهای خاصی را به همراه دارد که بر هیچ کس پوشیده نیست،چنانچه مایل هستید به موانعی که بر سر راه بازیگران زن در ایران وجود دارد، اشاره ای بفرمایید.
واقعا در این مورد نمیتوان حتی سر راست صحبت کرد، یعنی حتی برای عنوان کردن برخی مسائل باید خود سانسوری کنیم! مسائلی که می دانیم، به خصوص برای تلویزیون است. تلویزیون یک کادر و نگاه بسیار بستهای دارد که بازیگران زن را با محدودیتهایی روبرو میکند که نقش پردازی را با اختلال مواجه میکند. حرکتهای سریعی مثل پریدن، دویدن و یا حتی حرکتهای آزادانه با دست و بدن و … معمولا با خطر سانسور مواجه میشود. خلاصه اینکه باید صاف بریم و صاف بیایم تا گربه شاخمان نزند!
***شاید به همین دلیل است که بازیگر کمدین زن در ایران به ندرت یافت میشوند.
بله، واقعا نمیشود، من خودم در جریانم که در همین حوزه طنز و کمدی ما بازیگران زن با استعداد زیادی داریم، اما فرصت بروز و ظهور پیدا نمیکنند، پله اول بازیگری آرامش و راحتی بازیگر است که قرار است منجر به شکوفایی و خلاقیت شود که عموما با این موانع اگر هم انجام شدنی باشد، بسیار سخت است.
***تجربه بازیگری در رسانههای دیگری مانند سبکه نمایش خانگی و … برایتان چگونه بوده است؟
من با شبکههای نمایش خانگی دو مجموعه را کار کردم. سریال «ممنوعه» به کارگردانی امیر پورکیان و مجموعه دیگری که به نام «سایه باز» به کارگردانی علی یاور بود. تجربه دوم یعنی بازی در سریال «سایه باز» بسیار مرا ناراحت کرد، در طول کار بسیار اذیت شدم و متاسفانه این کارگردان اصلا راه روش درستی را از همان ابتدا پی نگرفت و بیش از آنکه او یک کارگردان هنری باشد، نگاهی تجاری و اقتصادی به سریال سازی داشت.به همین دلیل اصلا از همکاری که با این گروه برای من اتفاق افتاد، راضی نیستم. رابطه و ضابطههایی که در تیم اصلی تولید بود، اصلا برایم منطقی نبود.
در واقع برای من که در طول این همه سال با تمامی گروههای فیلمسازی به راحتی کار کرده و با شرایط کنار آمدهام، کار با این گروه سخت بود. جدا از این مسائلی که برایم رقم خورد به طور کلی بازی در مجموعههای نمایش خانگی و سینما را به خاطر اینکه خیلی سخت نمیگیرند، بیشتر دوست دارم، اما در نهایت نقش برایم مهم است. امیدوارم که در آینده بتوانم با نقشهای متفاوتتر و از رسانههای مختلف، مردم را در لحظاتی راضی و خشنود کنم.
***الگوی شما در بازیگری کیست؟
به الگوی خاصی نمی توانم اشاره کنم، چرا که ما به سبب رشته خود فیلمهای زیادی میبینیم و نقش پردازی بسیاری از بازیگران برایمان جذاب و خیره کننده است. چه بازیگران وطنی و چه بازیگران خارجی. در مورد بازیگران وطنی، برخی بازیگران بعضی لحظات را چنان زیبا ارائه کردهاند، که در ذهن و روانم ماندگار شده است. وقتی سنام کمتر بود بیشتر فیلمهای خارجی میدیدم، البته همچنان هم میبینم. در فیلم بینی بازیهای خوب و ناب را با دقت بیشتری دنبال میکنم، تا اگر بتوانم در نقش پردازیها از آنها استفاده کنم اما رسیدن به آن لحظه ناب که اوج کاراکتر است را پالایشی میدانم از آنچه که تاکنون در محیط دیده و کسب کرده و آنچه که در درون خودش است.
به عنوان بازیگر و حسی که خود نقش دارد، پالایش و پرداخت این فاکتورها در ادغام با یکدیگر، همان لحظه ناب بازیگری است، در این مسیر بازیگر تنهاست و این حسی است که تنها و تنها با اتکای به نیروی درون قابل برونریزی است. این فاکتورها برای من در بازیگری مهم است، به همین دلیل اگر این پالایش را در هر بازیگری ببینم، الگوی من خواهد شد.
نشر اول: روزنامه صبا
There are no comments yet