مهدی باقری درباره مستند جدیدش با نام «لالهزار هزار چهره» که متقاضی حضور در هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» است، به خبرنگار سینما صبا گفت: مستند «لالهزار هزار چهره» فضای شهری دارد و موضوع آن درباره خیابان لالهزار با رویکرد آیندهنگری به یک خیابان و یک بستر شهری است. معمولا مستندهایی که در بستر شهر ساخته میشوند، بیشتر به گذشته نگاه میکنند. ما در این مستند کاملا متمرکز به حال استمراری خیابان لالهزار، وضعیتش و یک مکان شهری که روایتهای مختلفی از آن وجود دارد، هستیم و قصد داریم متوجه شویم که با این روایتهای پراکنده در بستر شهری در آینده چه کاری میشود انجام داد.
او ادامه داد: درمورد خیابان لالهزار مستندهای زیادی ساخته شده است اما نکته این است که اتفاقا بعد از این هم باید درباره موضوعات مشترک مستندهای زیادی ساخته شود. به دلیل اینکه رویکرد هر مستندساز متفاوت است و باعث میشود آن موضوع بسط و گسترش پیدا کند. بنابراین هر مستندی که با یک موضوع ساخته میشود مانع مستند دیگر نیست. قبل از مستند من هم چندین مستند در اینباره ساخته شده و یکی از شاخصترین مستندها «زمستان است» ساخته مهرداد زاهدیان است که نگاه تاریخی به این خیابان دارد. به طور کلی این مستندها باعث میشوند وقتی من بخواهم کار جدیدی شروع کنم، دیگر به سبک و سیاق گذشته کار نکنم و به این شکل یک موضوع بارها به شکل مستند ساخته میشود اما بارها قابل دیدن خواهد بود.
باقری افزود: معمولا من در فضای مستندهای شهری و اجتماعی متمرکز هستم و مستند «لالهزار» هم پایان یک مجموعه سهگانه است که با مستند «اهالی خیابان یک طرفه» با موضوع خیابان قوامالسطنه یا سیتیر آغاز شد و با مستند «در جستوجوی خانه خورشید» با موضوع خیابان ناصرخسرو بود ادامه پیدا کرد و حالا هم مستند «لالهزار هزار چهره» آخرین مستندی است که این سهگانه را تکمیل میکند. هر مستند یک رویکردی به یک بستر شهری دارد و مستند «لالهزار هزار چهره» درباره گذشته این خیابان نیست، بلکه مستندی درباره آینده لالهزار است.
او درمورد استقبال از مستندهای قبلی با فضای شهری توضیح داد: نمیدانم برای مستند «لالهزار هزار چهره» چه اتفاقی میفتد. آن دو مستند از این سهگانه هم در جشنواره سینماحقیقت حضور داشتند که در مرکز گسترش تولید شدند. اما در مستند «لالهزار هزار چهره» با تهیهکننده بخش خصوصی همکاری کردم و اتفاقا روی یک موضوع شهری که معمولا سرمایهگذاران به سمتش نمیآیند، کار کردیم اما کسانی که متولی شهر هستند باید از چنین تولیداتی استقبال کنند. آن دو مستند قبلی، استقبال خوبی به همراه داشتند و من بازخوردهای خوبی گرفتم، امیدوارم که برای مستند «لالهزار هزار چهره» هم اتفاقات خوبی رقم بخورد.
باقری همچنین درباره همکاری با بخش خصوصی گفت: واقعیت این است که خیلی تفاوتی ندارد و مستندسازان از صفر تا صد خودشان کارها را انجام میدهند. وقتی با بخش خصوصی همکاری میکنیم، بیشتر بحثمان سرمایهگذاری است. معمولا سرمایهگذار بخش خصوصی هزینه بیشتری میکند، چون دغدغه دارد یا اینکه مشخصا براساس یک دلیلی سراغ ساخته شدن مستند میرود نه اینکه صرفا برای یک وظیفه سازمانی تصمیم به سرمایهگذاری بگیرد. در نتیجه سرمایهگذار خصوصی روی موضوع شناخت دارد و به یک دلایلی روی این موضوعات کار میکند. کسی که سرمایهگذاری این مستند را برعهده دارد، معمار و شهرساز و علاقهمند به موضوع شهری است و سالهاست که در حوزه شهر فعالیت میکند. این موضوع باعث میشود وقتی بخش خصوصی به این شکل کار میکند از موضوع شناخت بیشتری داشته باشد و در عین حال به ما سفارش نمیدهند بلکه علاقهشان را مطرح میکنند و وقتی ما موضوع را با آنها در میان میگذاریم، براساس آن علاقهای که مطرح کردهاند، انتخاب میکنند.
او توضیح داد: همچنین بودجهها هم در بخش خصوصی نسبت به بخش دولتی، بیشتر است. ضمن اینکه زمان بیشتری هم میتوانیم برای مستندهایمان بگذاریم. یعنی در قالب یک قرارداد و در یک زمان مشخص نیست. اما از نظر اجرایی و تولید خیلی تفاوتی ندارد و کار در بخش خصوصی، صفر تا صد در دست خودمان است. در عین حال من به عنوان تهیهکننده اجرایی هم هستم. یعنی من کار را پیش میبرم و با همراهی تهیهکنندهای که نامش در تیتراژ آمده است، راهها بازتر میشود. برای اینکه در فضایی که میخواستیم کار کنیم، راحتتر مجوز گرفتیم و روند تولید مستند راحتتر طی شد.
باقری درباره تمرکز هفدهمین جشنواره سینماحقیقت روی دو موضوع آب و جمعیت گفت: اینکه جشنواره امسال روی دو موضوع آب و جمعیت تمرکز دارد، به نظرم موضوع گذاشتن روی جشنواره خیلی موثر نیست. اگر به این شکل موضوع خاصی را مطرح کنیم، تولیدات به شکل مصنوعی به سمتشان میروند. اینکه یک شعاری در دولت درباره افزایش جمعیت داده میشود یا هر چیز دیگری که بدون سرمایهگذاری بلند مدت، یک باره فقط در جشنواره امسال هدف گذاری شود که مستندهایی با این محوریت ساخته شوند یا به یک نوعی موضوعشان را به افزایش جمعیت ربط دهیم، به نظرم موثر نخواهد بود.
او ادامه داد: همیشه پیشنهادم به جشنواره سینماحقیقت این بوده است که اگر میخواهد موضوعی را مطرح کند، میزگرد برگزار شود و موضوعات باز شوند و همچنین از سرمایهگذاران یا خود مرکز و… دعوت شود که در سال آینده نتیجهاش را ببینیم. اگر این اتفاق بیفتد، میتوانیم انتظار این را داشته باشیم که مستندهای عمیقی ساخته شوند. مثلا درباره حوزه آب همیشه مستند ساخته شده اما درمورد جمعیت این اتفاق نیافتاده است. به دلیل اینکه یک موضوع انتزاعی و گنگ است؛ باید درمورد آن گفتوگو شود که اولا مستندهایی که ساخته میشوند شعاری نباشند، منطقی با موضوع برخورد کرده باشند که وقتی مخاطب به تماشای آنها مینشیند احساس نکند که با یک موضوع مصنوعی از قبل تعیین شده و صرفا به دلیل شعار سال یک گروهی در دولت ساخته شده است. بنابراین در ابتدا باید روی این موضوعات حرف زده شود و گسترش پیدا کند و در آینده با یک سال تاخیر، منتظر این باشیم که چنین مستندهایی با عمق بهتر، غیرشعاری و اتفاقا با بودجههای مناسبتر ساخته شوند.
باقری درباره اکران فیلمهای مستند توضیح داد: من و پژمان مظاهریپور حدود ۶، ۷ سال قبل کمپین «فیلم مستند رایگان نیست» را راهاندازی کردیم که با امضای حدود ۲ هزار نفر از اهالی سینما به دفتر وزارت ارشاد داده شد. همان زمان هم ما از جشنواره سینماحقیقت خواهش کردیم که بلیت فروشی را در جشنواره راهاندازی کنند. به دو دلیل، اول اینکه یک بخش کوچکی از هزینههای جشنواره به این شکل تامین میشود و دوم اینکه بلیت توسط کسانی خریده میشود که حاضر هستند هزینه کنند و به تماشای فیلمهای مستند بنشینند. این کمپین با مخالفت بخشی از مستندسازانی روبهرو شد که الان سایت هاشور را راهاندازی کردهاند.
باقری همچنین ادامه داد: آن زمان کسانی که مخالف کمپین بودند و علیه کمپین ایستادند و میگفتند چرا باید برای مستند پول داده شود، حالا بخشی از آن دوستان، سایت هاشور را راهاندازی کردهاند. چقدر خوب که بعد از اینکه متوجه شکست خودشان شدند، این کار را انجام دادند. اما باید از ابتدا منطقی رفتار و با این کمپین همراهی میکردند. جالب اینجاست که اتفاقا مرکز گسترش با یک فاصله دو ساله از کمپین حمایت کرد و بلیت فروشی را راهاندازی کرد. چرا بلیت فروشی راه افتاد؟ به دلیل اینکه یک نظم و سازماندهی درست به وجود آمد. سایت هاشور هم از این فرصت استفاده کرد و بخش آنلاین جشنواره را همراهی کرد. اساسا من از ابتدا موافق اکران مستند به شکل مجازی و فیزیکی بودم اما نکته مهم این است که مخالفتهای شدیدی توسط دوستانی اتفاق افتاد که الان در هاشور مشغول فعالیت هستند و مخالفتهای آن زمان این دوستان باعث شد که دو سال بلیت فروشی به تعویق بیفتد.
باقری در پایان گفت: همه فیلمهای مستند به درد اکران در سینما نمیخورند و بخشی از مستندها مناسب هستند که حتما باید اکران شوند. اما به نظر من تمام فیلمهای مستندی که قابلیت فنی داشته باشند، نیاز است که اکرانهای آنلاین مثل سایتهای خارجی داشته باشند. آن دوستان باید در قالب یک مناظره با من و پژمان مظاهریپور حضور پیدا کنند و درباره اینکه به چه دلیل در آن سال مخالف بودند، توضیح دهند. کسانی که الان دارند از اکرانهای آنلاین به شکل مالی و معنوی بهره میبرند، کسانی هستند که مخالف کمپین ما و بلیت فروشی و اکران مستند به شکل رسمی بودند. چطور ممکن است که یک گروهی با یک اتفاقی مخالفت کنند، جز اینکه منافع مالی داشته باشند؟ درمورد جشنواره سینماحقیقت هم این موضوع صدق میکند و اصلا پیشنهاد دهنده بلیت فروشی ما بودیم، اتفاقا در ابتدا آنها میگفتند که فعالیتمان فرهنگی است اما در نهایت با یک تاخیر دو ساله و گفتوگویی که با مدیریت قبلی و مدیریت جدید انجام شد، پذیرفتند که بلیت فروشی را راه اندازی کنند و این بلیت فروشی باعث برقراری نظم و برنامهریزی شد. اما موضوع مهم این است که کسانی که پیش از این مخالف اکران مستندها بودند، حالا به متولی این موضوع تبدیل شدهاند و همین نکته باعث میشود که رشد و پیشرفت اکران مستندها کُند باشد، به دلیل اینکه آنها منافع کوتاه مدت را به منافع بلند مدت ترجیح میدهند.
عوامل مستند «لالهزار هزار چهره» عبارتند از کارگردان: مهدی باقری، تدوین به طور مشترک: مهدی باقری و طاهره حسینی، فیلمبردار: رضا تیموری، صدابردار و صداگذار: شاهین پورداداشی، نویسندگان: مهدی باقری و محمد شاهتوری.
There are no comments yet