به گزارش صبا به نقل از ستاد خبری سیویکمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، نشست معرفی و بررسی کتاب «تکنگاریهای جلال» از سلسله نشستهای صد سالگی جلال آلاحمد با عنوان «یک قرن جلال» همزمان با ششمین روز از هفته کتاب سیویکم شنبه (بیستوهفتم آبان ۱۴۰۲) با حضور سیدجواد میری، جامعهشناس و علیرضا حسنزاده، انسانشناس در پژوهشگاه میراث فرهنگی برگزار شد.
سید جواد میری در ابتدای این نشست ضمن معرفی شخصیت جلال آلاحمد گفت: آل احمد دارای چند وجه بوده است. جلالی که در حزب توده مشغول بوده و بعد از آن به حزب زحمتکشان میپیوندد. بعد از اختلافاتی که رخ میدهد از آنها جدا میشود و پس از آن با خلیل ملکی، حزب نیروی سوم را پایهریزی میکند. از اواسط دهه سی تا پایان مرگش وارد مرحله جدیدی از زندگی خود میشود. در این مرحله است که نظریهپردازیهای خود را ارائه میکند. بخشی از زندگی او به واسطه ازدواجش با سیمین دانشور دارای تعاطی افکار و تاثیرپذیریهای این دو از یکدیگر است. مطالعات ادبی کمتر به این وجه از زندگی جلال پرداختهاند.
وی افزود: جلال از لحاظ آکادمیک مردمشناس و جامعهشناس نیست، اما آثاری که خلق کرده مانند «خسی در میقات» و… نگاهی انتقادی به انسان و جامعه دارد. این نگاه تلاش میکند به انحا گوناگون روابط فرهنگی و اجتماعی را روایت کند. او در این کتاب و در مکه هم مناسبات جهان اسلام را بازخوانی میکند. بعد از این مرحله وارد مطالعات غربزدگی میشود. از روزی که کتاب «غربزدگی» نگاشته شد، طرفداران و مخالفان زیادی پیدا کرد. در ایران کسانی که نگاه انتقادی به مفهوم غربزدگی داشتند، مفهوم دقیقی از آن ارائه نمیکردند. احمد فردید واژه غربزدگی را ابداع میکند، اما آن را در ساحت فرهنگی و جامعهشناسی مطرح نمیکند.
میری ادامه داد: جلال در تاریخ ۲۵۰۰ ساله به جای اینکه وجود انسان را ببینید، به موجودیت آن نگاه میکند. بعد از چرخشی که ارسطو از افلاطون داشت، تفکر غربی بر اروپا و حتی شرق اسلامی سیطره پیدا میکند. ما که در ایران و جهان اسلام هستیم ذیل منطق ارسطویی به هستی نگاه میکنیم. سیداحمد فردید به این نگاه غربزدگی میگوید. اما جلال به مثابه نقد اجتماعی صورتبندی دیگری از غربزدگی ارائه میدهد. بر اساس تعریف او، غربزدگی آن تفکر وابسته به غرب است که کشورهایی مثل کشورهای شرق و اسلامی را از پیشرفت باز میدارد.
این جامعهشناس با بیان اینکه برای فهم کتاب غربزدگی باید آن را در بستر تاریخی و فرهنگی و اجتماعی بررسی کرد، افزود: باید ببینیم غربزدگی به دنبال چیست؟ اگر تاریخ دویستساله جهان را صورتبندی کنیم، میتوان گفت اروپای غربی از اوایل قرن هجدهم، به یمن تحولات تکنولوژی و نظامی و سیاسی، کره زمین را تحت سلطه خود قرار میدهد. از این واقعه با اروپاییشدن کره خاکی یاد میکنند. تا سالهای ۱۹۴۵ بخش عظیمی از جهان تحت سیطره سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی اروپاییها قرار گرفت. کشورهایی مثل ایران و ترکیه تحت سلطه مستقیم اروپا نبودند، اما زیر سلطه فرهنگی و اقتصادی اروپا قرار گرفتند.
میری در تکمیل سخنانش گفت: یکی از ایدئولوژیهایی که کشورهای اسلامی را در برابر اروپا قرار داد، قدرت ناسیونالیسم بود. این باعث شد که کشورها از ذیل سلطه اروپا خارج شوند و به نوعی استعمارزدایی رخ دهد. از دهه چهل و پنجاه میلادی تا اواسط دهه نود، پروسه و جریاناتی در جهان اندیشه رخ میدهد که طی آن بسیاری از ملتها، فرهنگها و متفکران خارج از حوزه تمدنی اروپا، این قدرت را پیدا میکنند که بتوانند از ذیل انقیاد فکری و فرهنگی اروپاییان خارج شوند. اما آنها برای اینکه از این انقیاد فکری رها شوند، از خودِ مفاهیم و کانسپت غربی استفاده کردند. مفهوم غربزدگی یکی از این مفاهیم است. در واقع درست است که کشورهای شرقی از سلطه اروپا خارج شدند، اما وضعیت این کشورها طوری نیست که فاعلیت خود را در سطوح مختلف سیاسی، فکری، فرهنگی و اقتصاد بیان کنند.
این مدرس جامعهشناسی در ادامه به تبیین مفهوم غربزدگی از نگاه جلال پرداخت و گفت: مفهوم غربزدگی آلاحمد تلاش میکند از مقولات غربی استفاده کند تا از انقیاد فکری غرب خارج شود.
میری با بیان اینکه جلال، ایده مرکززدایی از غرب را مطرح میکند، توضیح داد: به نظر میرسد جلال آلاحمد میخواهد بگوید که ما میتوانیم در برابر نظام فرهنگی غربی، نظام معرفتی بدیل خود را مطرح کنیم. وقتی میخواهیم مفهوم غربزدگی را صورتبندی کنیم با دو نکته مواجه هستیم. اول امپریالیسم فرهنگی و دوم سیطره سیاسی. امپریالیسم فرهنگی چیزی نیست که با استقلال سیاسی به دست آید. مفهوم غربزدگی را باید در یک بستر جهانی و با توجه به این تمایز درک کرد.
علیرضا حسنزاده، استاد مردمشناسی هم در این نشست با تحلیل شخصیت و نگاه آلاحمد گفت: اصولاً آلاحمد به دنبال واژگون کردن روایات مختلف بود. داستان طغیان آلاحمد را میتوان ردیابی کرد. او در یک خانواده سنتی به دنیا آمد. خانواده و پدرش در زمینه ازدواج و تحصیل با او مخالفت داشتند. شاید همین موارد او را به سمت چپ و حزب توده پیش برد. تجربیاتی که او در وضعیت اجتماعی با آن روبهرو بود، ویرانگر و قدرتمند بود. ظهور فرقه دموکرات آذربایجان ، ۲۸ مرداد ۳۲ و… در شکلگیری نگاه او به مدرنیته و غرب تاثیرگذار بوده است.
وی افزود: او به جرگه روشنفکران عصر پهلوی دوم تعلق دارد. در این دوره با ظهور گفتمانی روبهرو هستیم که پایههای ایدئولوژیک پهلوی را نقد میکند. به همین دلیل برای روشنفکری مانند آلاحمد، بحث بینامتنیت مطرح است. او در آثار خود با شریعتی، ساعدی، فروغ فرخزاد و… رابطه بینامتنی دارد. این افراد به شدت به فرایند توسعه بالا از پایین سوءظن دارند و تصور میکردند که از دل این گذار یک موجود هیولایی به جهان چشم باز میکند. این رویکرد در آثارش مشخص است و میبینیم که مرکز ثروتمند و حاشیه فقیر را نقد میکند. ما در اینجا با یک بنمایه فلسفی مواجه هستیم.
این مدرس انسانشناسی با بیان اینکه در نگاه جلال، جهان رو به زوال و فراموشی است، گفت: در آثار آلاحمد، هراس از حرکت را میبینیم. باید توجه کنیم این هراس مختص روشنفکران پهلوی دوم نیست. در مصر هم شاهد انبوهی از بیانات ناامیدانه در خصوص جریان مدرنیته هستیم. در ایالات متحده هم شاهد هستیم، وقتی که شهرگرایی رخ میدهد، روشنفکران دینی نگران نزول اخلاق هستند.
وی در پاسخ به اینکه آیا میتوان جلال را یک مردمشناس دانست یا خیر؟ گفت: باید دید به چه معنا میتوان جلال را یک نویسنده مردمشناس دانست! افرادی مثل جلال علاوه بر اینکه ارتباطات میان متنی با افرادی مثل شریعتی دارند، به گروهی از روشنفکران و مردمشناسان تعلق دارند که منتقد پهلوی دوم است. اینجاست که از آلاحمد پنج تکنگاری منتشر میشود و جریان اصلی مردمشناسی را میبینیم.
حسنزاده با بیان اینکه جلال به شدت متأثر از مونولوگ است و در آثار او مونولوگ مشهود است، بیان کرد: آلاحمد به سراغ جوامع روستایی و دورافتاده میرود. او مصرفگرایی و استعمار را هم مورد نقد قرار میدهد. یکی از دلایل رجوع به مردمشناسی در نزد او بازگشت به خویشتنی است که در آثار شریعتی هم آن را میبینیم. اینها به نوعی جستوجوی جایگاه سنتی در برابر وضع مدرن است.
این پژوهشگر انسانشناسی افزود: با اینکه جلال در دوره پهلوی دوم برای موسسه مطالعاتی دانشگاه تهران مینویسد، نگاه انتقادی خود را هم دارد. او هیچگاه توجیهگر وضع موجود نبوده و مردمنگاری را به تایید وضع موجود تقلیل نداده است.
به گفته حسنزاده یکی از نکات جالب در مورد آلاحمد این است که میتوان نگاه او را مبتنی بر ریشهیابی آیینها دانست.
وی آلاحمد را چهرهای تاثیرگذار خواند و ادامه داد: وقتی احمد فردید مسئله غربزدگی را مطرح کرد، تا زمانی که جلال آن را مطرح نکرده بود، این مفهوم خود را نشان نداد و برجسته نشد. آلاحمد روی موضوع حج کار کرد، اما همانطور که حج را ستایش میکند، عید قربان را هم نقد میکند. یعنی علاوه بر تایید سنت، همه وجوه آن را نمیپذیرد. او مثل علی شریعتی معتقد است که سنت باید جوهره انقلابی داشته باشد. اگر سنت خودآگاهی ایجاد نکند کارکرد ندارد.
وی جلال آلاحمد را به نوعی مدافع سنت دانست و گفت: با این حال، برخی از آثار داستانی او خرده روایتهای جذابی به وجود میآورد که به شدت اومانیستی و مدرن است. او روشنفکری است که سعی میکند روایتها را با چالش روبهرو کند. بزرگترین چالش پهلوی هم موضوع غربگرایی و مصرفگرایی است. همین است که او برای نمایش دادن فقر به نواحی دور میرود. جلال سبک روشنفکری را در مردمشناسی ایران بازتولید میکند.
سیویکمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار «آینده خواندنی است» از بیستوسوم آبانماه آغاز به کار کرد و تا سیام آبانماه ۱۴۰۲ به کار خود ادامه میدهد.
There are no comments yet