به گزارش صبا به نقل از ایرانتئاتر، نمایش «راهنمای جامع هیولا شدن» به نویسندگی و کارگردانی مهدی محبعلی از ۲۸ آبان در سالن ۳ پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است.
این اثر نیز مانند نمایش «موشمرگی» دیگر نمایش محبعلی که بهمن و اسفند ۱۴۰۱ روی صحنه رفت، برگرفته از یک داستان واقعی است.
محبعلی، درباره این اثر گفت: در سال ۲۰۱۸ کریستوفر لی وات همسر باردار و فرزندانش را به قتل میرساند. جاذبههای دارماتیک این داستان و بررسی روانشناختی انگیزههای وات برای ارتکاب این جنایت، قصه «راهنمای جامع هیولا شدن» را رقم زد.
او ادامه داد: ماجراهای خشونتباری که در تمام دنیا رخ میدهد و معمولا جزو خشونتهای خانگی و خانوادگی به شمار میرود، اصولا وهم و ترس زیادی در بین مخاطبان ایجاد میکنند و حواشی و جاذبههای دراماتیک این اتفاقات باعث شکلگیری درام روانکاوانه میشود. پرداختن به چرایی خشونت در زندگی انسان در هر کجای دنیا که باشد، برای من جذاب است.
کارگردان نمایش «موشمرگی» در پاسخ به اینکه «آیا محدودیتی برای پرداختن به حوادث و پروندههای جنایی ایرانی وجود دارد که به سراغ آنها نمیرود؟» توضیح داد: زمانی که شما یک فرم اجرایی را برای خودتان طراحی میکنید، دیگر تفاوت چندانی بین فضایی که نمایش در آن روایت میشود و فضای واقعی آن رخداد، وجود ندارد. وقتی فضای کار اکسپرسیونیستی است، دیگر تاریخ و جغرافیای کار اهمیت چندانی ندارد و تنها رویداد است که بار معنایی و مفهومی اثر را به دوش میکشد. در واقع ما برای پرداختن به حوادث ایرانی اگر تعبیر به سیاهنمایی نشود، مانعی نداریم. اما آنچه برای ما اهمیت دارد، موضوع همذاتپنداری است. بیمکانی و بیزمانی باعث همذاتپنداری تماشاگر با رخداد خواهد شد.
او ادامه داد: ما در این نمایش به سراغ جوانیهای کریستوفر لیوات رفتیم. دورانی که روایتگر دهه ۹۰ میلادی همزمان با دهه ۶۰ شمسی است. موسیقی و فضاسازی ذهنی و اجتماعی کار تاحدی برای دهه شصتیها پیوندهای مشترک دارد. قطعا این اتفاقات در آمریکا دست ما را در شیوه اجرایی بیشتر باز میگذارد و از طرف دیگر به این فضا کمتر پرداخت شده و برای مخاطبان جذابیت دارد.
کارگردان «راهنمای جامع هیولا شدن» همچنین درباره طراحی صحنه و دکور این نمایش، افزود: دکور مینیمال به ما برای القای فضاسازی ذهنی اکسپرسیونیستی و تمرکز روی فضای بازی و اتفاقات صحنه کمک کرد. دکور با همراهی نور و موسیقی فضا را وهمانگیزتر کردند. درواقع نور و رنگهای متنوع آن از عناصر روایی نمایش و موسیقی بهعنوان کاتالیزوری برای درک فضای کار به شمار میرود.
او توضیح داد: تغییر فضا، زمان و شکستهایی که در خط اصلی داستان اتفاق میافتد، توسط نور هویت پیدا کرده و تماشاگر طبق قراردادی که با او بسته شده است، به مفاهیم پی میبرد.
این هنرمند با اشاره به فضای تئاتر امروز ایران گفت: ما در فضای تئاتر امروز میان دو لبه افراطی رئالهای اجتماعی و آثار انتزاعی حرکت میکنیم.
محبعلی ادامه داد: رئالهای اجتماعی بعضا بیمحتوا که ممکن است به دلیل شباهت به آیتمهای تلویزیونی مخاطب را اذیت کنند و تئاترهای انتزاعی که با از دست دادن روایت، تمرکز خود را بر فرمگرایی افراطی گذاشته و باعث میشوند تماشاگر قصهای نبیند. در این میان ما مسیر سختتری را انتخاب کرده و به سراغ فضای اکسپرسیونیستی رفتیم. فضایی که ممکن است برای تماشاگر جذاب نباشد. برای پرداخت به این فضا، از شکست فاصلهگذاری و درگیر کردن تماشاگر به عنوان بخشی از نمایش که در بطن جنایت قرار میگیرد، بهره بردیم. برای بازیها از رئال به سمت بازیهای اغراقآمیز نمایشی با کمک بدن رفتیم.
او افزود: در «راهنمای جامع هیولا شدن» ذهن بازیگر، کارگردان و تماشاگر به هسته مرکزی گره میخورد. در همین فرم اجرایی از ابزارهایی استفاده کردیم که مبتنی بر تئوری کاتارسیس یعنی همان ترس و همدلی در تئاتر باشد.
این نویسنده و کارگردان تئاتر گفت: «در این شیوه تماشاگر با آنچه میبیند، همدلی کرده و خود را در لایههای پنهان ذهن کریستوفر پیدا میکند و به این نتیجه میرسد که قابلیت هیولا شدن در او نیز وجود دارد. فاجعه صرفا کشتن و قتل نیست، میتواند از دست دادن آدمها، روابط و فرصتها باشد و رنجی که از خشم و نفرت میبریم، ممکن است ما را به یک هیولا تبدیل کند.»
او ادامه داد: «این نمایش جزو پرفروشهای آثار پردیس تئاتر شهرزاد بوده است و توانسته تا روند رو به رشد خود را حفظ کند و خوشبختانه حتی تماشاگران عادی تئاتر هم با تجربه خوب از سالن خارج میشوند.»
کارگردان نمایش «آئورا» توضیح داد: «هر کدام از بازیگران این نمایش به اذعان خودشان بهترین بازی کارنامه خود را در این اثر دارند. بازسازی جنایت بدون اینکه آن را روی صحنه نمایش دهند، کار دشواری بود که با رنج و تمرین فشرده به آن دست پیدا کردند. بازی اکسپرسیونیستی، بازیگر را از لحاظ حسی و تکنیکی به نقطهای میرساند که از عهده بازی در شیوههای دیگر برمیِآید.»
او افزود: من در کار بعدی نیز تلاش خواهم کرد تا این سیر و سلوک با کاراکتر برای بازیگر تبدیل به فرصتی برای کشف تروماهای واقعی شود. همانطور که در این اثر ما با دیدن ترس مخاطب، درام را میسازیم و ترس مخاطب خوراک و تغذیهکننده نمایش ماست.
مهدی محبعلی در پایان سخنانش گفت: ما برای رسیدن به این نمایش، بیش از ۱۰۰ پرونده را رفتارشناسی کردیم و از همراهی مشاوران عرصه روانشناختی بهره بردیم. حوادث واقعی، تاثیرات منفی زیادی روی جامعه میگذارد اما مهم است که ما بتوانیم از این ترس و رنج، نیرویی کاملتر برای کنترل هیولای درون خودمان بسازیم و آن را سرکوب یا انکار نکنیم.
There are no comments yet