به گزارش صبا، محمود گبرلو منتقد و کارشناس سینما در یادداشتی با محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سخن گفت.
در این سخن میخوانیم: «وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی در جمع دانشجویان دانشگاه صدا و سیما نکاتی را مطرح کردند که قابل تامل است.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در نظام جمهوری اسلامی فرمانده لشکر نیروهای فرهنگی هنری است که وظیفه حمایت و هدایت آنان به سمت اجرای استراتژی کلان نظام را دارد که در میان تنوع فکر و بروز خلاقیتها و شجاعت و صراحت رمز موفقیت وزیر است نه رضایتمندی پایگاههایی که در تثبیت موقعیت موثرند و یا گروهی اندکی که در تثبیت این موقعیت نقش دارند ولی در تنظیم آهنگ استراتژی، به خاطر حفظ موقعیت و قدرت جناح، گاه به جلو میروند و گاه به عقب و نکته مهم ناهماهنگی آنان با رهبر ارکستر است!
گمان میرود وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در آن جمع احساس کرده است تامین رضایت یک جناح و یا گروهی که فعلا در حاکمیت دولتی قرار دارند، ارجح است بر تامین منافع استراتژیک نظام جمهوری اسلامی بر اساس دیدگاه های مقام معظم رهبری.
تغییر و تحول مدیریتی نیاز کاربردی برای پیشرفت و توسعه است؛ به خصوص استفاده از نسل جوان که سرشار از خلاقیت، انرژی و افکار جدید هستند، اما در چه جایگاهی این تحولات پاسخ میدهد؟
عرصه فرهنگ و هنر که با افکار و اندیشههای انسانها سر و کار دارد، عرصه دم دستی و ساده نیست که جوانی با شعارهای به ظاهر انقلابی اما کم سواد و بیتخصص و بیتجربه آن را اداره کند، مگر در حوزههای علمیه مدیریت افکار را به جوانان تازه کار میدهند؟ مگر در صنایع نظامی و موشکی و… مدیریت کامل را به جوانان تازه درجه گرفته میسپارند؟
عرصه فرهنگ و هنر نگاه عمیق و تحلیل و تدبیر نیاز دارد. میانگین سن و سابقه انقلابی و تعهد مدیران عرصه فرهنگ و هنر ملاک و مبنایی برای انتخاب درست و هدایت دقیق عرصه فرهنگ و هنر نیست بلکه تجربه، تخصص، دانش همراه با تعهد نیاز ضروری و کارساز است. وظیفه دولت هدایت در عرصه فیلمسازی بر اساس نیازهای جامعه بر مبنای استراتژیهای تعیینشده است نه تولید فیلم.
جایگاه شورای صدور پروانه ساخت و پروانه نمایش حاکی از این استراتژی است والا نهادهای دولتی مثل بنیاد فارابی که نیاز به این شوراهای نظارتی ندارند.
از سوی دیگر عملکرد نهادها و ارگانهای انقلابی در تولید فیلم چه ارتباطی به عملکرد وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد؟ آنها باید سالهای گذشته وارد میدان میشدند که متاسفانه تازه به نقطهای رسیدهاند که باید دست به کار شوند.
تهیهکنندگان بخش خصوصی سینما در نگاه وزیر محترم فرهنگ چه جایگاهی دارند؛ وقتی جشنواره برای بخش مسابقه ۲۲ فیلم سینمایی نیاز دارد که از این تعداد ۱۵ یا ۱۶ فیلم متعلق به ارگانهای انقلابی یا نهادهایی مثل فارابی یا مضامین باب میل است پس مابقی فیلمها چه جایگاهی دارند؟ و تنوع گونه و سطح سلیقه مخاطب چه جایگاهی دارد؟
باید بدانیم در شان وزیر محترم ارشاد نیست که فیلم «فسیل» مبنای رونق سینمای انقلاب اسلامی باشد و مدیران و شورای جدید پروانه نمایش با چه استدلالی میتوانند به این فیلم افتخار کنند؟
من قصد بیاحترامی به تیم تهیهکننده «فسیل» را ندارم، این فیلم در سطح یک کمدی سطحی وخندهدار برای تماشاگر جذاب است اما نمیتواند الگوی سینمای ایران در داخل و خارج کشور باشد. شاخصه سینمای پس از انقلاب اسلامی اندیشههای نوین اخلاقی، تربیتی و تکنیک بالای سینمایی است که توانسته در جهان بدرخشد.
جمع فروش ۱۴۰۲ تا چند روز پیش نزدیک ۸۰۰ میلیارد تومان ثبت شده که این رقم مربوط به فروش حدود ۵۰ فیلم است اما فقط سه فیلم کمدی ۷۰ درصد فروش را پر کرده یعنی به نسبت جمعیت ۸۵ میلیونی، فقط ۱۸ میلیون به سینما رفتهاند و بجز این سه فیلم مابقی مطلقا شکست خوردهاند. آیا این افتخار است؟
در عصر گستردگی و تاثیرگذاری رسانهها میبایست از طرح برخی نکات بحرانزا و تنشآفرین حتی در برخی محافل دوستانه پرهیز کرد.»
There are no comments yet