همه‌ چیزهایی که می‌دانستیم… | پایگاه خبری صبا
امروز ۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۲۲:۲۷
نقد و نظری بر مستند «ابرمرد سینما» به‌بهانه اکران در هنروتجربه

همه‌ چیزهایی که می‌دانستیم…

احمدرضا حجارزاده | مستند «ابرمرد سینما» درباره زنده‌یاد ناصر ملک‌مطیعی ساخته شده و در سینماهای هنروتجربه روی پرده رفته است. اگر بنا باشد درباره‌ چنین هنرمند بی‌تکراری، فیلم مستندی ساخته شود، آن مستند باید چگونه باشد؟

زنده‌یاد «ناصر ملک‌مطیعی» نیاز به معرفی ندارد. حالا دیگر هر آدم فیلم‌باز و اهل سینمایی او را می‌شناسند؛ بازیگر بزرگ و محبوبی که سرانجام سال ۹۷، در حسرت نقش‌آفرینی دوباره مقابل دوربین و برای هوادارانش چشم از جهان فرو بست. حالا اگر بنا باشد درباره‌ چنین هنرمند بی‌تکراری، فیلم مستندی ساخته شود، آن مستند باید چگونه باشد؟ باید از چه کیفیت و ویژگی‌هایی برخوردار باشد تا برازنده‌ نام و جایگاه بزرگ‌مردی همچون ناصرخان ملک‌مطیعی باشد؟

بی‌تردید مستندی که با موضوع یکی از ستون‌های اصلی سینمای ایران ساخته می‌شود، باید اثری حرفه‌ای، تمیز، بی‌نقص، باکیفیت در تمام عناصر و دارای مضمونی بکر و تحسین‌برانگیز باشد اما به تازگی فیلم مستند «ابَرمَرد سینما» ساخته‌ نادر طریقت درباره زندگی و فعالیت هنری زنده‌یاد ناصر ملک‌مطیعی در گروه سینمایی هنر و تجربه اکران شده که متاسفانه فاقد تمام استانداردهای لازم برای تولید یک مستند معتبر و آبرومند در حد نام «ناصر ملک‌مطیعی» است؛ مستندی که می‌توانست زیباترین صدا، تصویر و خاطرات را از این بازیگر دوست‌داشتنی سینما برای علاقه‌مندانِ فیلم‌های فارسی به یادگار بگذارد. افسوس که این فرصت ناب به سادگی از دست رفت.

«ابَرمَرد سینما» ساخته‌ نادر طریقت، نتوانسته حق مطلب را درباره جایگاه ناصر ملک‌مطیعی ادا کند. فیلم شروع پرشور و مهیجی دارد، با موسیقی نوستالژیک فیلم «قیصر» که به لطف تکنولوژی‌های موجود، کمی مدرن شده و ریتم تندتری پیدا کرده! همین آغاز پرهیجان فیلم، تماشاگر را دچار این توقع می‌کند که با مستندی خوش‌ساخت و ماندگار روبه‌رو خواهد شد اما درست پس از تیتراژ ابتدایی، تا لحظه‌ پایان اثر دیگر هیچ نقطه‌ قوتی در فیلم به چشم نمی‌آید.

مستند «اَبَرمرد سینما»، اثری‌ست سرشار از اطلاعات لورفته از ملک‌مطیعی که با یک جست‌وجو در گوگل قابل دریافت هستند. همچنین در مصاحبه با سوژه‌ فیلم و دیگر هنرمندانی که درباره‌ ناصر ملک‌مطیعی ابراز نظر می‌کنند،کم‌ترین خلاقیت و چالشی وجود ندارد. انگار که نادر طریقت با ساخت این فیلم قصد داشته زندگی‌نامه‌ی ناصر ملک‌مطیعی را برای ما دوباره مرور و یادآوری بکند. اغلب نکاتی که در فیلم قابل تماشا و شنیدن است، همان چیزهایی‌ست که همه می‌دانند. زنده‌یاد ملک‌مطیعی سخنانش را با اشاره به زمان و مکان تولدش شروع می‌کند و کم‌کم از روندِ ورود به دنیای بازیگری و ستاره‌شدن در سینما می‌گوید، ولی هیچ‌کدام از این حرف‌ها برای مخاطب جدی سینما تازگی ندارد.

در نیمه‌ نخست فیلم، ملک‌مطیعی و همکارانش به ترتیب از فعالیت‌های هنری او در رژیم گذشته می‌گویند و به فراخور هر کدام، عکس یا تکه‌فیلم بی‌کیفیتی نمایش داده می‌شود؛ شیوه‌ای معمول در ساخت مستندهای بیوگرافی. این ترفند فقط به آثار هنری ملک‌مطیعی و دوستانش ختم نمی‌شود و در خلال روایت افراد، هر کس از هر شخص و مکانی نام می‌برد، کارگردان خود را موظف می‌داند تصویر آن را به نمایش بگذارد، حتی اگر فرد یا بنای مشهور و شناخته‌شده‌ای برای همگان باشد. از این منظر، مستند طریقت به مستندهای تلویزیونی و سفارشی وزارتخانه‌ها شباهت پیدا کرده که مثلا اگر راوی از لوله‌ نفت حرف می‌زند، بلافاصله تصویر لوله‌ نفت به نمایش گذاشته می‌شود! این اشاره‌ مستقیم و غیرضروری به تصاویر اماکن یا افراد در مستند «ابرمرد سینما»، زمان فیلم را بالا برده و موجب خستگی تماشاگر شده. همچنین در خاطراتی که دیگران درباره‌ او می‌گویند، نکته‌ چشم‌گیری یافت نمی‌شود و یکسره تکرار مکررات یا تعریف از خود است. برای نمونه نگاه کنید به خاطره‌ای که مرحوم داریوش اسدزاده از ملاقات با ناصر ملک‌مطیعی می‌گوید و خودش از استقبال دختران جوان در محل کار ناصرخان به خنده می‌افتد! که نه تنها بامزه نیست،که از قضا وجود آن نمای درشت در فیلم، بی‌کارکرد است.

نیمه‌ دوم فیلم که به حوادث پس از رویداد سال ۵۷ و ممنوعیت بازی ملک‌مطیعی در سینما می‌پردازد با تصاویر آرشیوی بارها دیده‌شده آغاز می‌شود و علاوه بر این‌که ریتم کُندی دارد، تماشاگر باز هم با مرور اطلاعات از دلایل بی‌کاری ملک‌مطیعی در سینما روبه‌روست؛ عکس چهره‌هایی که روزگاری موجب کنار گذاشته‌شدن یکی از محبوب‌ترین بازیگران سینمای ایران شدند، در صورتی که طریقت می‌توانست تمرکزش را بر گرفتنِ مصاحبه‌های جذاب و طرح پرسش‌های مهم‌تری از آن‌همه چهره‌ی هنرمند و آشنا در فیلم بکند تا با کشف بخش‌های تازه‌ای از شخصیت اجتماعی و هنری ناصر ملک‌مطیعی، به کنجکاوی تماشاگر را در شناخت بیش‌تر این هنرمند پاسخ دهد.

با این تفاسیر، کاملا پیداست فیلم طریقت از شناخت استانداردهای روزآمد سینمای مستند و کمبود یا نبودِ پژوهش در شکل‌گیری فیلم‌نامه رنج می‌برد و به نظر می‌رسد سازنده‌ مستند، بدون هیچ ایده متفاوتی درباره پرداحتن به جایگاه ملک‌مطیعی در سینما، گروهی از دوستان را دور هم جمع کرده و فیلمش را کلید زده است! برای نمونه فقط نگاه کنید به لحظه‌ای که نام یکی از سینماگران قدیمی برده می‌شود و نام و اطلاعات او را در گوگل (و یک کادر بنفش) جسته‌اند. یا آن نقاشی‌هایی که از ملک‌مطیعی کشیده و به مستند طریقت تحمیل شده!

از محتوای مستند «ابرمرد سینما» که بگذریم، این فیلم از حیث ساختار و کیفیت فنی و اجرایی، لطمه‌ بزرگ‌تری خورده است. در برخورد نخست با فیلم، به نظر می‌رسد یک دوربین هَندی‌کم خسته را به دست فیلم‌سازی داده‌اند و از او خواسته‌اند هر طور بلد است، درباره‌ یکی از سرشناس‌ترین چهره‌های تاریخ هنر سینمای ایران، مستند بسازد! فیلم نادر طریقت، عاری از هرگونه زیبایی‌شناسی در قاب‌بندی است. قاب‌ها نظم و تعریف مشخصی ندارند و یکدست نیستند. کیفیت تصاویر خوب نیست و تنوع تصویری در مصاحبه با چهره‌ها وجود ندارد. برای مثال تماشاگر ناصر ملک‌مطیعی را تا پایان فیلم با یک لباس و در همان لوکیشن محل کار یا خانه‌ خودش می‌بیند که پشت میز بر صندلی تکیه داده و بی‌وقفه هرچه را به یاد می‌آورد بازگو می‌کند. حتی نادر طریقت نتوانسته کمی با سوژه‌ خود شوخی بکند و در مرور خاطراتش او را بخنداند یا بگریاند تا بر مخاطب تاثیر بیش‌تری بگذارد. وضعیت تصویربرداری از باقی شخصیت‌ها نیز به همین منوال است.‌ اوج خلاقیت طریقت در تصویربرداری، چند لحظه‌ کوتاه است که دوربین روی دست تصویربردار تکان می‌خورد و عقب می‌آید تا علاوه بر ناصرخان، عوامل پشت دوربین از جمله خود نادر طریقت را هم ببینیم که همگی بی‌حال و انرژی نشسته‌اند و به حرف‌های ملک‌مطیعی گوش می‌دهند! واقعا در مستندی با موضوع زندگی هنری «ناصر ملک‌مطیعی»، چه ضرورتی دارد تماشای پشت صحنه‌ مصاحبه با این هنرمند فقید؟! صدابرداری فیلم هم تعریفی ندارد. صدای اغلب افرادی که در فیلم حرف می‌زنند، یا هوا دارد یا پژواک، طوری که انگار در اتاقی خالی از هر وسیله نشسته‌اند.

غیر از این، دقت کنید به تدوین فیلم. انبوه تصاویر ضبط‌شده و آرشیوی، بی‌هیچ هدف و نقشه‌ای فقط پشت هم ردیف شده‌اند تا زمان فیلم به حد دل‌خواه خالق اثر برسد! حتی دلشان نیامده برخی تصاویرِ بی‌ضرورت را کنار بگذارند. عکس‌ها و پلان‌های فیلم‌های گذشته‌ ملک‌مطیعی، در زمینه‌ خاکستری‌رنگ نمایش داده می‌شوند که نه ربطی به سینما دارند و نه ارتباطی با ابرمرد سینمای ایران.

در صحنه‌ای از مستند، وقتی به آخرین حضور سینمایی ملک‌مطیعی در فیلم «نقش نگار» اشاره می‌شود، در یک پلان کوتاه، تصویر سلفی‌طور و سیاه‌وسفید علی عطشانی را می‌بینیم که انگار به ضرب خواهش و تمنا مقابل دوربین نشسته تا صرف همکاری با ملک‌مطیعی، توضیح کوتاهی بدهد و از روح آن هنرمند عذرخواهی بکند! از طرفی، نام افرادی که در فیلم حرف زده‌اند، تنها با نخستین حضورشان در فیلم نمایش داده می‌شود (بدون بیانِ نسبت‌شان با ملک‌مطیعی یا سمت‌شان در سینما) و چون تعداد مصاحبه‌شونده‌ها زیاد است و برخی چهره‌ها قدیمی و کم‌تر شناخته‌شده‌اند، مخاطب در حضور مجددشان، نام بعضی از آن‌ها را فراموش می‌کند. وقتی با مستندی دوساعته طرفیم، بهتر بود با نمایش چندباره‌ هر کدام از شخصیت‌ها، نام و نشان او زیرنویس می‌شد یا دست‌کم در پایان‌بندی فیلم، یک بار دیگر نام و تصویر کسانی که در فیلم حاضر بودند، درج می‌شد.

موسیقی متن فیلم بیش از آن‌که حس‌وحال فیلم‌های فارسی و ستارگان سینمای قدیم ایران را در ذهن تماشاگر زنده بکند، یادآور فیلم‌های ورزشی و انگیزشی یا سریال‌های تلویزیون است! مگر در سینمای ایران، آهنگساز خوب کم داریم؟ یعنی برای ساخت موسیقی مستندی درباره‌ ملک‌مطیعی، نمی‌شد از بهترین آهنگسازان حاضر در کشور بهره برد؟ یا حتی بهتر نبود از موسیقی متن فیلم‌های خود ملک‌مطیعی استفاده می‌شد؟ مثل موسیقی تیتراژ آغازین فیلم که موسیقی بازسازی‌شده‌ فیلم «قیصر»، بر آن خوش نشسته بود.

در نهایت باید گفت متاسفانه برای ساخت مستندی درباره‌ زنده‌یاد ناصر ملک‌مطیعی، نادر طریقت نتوانسته با فیلمی مثل «ابرمرد سینما» خاطرات خوش این بازیگر مطرح و مردمی را جلوه‌گر باشد… گویی همچنان که ملک‌مطیعی سال‌ها حسرت بازی مجدد در سینما را بر دوش کشید، فرصتی که می‌شد مستند ماندگاری درباره‌ی او ساخت، اینچنین از دست رفته است.

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰