موسیقی ما، یک‌بار مصرف شده‌ است! | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۰ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۰۴:۰۵
خاطره‌بازی صبا با ابوالقاسم پرندیان، نوازندۀ ویولن و نواساز و از پیشکسوتان ارکستر رادیو کرمانشاه

موسیقی ما، یک‌بار مصرف شده‌ است!

ابوالقاسم پرندیان ضمن انتقاد از این‌ که در حال حاضر موسیقی کشور ما به هنری یک‌بار مصرف تبدیل شده‌ است، بیان کرد: شما ببینید آهنگی که در دهۀ چهل تا پنجاه منتشر می‌شد هنوز هم تازگی و زیبایی خودش را دارد و آهنگ روز است؛ اما الان کدام آهنگی هست که فقط دو روز برایتان تازگی داشته باشد؟

به گزارش خبرنگار موسیقی صبا، ابوالقاسم پرندیان نهم اسفندماه ۱۳۲۴ در شهر کرمانشاه به دنیا آمد. در ده‌سالگی با شنیدن صدای ویولن پرویز یاحقی به این ساز علاقه‌مند شد. در سیزده‌سالگی با مجتبی میرزاده، نوازنده و آهنگ‌ساز مشهور کرمانشاهی دوست شد و به گفتۀ خودش، «هرچه دارم از استادی ایشان است». پرندیان سال ۱۳۴۲ به رادیو کرمانشاه دعوت شد. در آن زمان سرپرست ارکسترهای رادیو کرمانشاه، «محمود مرآتی» نوازنده و نواساز زرین‌پنجه بود. در آن زمان کسانی چون اسماعیل مسقطی، اکبر ایزدی، عبدالهی، خسرو اخلاقی و حسین یحیایی همکاری داشتند.

با راه‌اندازی تلویزیون کرمانشاه در سال ۱۳۵۳، پرندیان عهده‌دار ارکستر تلویزیون شد و در این مسئولیت موفق به کشف و تربیت و دعوت از هنرمندانی چون منوچهر طاهرزاده (خواننده و نوازنده)، حشمت‌الله لرنژاد (خواننده)، اسماعیل پیرخدری (خواننده)، سیف‌الله نادرشاهی (خواننده) و اسماعیل صابور (خواننده) به تلویزیون شد.

ایشان برای خوانندگان مطرح کرمانشاه آهنگ‌های زیادی ساخته‌است که از میان آن‌ها، آهنگ «کرماشان» با صدای حشمت‌الله لرنژاد و شعر یدالله لرنژاد را بیش از بقیه دوست دارد.

در ادامه، گفت‌وگو با این استاد خوش‌نوا و خوش‌سخن را می‌خوانیم:

استاد پرندیان در ابتدای مصاحبه گفت: من سال ۱۳۴۲ به‌ رادیو کرمانشاه و ارکستر رادیو کُردی وارد شدم. آن زمان سرپرست ما آقای محمود مرآتی بود و کسانی چون پولکی، ایزدی، مسقطی، یحیایی و چند تن دیگر در آن ارکستر حضور داشتند. آن‌ها کادری هفت‌هشت‌نفری بودند و آقای عبدالهی نیز پیانو می‌زد. ما تا قبل از انقلاب با آن ارکستر فعالیت داشتیم.

او افزود: پس از آن‌که انقلاب شد، کسی حتی جرئت نداشت در خیابان سازش را حمل کند! شرایط به گونه‌ای بود که حتی نمی‌شد اسم ساز را به زبان آورد؛ اما بعدها کم‌کم به برنامه‌های خارج از کشور دعوت می‌شدم و به موسیقی ادامه می‌دادم. من در آلمان، دوبی و عراق اجرا داشته‌ام.

استاد پرندیان افزود: تمام خوانندگان درجه‌یکی که الان نوارهایشان موجود است، شاگردان من بوده‌اند؛ ازجمله آقایان لرنژاد، منوچهر طاهرزاده، اسماعیل پیرخدری، اسماعیل صابور. همۀ این‌ها را من به رادیو بردم و تمام کارهایشان را بنده آهنگ‌سازی می‌کردم.

او در بخشی دیگر از صحبت‌هایش، ضمن انتقاد از این‌که در حال حاضر موسیقی کشور ما به هنری یکبارمصرف تبدیل شده‌است، بیان کرد: شما ببینید آهنگی که در دهۀ چهل تا پنجاه منتشر می‌شد هنوز هم تازگی و زیبایی خودش را دارد و آهنگ روز است؛ اما الان کدام آهنگی هست که فقط دو روز برایتان تازگی داشته باشد؟ خیلی از این موسیقی‌های کنونی با یک یا دو بار گوش‌دادن از خاطره‌ها محو می‌شود. ما ترانه‌سراهایی چون «معینی کرمانشاهی» یا «بیژن ترقی» را داشتیم که اشعاری متعالی می‌سرودند.

این پیشکسوت رادیو کرمانشاه ادامه داد: وقتی دست‌اندرکاران نخواهند که آن دوران طلایی موسیقی تکرار نشود، چه می‌توان کرد؟ آنان چه تخصصی دارند که بتوان پیشنهادی برایشان داشت؟

زمان را دوباره به عقب برمی‌گردانیم. این نوازنده و آهنگ‌ساز کرمانشاهی در بخشی دیگر از گفته‌هایش، خاطراتش با زنده‌یاد مجتبی میرزاده را بازگو کرد و گفت: روزی در یکی از برنامه‌های پیشاهنگی، جوانی را دیدم که بسیار زیبا ویولن می‌زد. به پشت سن رفتم و دیدم که مجتبی میرزاده است. پس از آشنایی، آموختن ویولن را نزد او آغاز کردم. مجتبی نیز مثل من متولد اسفند ۱۳۲۴ بود و تنها دو سال پیش‌تر از من ویولن را شروع کرده بود.

استاد پرندیان افزود: ایشان پسر بی‌اندازه مؤدب، بی‌اندازه هنرمند و دوست‌داشتنی بود؛ البته بعضاً اغراق‌های فراوانی راجع‌به تمرین‌های ایشان می‌کردند؛ مثلاً می‌گفتند روزی شانزده ساعت ویولن کار می‌کرده‌است که صحت ندارد. ما شب و روز را با هم می‌گذراندیم (می‌خندد). بسیار صمیمی بودیم.

او ادامه داد: یادم می‌آید که مجتبی دختر بسیار زیبایی را دوست داشت؛ اما چون مذهب آن دختر آشوری بود، عشقش نافرجام ماند. او بعدها با دختری از خانواده‌ای بسیار مذهبی ازدواج کرد. خانوادۀ همسرش به‌شدت با موسیقی مخالف بودند، نوازندگان یا خوانندگان را «لوطی یا مطرب» می‌پنداشتد و حتی تا ده یا دوازده سال خبر نداشتند دامادشان نوازنده است؛ تا این‌که مجتبی آهنگی برای یکی از خوانندگان مطرح آن زمان ساخت. یک روز جمعه در یکی از برنامه‌های رادیو یا تلویزیون بود که مجری به آن خواننده گفت: «شما آهنگ بسیار زیبایی را اجرا کردید.» او هم گفت: «قشنگی این آهنگ بیشتر به‌خاطر تنظیم مجتبی میرزاده است.» این خبر به‌هرحال به گوش خانوادۀ همسرش رسید و وقتی موضوع را به مجتبی گفتند، آن مرحوم با گفتن این‌که اسم آن نوازنده «مجتبی میرزادگان» است، جریان را فیصله داد (می‌خندد). این چیزی بود که خودش برای من تعریف کرد. یادش گرامی.

از او پرسیدیم که «شما در رادیو کرمانشاه نیز با هم همکاری داشتید؟» که در پاسخ گفت: خیر. وقتی من به ارکستر کُردی رفتم، مجتبی به تهران رفته بود. ارکستر رادیو گروه بسیار مهمی بود. هیچ‌کسی حق نداشت وارد آن شود؛ به‌هیچ‌وجه. پیش‌تر هم گفتم که ۸ یا ۹ با هم کار می‌کردند، ولی زمانی که میرزاده در سال ۱۳۴۲ به تهران رفت، من به رادیو رفتم. من باید در محضر آقای مرآتی و ایزدی امتحانِ نُت می‌دادم تا این‌که بالاخره پس از آزمون‌ها و مراحل بسیار سخت و زیادی توانستم به ارکستر وارد شوم.

استاد پرندیان افزود: سال ۱۳۵۳ به‌بعد پس از آن‌که رادیوتلویزیون آمد، من از رادیو جدا شدم. رادیووتلویزیون ادغام نشده بود و به‌نوعی، سایۀ یکدیگر را با تیر می‌زدند. زحمتشان می‌شد که با یکدیگر کار کنند! وقتی هم که به قسمت تلویزیون رفتم، دیگر مرا به رادیو راه ندادند. من گروهی در تلویزیون تشکیل دادم و تمام خوانندگان را از رادیو به تلویزیون کشاندم؛ زیرا به‌هرحال محبوبیت بیشتری از رادیو داشت.

این هنرمند پیشکسوت در پایان به آموزش ویولن هم اشاره کرد و گفت: من حدود ۳۲ شاگرد دارم که به آنان ویولن ایرانی درس می‌دهم؛ البته حتی یک ریال هم از کسی نمی‌گیرم. آن زمان هم که در رادیو کرمانشاه فعالیت داشتم پول زیادی نمی‌گرفتم. موسیقی برای من شغل نبود که بخواهم از آن درآمدی داشته باشم؛ چون به‌هرحال کارخانۀ پدری‌ام را داشتم.

 

پریسا اسماعیلی‌نیا

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


آخرین اخبار

پربازدیدها