مستندساز دست‌وپاگیر نیست | پایگاه خبری صبا
امروز ۶ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۲۳:۴۶
محسن اسلام‌زاده عنوان کرد:

مستندساز دست‌وپاگیر نیست

محسن اسلام‌زاده، مستندساز گفت: آقا به‌صورت مستقیم در چند دیدار بیان کردند که به‌لحاظ رسانه‌ای ضعیف هستیم. حدود هفت، هشت سال پیش در جلسه‌ای بودم که ایشان فرمودند جهاد امروز جهاد رسانه‌ای است. اما انگار این مسئولان درک نمی‌کنند و همیشه فکر می‌کنند مستندسازان، خبرنگاران و عکاسان دست‌وپاگیر هستند و باعث دردسر می‌شوند و تنش درست می‌کنند. شاید اتفاقات بدی هم بیفتد و دو خبر هم در برود و مشکل درست کند ولی برآیندش مثبت است.

به گزارش صبا، سه روز پیش از افتتاح مهم‌ترین رویداد سینمایی در حوزه مستند، واقعه‌ای هولناک در استان شرقی ایران رقم خورد. بامداد ۲۴ آذرماه، در پی حمله تروریستی به مقر انتظامی شهرستان راسک استان سیستان‌وبلوچستان تعدادی از ماموران انتظامی به شهادت رسیدند. شاید بگویید که نمی‌شود ارتباط معنایی بین این دو رخداد، یعنی برگزاری یک جشنواره مستند و اتفاقات اخیر سیستان‌وبلوچستان پیدا کرد، اما کافی است وقایع یک سال اخیر جنوب‌شرقی کشور را مرور کنید تا ببینید که حمله تروریستی نیمه‌شب ۲۴ آذرماه نمونه متاخری از این اتفاقات بوده است و جای تاسف دارد که هیچ مستندی در جشنواره حقیقت امسال نداریم که به اتفاقات یک سال اخیر سیستان‌وبلوچستان پرداخته باشد. محسن اسلام‌زاده از جمله مستندسازانی است که چند اثر مهم با محوریت مسائل سیستان‌وبلوچستان ساخته است. با او درمورد تصویری که رسانه از سیستان‌وبلوچستان ساخته صحبت کردیم و او از موانعی که پیش‌روی مستندسازان برای تصویر کردن واقعیت‌های اتفاقاتی گفت که یک سال اخیر در سیستان‌وبلوچستان وجود دارد.

 

***یکی از گزاره‌هایی که در مورد مردم و مسائل استان سیستان‌و‌بلوچستان مطرح می‌شود این است که می‌گویند تصویری که از این منطقه توسط رسانه‌های رسمی ارائه می‌شود، نزدیک به واقعیت‌ها و مسائل اصلی نیست. چقدر این گزاره درست است و مستندساز برای اصلاح چنین تصویری چه باید بکند؟
شکی نیست که در فضای رسانه، نسبت به سیستان‌و‌بلوچستان همیشه کم‌لطفی شده است؛ و در سریال و فیلم‌سازی تا رسانه‌ها و مستندسازان! برای نمایش واقعیت آنجا، هیچ‌وقت کار جدی مثبت‌ صورت نگرفته است. حدودا هفت، هشت سال پیش، مستندی به نام حماسه‌های خاموش ساختیم که درباره یکی از جنبش‌های ضدانگلیسی منطقه سیستان‌و‌بلوچستان بود. در این مستند به قیام مردم بلوچ به رهبری جنید خان اشاره کردیم که اتفاقا قوای انگلیس را زمین‌گیر کرده بودند. یک ژنرال انگلیسی هم کتابی درباره این قیام نوشته و یکی از اساتید دانشگاه ایران این کتاب را از لندن می‌آورد و ترجمه می‌کند. همین نمونه‌ مهم هم سال‌ها نادیده گرفته شده بود و ما بعد از سال‌ها درباره آن مستند ساختیم. اگرچه بنا به دستور رهبری درباره این حماسه، دستور ساخت فیلم داده شد اما نتیجه این کار یک فیلم بسیار ضعیف با بودجه بسیار هنگفت بود و حق مردم منطقه هم نادیده گرفته شد. یکی از افراد بومی آن منطقه هم تا چند سال دنبال دادگاه و پاسگاه بود که حق من در این فیلم نادیده گرفته شده و کلی کمک کردم و نهایتا فیلم هم آرشیو شد.
حرفم این است که همیشه به سیستان‌و‌بلوچستان کم‌لطفی شده است، حتی زمانی که قرار است در رسانه به آنها بپردازیم. از زمانی که رسانه و دولت دست رفقای ما نبود تا الان مورد کم‌لطفی بوده است. در تصویر‌سازی از این منطقه، نگاه‌ها عموما تهدید‌محور است. نگاهی به اتفاقات سال گذشته بیندازید، می‌توانید همین جنس نگاه تهدیدمحور به آن منطقه را ببینید. سال گذشته دو مدل مشکل در کشور داشتیم که اسم آن را اغتشاش می‌گذارند. یکی بحث اعتراضات خیابانی در مورد مساله حجاب و زنان بود و دیگری مربوط به اتفاقاتی بود که در استان سیستان‌و‌بلوچستان رخ داد. اما واقعیت این است که اتفاقات آن منطقه، رخدادهایی در ابعاد کوچک‌تر بود و نسبتی با مساله اول نداشت. قاطبه مردم و علمای این استان، اهل دین و دیانت هستند و روی خانواده و فرهنگ تعصب دارند و هنوز لباس قومیتی خود را کنار نمی‌گذارد، چه برسد از چیزهای دیگر دست بکشند. اما باز هم در بازنمایی این حوادث و تفکیک آن دو مدل اغتشاش کوتاهی کردیم.
ببینید درمورد اتفاقاتی که در چابهار رخ داد، یک‌سری اتهامات‌ وارد شده است که مشخصا در مورد یک شخص بود و اگر درست ورود می‌کردیم، یعنی رسانه‌های انقلابی داخل کشور درست ورود می‌کردند، کار دست ضدانقلاب نمی‌افتاد که آنقدر مساله بغرنج شود. خلاصه اینکه کوتاهی کردیم و هنوز هم در قبال سیستان‌و‌بلوچستان کوتاهی می‌کنیم و من می‌ترسم ثمره کار شهید شوشتری‌ها و آنهایی که در سیستان‌و‌بلوچستان رفتند و بذر محبت کاشتند با بی‌فکری برخی از مسئولان به باد برود.

 

***شما به کوتاهی رسانه‌ها اشاره کردید که باعث شد مرد بلوچ یا سیستانی تصویر خود را در رسانه نبیند، یعنی آیینه تمام‌نمایی از اتفاقات آنجا نیست. اما این تصویری که از آنها ارائه شده و عمدتا تهدیدمحور است، از کجا شکل گرفته است؟ آیا این تصویری که ارائه شده با واقعیت‌ خیلی فاصله دارد یا خیر؟
این تصویری که امروز می‌بینیم با واقعیت فاصله دارد و خیلی زیاد هم فاصله دارد. خود آنها اعتقاد دارند کم سن‌و‌سال‌ترین شهید مربوط به بلوچستان است و شهید سبیل اخلاقی است که ۱۲-۱۱ ساله بود و اهل نیک‌شهر است. اگر این شهید در پردیسان تهران بود چقدر هر سال بزرگداشت گرفته می‌شد و فیلم‌ برایش می‌ساختند. این بی‌توجهی تاریخی یک پیشینه دارد که موارد مثبت این بخش از ایران دیده نشود. ممکن است این به‌خاطر ذهنیتی است که در ما شکل گرفته اما یک‌ پیشینه تاریخی هم دارد چون منطقه سیستان‌و‌بلوچستان همیشه یک حکومت گریزی به خاطر ظلم‌هایی که در حق آنها شده داشته است. مثلا در برخی از مناطق بلوچستان می‌روید به غیر‌بلوچ، قجر می‌گویند. یک‌بار آنجا پیش یکی از دوستان بودم، می‌خواست من را به یک فرد دیگری معرفی کند که با او مصاحبه بگیرم، می‌گفت این اسلام‌زاده بچه خوبی است و قجر است. گفتم من قاجار نیستم و من فارسم. گفت اینجا به غیر‌بلوچ، قجر گفته می‌شود. خب این یک پیشینه تاریخی دارد؛ کشتار قاجاریه در قلعه ایرانشهر به قدری سنگین بود که اینها به غیر از بلوچ، قجر می‌گویند. در زمان ستمشاهی و پهلوی هم این اتفاق افتاده و اینها را چندین بار قتل عام کردند. برعکس نگاه انقلابیون که در آن منطقه رفتند و اتفاقا تلاش جهادگران انقلاب مستعد قصه‌های زیادی است. یک فیلم سینمایی در آن منطقه ساخته شده که برای سال ۱۳۶۸ است، به نام «تابستان ۵۸» و به کارگردانی مجتبی راعی. قصه درباره ورود بچه‌های جهاد به سیستان‌و‌بلوچستان است. آنجاها اتفاقات بزرگی افتاده اما ما هنوز این ذهنیت را داریم که فیلم‌هایی با محوریت قاچاق مواد مخدر را نشان دهیم و نمونه مشهور زینال بندری و… را در ذهن داریم. یک فامیل به نام گرگیچ داریم، که در اینها آنقدر افراد فرهیخته وجود دارد، ولی در فیلم‌های قاچاق مواد مخدر می‌دیدیم اسم قاچاقچی را گرگیچ گذاشتند. پس رسانه و سینما در یک دوره هم یک تصویر ذهنی را برای این منطقه شکل دادند و ضریب‌های بیخودی به برخی خشونت‌های این محیط جغرافیایی داده شد. همان‌طور که این منطقه عبدالمالک ریگی داشت، شهید ریگی را هم دارد که یکی از اعضای ارشد ما در کنسولگری مزار شریف بود و خودش قربانی تروریست بود. بعضا شاهد این هستیم برای اینکه اینها در اصفهان یا شهرهای دیگر زندگی کنند، مجبورند فامیلی خود را عوض کنند؛ یکی از بچه‌ها‌ که فامیل او ریگی بود به یکی از شهرها رفته بود و می‌گفت فامیل من بیگی است، نه ریگی! درصورتی‌که با طایفه ریگی، سردار بشیر ریگی که الان به رحمت خدا رفته، صحبت کردیم که ۲۰ سال شهردار شهر میرجاوه بوده و کل طایفه و اقوام او، افرادی فرهیخته و فرهنگی هستند و الان نیز پسر او شهردار میرجاوه است. اما ما اینها را نشان ندادیم.
اگر می‌خواهیم در بزنگاه‌ها، اوضاع را در سیستان‌و‌بلوچستان کنترل کنیم باید بدانیم که جنگ امروز جنگ رسانه است. رهبر انقلاب چندین بار تکرار کردند اگر از اتفاقاتی که می‌افتد قرائت خود را بیان نکنید، دشمن سوار ماجرا می‌شود و قرائت خودش را سوار می‌کند.

 

***تصویر سیستان‌و‌بلوچستان در رسانه‌ها مردم این منطقه را تبدیل به دیگری کرده که گویی جدای از کل ایران است. این تصویر در رسانه منعکس می‌شود و در لایه‌های زیرین اجتماع نیز رسوخ می‌کند؛ در حالی‌که به لحاظ باستانی ما رستم سیستانی را داشتیم و ایرانی‌ترین آدم‌ها در این منطقه زندگی کردند و مرزبان‌های حقیقی ایران هستند. این دیگری ساختن از آدم سیستانی و بلوچ، نهایتا منجر به این می‌شود که باید آنها را حذف کنیم و در بدترین حالت ممکن دشمن‌شان بدانیم. به نظر شما آن‌چیزی که در بزنگاه‌های تاریخی رخ می‌دهد، چقدر ماحصل همین تصویری است که به قول شما از دل رسانه شکل گرفته است؟
چند نکته را باید بگویم. اولا استان سیستان‌و‌بلوچستان به دو بخش تقسیم می‌شود؛ یکی منطقه سیستان است که عزیزان سیستانی هستند و دیگری منطقه بلوچستان است و عزیزان بلوچ هستند. البته اینقدر مراوده فامیلی داشتند در هر دو منطقه هم بلوچ و هم سیستانی داریم؛ ولی مسائل آنها با هم خیلی فرق دارد. منطقه سیستان یک جور مظلومیت می‌کشد که سر ماجرای آب و بی‌آبی است که شاید بدترین منطقه ایران از این لحاظ باشد ولی باز هم این مردم آنقدر صبور هستند که خیلی کم می‌بینید آنجا اعتراضی شود.
اما به همین مورد اتفاقات سال گذشته منطقه بلوچستان که از چابهار یعنی جنوبی‌ترین نقطه بلوچستان شروع شد، نگاه کنید؛ مهم‌ترین مساله این بود که مردم خودشان و مسائلشان را در رسانه‌ها ندیدند. کسی نبود که از مشکل‌شان بگوید و جالب این است که در واقعیت و در پشت صحنه ماجرا به سرعت پیگیری شد. در پشت صحنه چندین قاضی مامور شدند تا به سرعت کار پیگیری شود اما ما چوب را از رسانه خوردیم.
با این حال این را هم بگویم که مردم هیچ وقت حتی الان هم حس وادادگی نسبت به نظام و کشور ندارند. شاید در برخی مناطق، تفکرات تجزیه‌طلبانه وجود داشته باشد اما در سیستان‌و‌بلوچستان هیچ‌گاه چنین تفکری نبوده و نیست و اصلا جایگاهی ندارد. مردم در سیستان‌و‌بلوچستان همواره در موضع انفعال می‌گویند ما هم ایرانی هستیم، ما هم شهروند این کشور هستیم، ما هم نیازمند توجه هستیم. یک نکته بیان کنم که نظام اینجا کار کرده و کار هم می‌کند ولی سر برخی از پیچ‌های تاریخی حتی دستورات مقام‌معظم‌رهبری هم اینجا به درستی اجرا نمی‌شود. تمام خدماتی که شده و تمام کارهای جهادی تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد؛ مساله این است.

 

***اینکه می‌گویید در خیلی از مسائل استان، حاکمیت کنار مردم بوده اما در رسانه دیده نمی‌شود، مقصر کیست؟ آیا این درست است که همه تقصیرها را گردن رسانه‌ها بیندازیم یا موانعی فرامتن و فهم رسانه هستند که اجازه نمی‌دهند رسانه‌ها فرآیند طبیعی خودشان را طی کنند و مانع بازنمایی واقعیت آن منطقه می‌شوند؟
رسانه‌ها و جریان مستندساز دوست دارند سراغ مسائل اصلی بروند، گزارش بگیرند، مستند بسازند و خبر تصویری از آنجا بیرون بیاید، ولی اجازه نمی‌دهند. سال گذشته یک‌بار یکی از بچه‌ها می‌خواست مستندی برای تک‌درختی در چابهار بسازد که یکی آن را بریده بود و قصه‌ای داشت که تک‌درخت نخل در ساحل بلوچستان بود. اما برای ساخت چنین سوژه‌ای هم به او مجوز ندادند و ‌گفتند تا اطلاع ثانوی در سیستان‌وبلوچستان اجازه فیلمبرداری ندارید. او گفت موضوع من نه سیاسی است و نه انتقادی، چرا اجازه نمی‌دهید بروم؟ بالاخره هم بنا به دلایلی موافقت نشد.
بسته عمل کردن به‌لحاظ رسانه‌ای راه به جایی نمی‌برد. بالاخره باید قدری بازتر باشد، کار انجام و فیلم ساخته شود، باید اجازه دهند انتقاد شود. هیچ کسی نمی‌خواهد کل سیستم یا یک نهاد را زیرسوال ببرد، حداقل در بچه‌های ما اینطور است. فردی اشتباهی می‌کند و تاوانش را یک استان، یک کشور و یک نظام پس‌می‌دهد. همه‌جا ممکن است آدم‌هایی باشند که اشتباه کنند و شاید فردا من هم اشتباهی انجام دهم. آیا کل جامعه مستندسازان باید بیاید قضیه را لاپوشانی کنند که محسن اسلام‌زاده این کار را نکرده یا اگر کسی بفهمد، می‌گویند همه مستندسازان اینطور هستند؟ این تفکر برای چندسال پیش است؟ یک نفر اشتباهی مرتکب می‌شود و با او برخورد می‌شود. از ثانیه اول باید اطلاع‌رسانی درست می‌شد و قبول می‌کردیم که اشتباه کرده‌ایم. مردم آنقدر بزرگوار هستند که بپذیرند اشتباه شده است، مردم سیستان‌وبلوچستان هم اینطورند و خیلی‌ها گفته‌اند اگر همانجا به ما گفته می‌شد فلانی خطایی کرده و با او برخورد می‌شود و پیگیری می‌کنیم، هم اعتماد مردم به نهادها زیادتر می‌شد و هم اعتماد به نظام بیشتر می‌شد و یک‌سری از مشکلات پیش‌نمی‌آمد.

 

***اتفاقاتی که بعد از آن رخ داد و تا ۸ مهر پیش رفت، به‌خاطر این بود؛ جاهایی که باید به خیلی از سوالات پاسخ داده می‌شد، پاسخ داده نشد و پیگیری‌ها در معرض رسانه قرار نگرفت. افراد و رسانه‌های نامحرمی آمدند و پاسخ‌های مردم این منطقه را بنابر منافع سیاسی خودشان دادند و بنزین روی این آتش ریختند. فکر می‌کنید اگر پاسخ به این سوالات در منظر رسانه داده می‌شد، به امنیت و انتظام منطقه تا چه میزان کمک می‌کرد؟
من یک گام جلوتر را بیان می‌کنم و می‌گویم اگر در این اتفاقات به رسانه اعتماد می‌شد و روند مشکلی که آنجا پیش‌ آمده و پیش‌ می‌رفت به‌موقع رسانه‌ای می‌شد، اصلا مشکلی پیش نمی‌آمد، بنزینی در آتشی ریخته نمی‌شد و کسی بهانه‌ای نداشت که بخواهد قشون‌کشی کند و بحث‌های مختلف راه بیندازند. ما بازنده رسانه‌ای هستیم. حس من این است تنها شخصی که در این کشور درک می‌کند رسانه چقدر مهم است شخص رهبری هستند و بقیه همپای ایشان جلو نمی‌آیند. آقا به‌صورت مستقیم در چند دیدار بیان کردند که به‌لحاظ رسانه‌ای ضعیف هستیم؟ حدود هفت، هشت سال پیش در جلسه‌ای بودم که ایشان فرمودند جهاد امروز جهاد رسانه‌ای است. اما انگار این مسئولان درک نمی‌کنند و همیشه فکر می‌کنند مستندسازان، خبرنگاران و عکاسان دست‌وپاگیر هستند و باعث دردسر می‌شوند و تنش درست می‌کنند. شاید اتفاقات بدی هم بیفتد و دو خبر هم در برود و مشکل درست کند ولی برآیندش مثبت است.

 

***همچنان این مقاومت برای نشان دادن تصویر واقعی اتفاقات سال گذشته سیستان‌وبلوچستان وجود دارد. آثاری هم که در این باره ساخته شده، هنوز اجازه انتشار ندارد. درحالی‌که همین کارها می‌توانست پاسخی باشد به بخشی از ابهامات و اتفاقاتی که سال گذشته رخ دادند اما انگار هنوز این هضم و رواداری نسبت به گفتن واقعیت وجود ندارد؟
من که هیچ، صحبت‌های آیت‌الله محامی امام جمعه و پیگیری‌های او را بخوانید. او از روند رسیدگی به پرونده ۸ مهرماه گلایه دارد و می‌گوید عده زیادی از واقعه هشتم مهر سال گذشته گلایه‌مندند و همچنان سوال دارند که ما برای بخشی از اینها جوابی نداریم. ببینید هنوز ایشان به‌عنوان نماینده مقام‌معظم‌رهبری در سیستان‌وبلوچستان قانع نشدند و دنبال این هستند که ببینیم چطور شد و چرا پیگیری و رسانه‌ای نمی‌شود. پس ابهامات وجود دارد اما نمی‌گذارند پاسخ داده شود. با این دست فرمان رفتن کار را در این استان سخت‌تر می‌کنند، باید فکری به حال این ماجرا شود و در اولین قدم اجازه دهند رسانه‌ها واقعیت‌ها را بگویند.

 

***به‌نظر می‌رسد بخشی از مدیران میانی که اتفاقا در وقوع برخی مسائل موثرند، علاقه‌ای به حل موضوع ندارند.
حاکمیت در رأس مقام‌معظم‌رهبری را دارد که ایشان علاقه قلبی و نزدیک به مردم اهل‌سنت علی‌الخصوص سیستان‌وبلوچستانی‌ها دارند. بارها به اینجا سفر کرده‌اند و فکر می‌کنم اولین نماینده حضرت امام(ره) در سیستان‌وبلوچستان ایشان بودند و قبل از انقلاب در ایرانشهر تبعید بودند. به جریان‌های مختلف، علمای اهل سنت، علمای شیعه و شرایط استان کاملا اشراف دارند و این از گذشته وجود داشته است. درباره اتفاقات سال گذشته ایشان نماینده ویژه فرستادند تا ماجرا حل و پیگیری شود. خیلی پیگیر بودند کار حل شود و پرونده به‌نتیجه برسد. حاکمیت ما ایشان هستند. ایشان تمام تصمیمات و دستوراتی که دادند مبنی بر این بوده است که مسائل حل شود. بقیه هم دنبال قضیه بودند ولی در این وسط تفاوت اینها با رهبری یک انقلابی بودن مقام‌معظم‌رهبری در این سن است که ایشان می‌گویند باید صراحتا با خاطی برخورد شود و دومین نکته این است که رهبری به رسانه اعتقاد دارند اما یک‌سری از مسئولان رسانه را دست‌وپاگیر می‌دانند و به آن اعتقادی ندارند. مساله اینجاست.
واقعا تاسف می‌خورم. اگر ما در کشوری بودیم که مستندساز نداشتیم یا مستندساز معتقد به نظام نبود، این مدل برخورد با جریان مستند توجیهی داشت. اما اینجا این همه مستندساز هستند که کار خوب می‌سازند، دغدغه کشور خود و مردم را دارند. اما در بزنگاه برای پخش کارهایشان حمایت نمی‌شوند و یکباره می‌گویند نباید پخش شود، فیلم آرشیو می‌شود و هر روز می‌بینید مسائلی که پیش می‌آید نشأت‌گرفته از همین نادیده گرفتن رسانه است.

 

***همچنان یک کار جدی در پاسخ به اتفاقات سال گذشته نداریم و این را اضافه کنید به آن تصویر ناقصی که سال‌هاست از این منطقه به بیرون ارائه شده و نتیجه‌اش این بوده که بخشی از مردم آنجا، خودشان را سوای از ساختار حاکمیت ببینند. اینها باعث می‌شود که منطقه مستعد هر گونه تحرک و سوءاستفاده بیرونی باشد. سوال من این است که چقدر فکر می‌کنید اتفاقی که نیمه‌شب ۲۴ آذر امسال رخ داد و حمله به کلانتری راسک و کشته شدن مظلومانه نیروی انتظامی، نتیجه همین رویکرد بی‌پاسخ گذاشتن سوالات و ابهامات بوده است؟
الان داغدار هستیم، این فاجعه سنگینی است. اقدام تروریستی بزرگی انجام شده و شرایط بحرانی است درنتیجه علاقه ندارم درباره‌اش صحبت کنم. در صفحات خودم به‌شدت محکوم کرده‌ام. اکنون باید برای شناسایی عوامل و مجازات آنها یکپارچه باشیم، ولی بالاخره اگر ما درست عمل کنیم و اگر سوالات مردم را جواب دهیم، این گروه‌ها و گروهک‌ها کاملا در انزوا می‌روند. یک خاطره بیان کنم. وقتی نظام ما به این نتیجه رسید شهید شوشتری را- که یک فرمانده ارشد کشوری بود- به استانی به‌ظاهر دورافتاده به نام سیستان‌وبلوچستان بفرستد، ایشان رفت و به مردم بلوچ آن مهر و محبت را کرد. با مردم صحبت کرد و با آنها بود. نهایتا هم کنار مردم به شهادت رسید که خونش با مردم عادی حصیرباف اهل سنت بلوچ درهم آمیخته شد. روزی چهلم شهادتش به مکان شهادت او رفتیم، چند تن به من قول دادند که به دو، سه‌ماه نمی‌رسد که عبدالمالک ریگی را زنده تحویل می‌دهیم. هرطور شده این آدم را در هر نقطه دنیا باشد زنده تحویل می‌دهیم. ما شاهد بودیم به فاصله چندماه این اتفاق افتاد. بعد از آن گروهک‌هایی که دنباله‌رو این جریان‌های تکفیری و خاص بودند در انزوا رفتند، چون شهید شوشتری و نظام اثبات کردند ما شما را می‌خواهیم. این‌گونه بروز دادند که می‌خواهیم مشکلات شما را در استان حل کنیم و شما را می‌بینیم و به‌خاطر شما هزینه می‌دهیم. در استان نگاه‌های خیلی‌خوب وجود دارد ولی وقتی بروز ندارد و وقتی رسانه‌ای نمی‌شود، می‌ترسم این احساس باعث شود این گروهک‌ها از انزوا دربیایند. برخی مواقع یکباره چند نفری فریب بخورند و بگویند اینها درست می‌گویند. این خیلی بد است. این نقطه نگرانی است.
بااین‌حال من این اتفاق تلخی را که افتاده به‌شدت محکوم می‌کنم. باید برخوردی جدی شود، نه‌تنها با عاملان این فاجعه، بلکه با کسانی که در منطقه بنابر هر بهانه‌ای سلاح غیرمجاز دارند. یکی از اتفاقات بزرگ در بعد از انقلاب، خلع سلاح غیرقانونی در کل کشور بود. سال گذشته مستند «پاییز ۵۰ سالگی» را در جشنواره حقیقت داشتم که به خلع سلاح مناطق جنوب شرق کشور به همت حاج‌ قاسم عزیز پرداخته بود. آنجا هم شدت عمل و هم تبیین ماجرا برای مردم را آوردم؛ اینکه چرا نباید آنجا مسلح باشند و ریشه شرارت در منطقه خشکیده شد. درحالی‌که قبل از آن شاهد اتفاقات بسیار بدی در آن مناطق بودیم. باید با سلاح غیرمجاز برخورد شود و برای امنیت مردم با کمک بزرگان منطقه کار شود. همچنین باید رسانه به همین اندازه جدی گرفته شود و بدون کمک رسانه بعید می‌دانم مسئولان ما کاری از پیش ببرند. اگر کار پیش می‌رفت رهبری اینقدر تاکید نمی‌کردند که باید رسانه فعالیت‌های درست مسئولان را منعکس کند و ما کوتاهی می‌کنیم.

*نشر اول: فرهیختگان – معین احمدیان

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۵/۲۳۱/۳۴۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • زودپز
    ۹۲/۶۲۸/۹۳۸/۰۰۰
  • پول و پارتی
    ۸۸/۷۵۹/۷۷۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۲۹/۱۰۴/۱۸۱/۵۰۰
  • قیف
    ۲۶/۲۷۷/۸۱۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۲/۳۰۵/۷۸۱/۱۰۰
  • قلب رقه
    ۱۲/۳۰۰/۹۶۸/۵۰۰
  • ملاقات با جادوگر
    11/345/347/500
  • شه‌سوار
    ۱۰/۲۲۹/۰۲۳/۵۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۰/۱۹۷/۸۹۳/۵۰۰
  • در آغوش درخت
    ۶/۶۷۶/۱۱۱/۵۰۰
  • آغوش باز
    ۲/۴۷۲/۷۲۵/۰۰۰
  • استاد
    ۵۰۴/۰۰۲/۵۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۱۷۷/۱۶۵/۰۰۰
  • لختگی
    ۹۷/۳۶۵/۰۰۰
  • نفرین آرتا
    ۳۴/۴۳۵/۰۰۰