نگاه نمادین و انتقادی به سیستم‌ قضایی‌ | پایگاه خبری صبا
امروز ۲ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۰۶:۵۹
یادداشتی درباره کتاب «محاکمه خوک» نوشته «اسکار کوپ فان»

نگاه نمادین و انتقادی به سیستم‌ قضایی‌ 

حقیقت این است که از قرن سیزده تا هجده میلادی در اروپا و فرانسه، انسان‌ها دادگاه‌هایی برای محاکمه حیوانات برگزار می‌کردند و چندین مورد محاکمه خوک هم در میان آن‌ها به چشم می‌خورد.

به گزارش خبرنگار فرهنگ و کتاب صبا، این یک داستان واقعی است! «اسکار کوپ فان» خودش می‌گوید سوژه این داستان را او خلق نکرده است. حقیقت این است که از قرن سیزده تا هجده میلادی در اروپا و خاصه فرانسه انسان‌ها دادگاه‌هایی برای محاکمه حیوانات برگزار می‌کرده‌اند، بررسی تاریخ فرانسه نشان می‌دهد که در آن دوران تاریک، محاکمه چند خوک هم ثبت شده و موضوع محاکمه خوک اسکار کوپ فان از همان‌روزگار شکل می‌گیرد.

این نویسنده سی و یک ساله گفته محاکمه حیوانات دقیقا شبیه همان چیزی بوده که در دادگاه انسان‌ها نیز می‌گذشته و حیوان متهم با وکیل مدافعش در برابرقاضی، دادستان، اعضای هیئت منصفه و‌ حضار حاضر می‌شده… نویسنده وحشی‌گری سیستم قضایی را روایت می‌کند و‌ به همین دلیل است که در این کتاب کم‌حجم، سراغ چنین سوژه جسورانه‌ای رفته تا به بخشی از تاریخ سیاه بشریت نور بتاباند.

اسکار کوپ فان در ۱۵دسامبر سال ۱۹۸۸در فرانسه به‌دنیا آمد. پدر و مادرش در دوران کودکی اش از هم جدا شدند و این اتفاق باعث شد تا روزهای سختی در انتظار اسکار باشد. بعد از پایان دوره‌ دبیرستان و گرفتن مدرک دیپلم، تصمیم گرفت تمام وقت خود را به مطالعه‌ی آثار بزرگانی چون  مارسل پروست و فردینان سلین و نوشتن داستان‌های گوناگون اختصاص دهد. در ۲۰ سالگی تصمیم به مهاجرت گرفت. او به برلین رفت و برای مدتی در آنجا زندگی کرد و کتاب‌های مختلفی در همان دوران نوشت. بعد از گذراندن روزهای سخت و مهاجرت او برای اولین رمان خود، «هتل زنیت» که خاطرات روزانه ی زن پاریسی بدکاره‌ای است، جایزه‌ی فلور را در سال ۲۰۱۲ دریافت کرد و به شهرت رسید. «فردا برلین»، «جویدن غبار»، «محاکمه‌ خوک» و… از جمله تألیفات موفق این نویسنده به شمار می‌رود.

کتاب «محاکمه‌ خوک» برای نخستین‌بار در سال ۲۰۱۹ منتشر شد. این اثر در سال ۱۳۹۸ به همت ابوالفضل الله‌دادی ترجمه  و نشر نو آن را منتشر کرد.

این داستان به‌شیوه‌ نمایشنامه نوشته شده، نثر کتاب به‌شدت ساده و الله‌دادی ترجمه‌ خوب و روانی از آن ارائه داده و سوم شخص این رمان را روایت می‌کند.

داستان محاکمهٔ خوک از روزی شروع می‌شود که یک خوک در گشت ‌و گذار روزانه‌اش کودکی را به قتل می‌رساند و از محل جنایت دور می‌شود. با سر و صدای مادرِ نوزاد، مردان روستا خوک را زیر درختی خوابیده می‌یابند در حالی که خونِ داغ از دهانش جاری است. قاتل دستگیر و به‌دست دادگستری سپرده می‌شود تا دادگاه عدالت را جاری کند. داستان اصلی از همین‌جا آغاز می‌شود: خوک چطور باید از خودش دفاع کند؟ رفتار انسان‌ها در برابر موجودی که زبانِ دفاع از خود ندارد چگونه است؟

هرچند ایده‌ی اولیه‌ داستان متعلق به شخص نویسنده نیست و از یک واقعیت تلخ، غیرقابل‌باور و تاریک بین قرن‌های سیزده تا هجده میلادی در کشورهای اروپایی سرچشمه می‌گیرد؛ اما اسکار درنهایت  با پرداختی قوی و اثرگذار موفق شده اثری خواندنی برای مخاطبان خود خلق کند.

این احتمال وجود دارد که مخاطبان با شنیدن اسم کتاب تصور کنند واژه‌ی خوک به‌صورت مجازی و کنایی در عنوان رمان استفاده شده، اما حقیقت چیز دیگری است. داستان این کتاب در مورد خوکی است که طبق غریزه‌ی حیوانی خود به‌صورت مداوم به دنبال غذا می‌گردد. او در همین جستجوها با یک نوزاد در سبدی حصیری مواجه می‌شود و بعد محکم شانه و گونه‌ی لطیف او را گاز می‌گیرد و می‌خورد.

مادر نوزاد خیلی زود متوجه مرگ تلخ فرزندش می‌شود. او از سایر مردم درخواست کمک می‌کند و از آن‌ها می‌خواهد به دنبال قاتل وحشی و بی‌رحم نوزادش بگردند. همه‌ی مردم بسیج می‌شوند و در مراتع اطراف به ‌دنبال مظنون اصلی این اتفاق غیرمنتظره هستند. آن‌ها درنهایت با خوکی مواجه می‌شوند که هنوز بر روی لثه‌هایش آثار جنایت وحشتناکش دیده می‌شود. مردها با بیل و کلنگ او را دستگیر می‌کنند و به زندان تحویل می‌دهند.

خوک حالا اسیر شده است و در زندان انفرادی روزگار می‌گذراند. با او مانند یک انسان برخورد می‌کنند. او شاکی خصوصی دارد و به‌ عنوان متهم باید در دادگاه‌های علنی حاضر شود و از خودش دفاع کند. برای خوک وکیل مدافعی هم انتخاب کرده‌اند تا در این شرایط به او کمک کند. در کمال ناباوری دادگاه محاکمه‌ی خوک برگزار می‌شود.

قاضی نظریات خود را بیان می‌کند و از هر دو طرف ماجرا سوالاتی جهت تکمیل پرونده می‌پرسد. شاهدان در جایگاه شهادت قرار می‌گیرند و وکیل سعی دارد از موکل خود دفاع کند و او را تبرئه نماید. اعتراف گرفتن از حیوانی که قدرت تکلم ندارد برای قاضی به‌شدت دشوار است. او تصمیم می‌گیرد از حرکات بدن خوک به جواب مورد نظرش برسد. اگر یک گام به جلو آمد نشانه‌ی اعتراف به گناه است و اگر به عقب رفت یعنی او باعث قتل نوزاد نشده است. همه‌ی مردم از خوک متنفر هستند و دوست دارند او به سزای کارش برسد و قاضی انتقام خون بی‌گناه نوزاد را از او بگیرد.

«این بو را حس می‌کنید؟ دلتان آشوب می‌شود و بدنتان هم به همین سیاق. این‌طور نیست؟ امروز بدنه‌ی اجتماعی است که باید مانع ایجاد کند. ما قلب و ریه و شکم هستیم. انزجار نباید میخکوب‌مان کند! باید به او پاسخ دهیم و به دست خودمان از بینش ببریم و عقوبتش کنیم. دود جهنم اصلاح‌‌پذیر نیست. باید محوش کرد. خطر در هوا شناور است. اگر دست روی دست بگذاریم، دود جهنم همه‌جا را فرو می‌پوشاند. دشت‌هایمان را می‌آلاید و خانه‌هایمان را در چنبره می‌گیرد. به فرزندان و زنانمان آسیب می‌زند. جانمان را ضایع می‌کند و دنیایی که ما را در برگرفته ویران می‌شود. وحشت سیاه همچون غشایی همه‌چیز را خواهد پوشاند. اگر همین حالا دست نجنبانیم، گذاشته‌ایم که تا همیشه پیروز شود. می‌خواهید دنیا را نابود کنید؟ امان می‌دهید که خشن‌ترین و مختصر‌ترین توحش، وحشیانه‌ترین توحش، بدون کیفر بماند؟ کشتن یک کودک! رذالتی بدتر از این سراغ داریم؟ تهدید استعاره نیست، روبه‌روی شماست. آنجاست، با طناب‌ها بسته شده. بوی گند می‌دهد. بی‌شرمانه و بی‌پشیمانی می‌کشد. توضیح نمی‌دهد چراکه متولد شده تا ویران کند، تا هر چیز ناب را بسوزاند. انتخاب با شماست. یا طناب‌ها را تنگ می‌کنیم و گردن شر را می‌شکنیم یا گره را باز می‌کنیم و همه با هم محض خوشی فرمانروای مستبد سر تسلیم فرود می‌آوریم.»

اینکه درنهایت قاضی چه حکمی به خوک می‌دهد و سرانجام این دادگاه باورنکردنی چه می‌شود، داستان این رمان جذاب را تشکیل می‌دهد.

نویسنده تکنیک‌های فضاسازی را به جا و درست استفاده  کرده است  و با ارائه‌ی جزئیات دقیق، خوانندگان را با خود همراه ساخته و آن‌ها را به دل دنیای قصه‌ها می‌کشاند کتاب تصویرسازی بسیار قوی دارد و واژه‌ها به گونه‌ای در کنار هم قرار گرفته‌اند و مخاطب با خواندن هر جمله، کاملا شخصیت‌ها و‌ اتفاقات داستان را لمس می‌کند.

اسکارکوپ فان در این داستان به صورت بی‌نظیری شخصیت‌‌پردازی کرده است و برای بیان داستان خود از شخصیت‌های گوناگونی مانند خوک، قاضی، مادر و پدر نوزاد، وکیل، منشی دادگاه، مأمور اجرا و… استفاده می‌کند و احساسات مختلف آن‌ها را مانند ترس، خشم، تنفر، انتقام‌جویی و… نشان می‌دهد.  مخاطبان حوادث و اتفاقات مختلف را از دید افراد متفاوت می‌بینند و این مسئله باعث شده متن کتاب به‌هیچ‌وجه یکنواخت نباشد و بیشتر بر دل مخاطب بنشیند. ضمن آن که اطلاعات دقیقی از موقعیت زمان و مکان  در کتاب وجود ندارد و نویسنده تلاش کرده تا ذهن مخاطبان خود را در دنیای خیال پردازی آزاد بگذارد.

کتاب محاکمه‌ی خوک ۵ بخش اصلی به نام‌های «جنایت»، «دادرسی»، «انتظار»، «شکنجه» و «بازی کورها» دارد. نویسنده به دنبال آگاه ساختن مخاطب است  تا نسبت به هیچ مسئله‌ای قطعیت کامل نداشته باشند و با تردید و شک به قوانین ساخته‌ی بشری نگاه کنند. او تلاش می‌کند تا نهایت ظلم و ستم آدمیزاد را به همگان نشان دهد. او فضایی ناعادلانه را ترسیم می‌کند که مردم در آن به دنبال واژه‌ عدالت می‌گردند.

 

بخشی از کتاب «محاکمه خوک»

زن در آشپزخانه نشست سیگاری پیچید. دست‌هایش به‌طرز عجیبی آرام بود. هیچ لرزشی انگشت‌هایش را آشفته نمی‌کرد. بی‌تکلّف و با نگاهی مبهم سیگار دود می‌کرد. تنباکوی ارزان‌قیمت از مدّت‌ها قبل دیگر گلویش را نمی‌سوزاند. به آن تنباکو عادت کرده بود.

در حالی که سعی می‌کند بفهمد چه رخ داده، شیر در سینه‌هایش می‌جوشد. جسمش هنوز نمی‌داند که دیگر دهانی ندارد برای غذادادن. شاید باید شیر را بدوشد بدهد به گربه. نکند می‌شود گیاهان را با جسم یک زن سیراب کرد؟ در این لحظه پیشبندش تا خرخره شیر می‌خورد. برای دختر و شوهرش سیب‌زمینی پوست می‌کند.

جابه‌جاییِ جانی بی‌دردسر پیش رفته بود. محض جلوگیری از بروز خشمِ مردم کار سریع انجام شده بود. کسی هرگز نمی‌داند چه اتّفاقی ممکن است بیفتد، آب‌دهن‌ها یا سنگ‌ها، گلوله‌های تپانچه یا تحرکات جمعی. در طول آموزش این موضوع هم یاد داده می‌شود؛ یک ژاندارم همچنین باید بلد باشد انتقام را مهار کند. تا وقتی دادرسی انجام نشده، حتی اگر مدارک متهم را محکوم کنند، باید همچون یک بی‌گناه با او رفتار شود. از او محافظت می‌شود تا زمانی که ترازوی عدالت قاطعانه تصمیم بگیرد. باید تحقیق شود، پرونده‌ای شکل بگیرد و مدارک آنجا ثبت شود. جست‌وجو و تجسس و بازجویی انجام می‌شود.

این بار متهم حرف نمی‌زند. از این لحاظ هیچ انتظاری نمی‌شود داشت. پس رشته کلام به دست بقیه می‌افتد، پیکر قربانی و محل جنایت، ردپاها، لکه‌ها و شاهدان. همه این نشانه‌های کوچکِ پوچِ همچون گل و لای حالا باید رمزگشایی شوند. زبانِ دیگری به کار گرفته می‌شود. پزشکان از آن استفاده می‌کنند. به کارشناس‌ها اعتماد می‌شود.

***

«محاکمه خوک» برای طرفداران  ادبیات داستانی و رمان‌های خارجی جذاب و دلنشین است. داستانی تلخ؛ اما به‌شدت خواندنی دارد. مطالعه‌ی این اثر کوتاه را به‌هیچ‌وجه از دست ندهید.

سهیلا انصاری

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۵/۲۳۱/۳۴۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • پول و پارتی
    ۸۷/۴۹۱/۳۰۲/۰۰۰
  • خجالت نکش 2
    86/257/789/200
  • زودپز
    ۶۷/۳۷۶/۱۵۴/۲۸۰
  • خجالت نکش
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • قیف
    25/553/393/000
  • ببعی قهرمان
    ۲۳/۸۸۵/۶۵۷/۰۰۰
  • مفت بر
    ۲۱/۵۹۱/۱۲۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۲/۳۰۰/۹۶۸/۵۰۰
  • ملاقات با جادوگر
    11/345/347/500
  • شه‌سوار
    ۹/۷۴۳/۴۴۱/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها2
    9/123/296/500
  • در آغوش درخت
    6/277/201/500
  • آغوش باز
    2/293/917/500
  • استاد
    ۳۲۶/۵۰۵/۰۰۰
  • کارزار
    ۲۳۵/۷۹۲/۵۰۰
  • لختگی
    96/845/000
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۶۴/۲۷۵/۰۰۰