قهرمان‌های هالیوود مقابل قهرمان‌های ما، پوشالی‌اند! / مستندپرتره حاج قاسم را می‌سازم | پایگاه خبری صبا
امروز ۵ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۷:۳۲
امیر عسکری در گفت‌و‌گو با صبا:

قهرمان‌های هالیوود مقابل قهرمان‌های ما، پوشالی‌اند! / مستندپرتره حاج قاسم را می‌سازم

امیر عسکری کارگردان مستند «عیدوک» پس از حضور موفق این اثر در هفدهمین جشنواره سینماحقیقت و کسب جایزه سرباز وطن، از ساختارها و ارزش‌های آن گفت.

به گزارش خبرنگار سینما صبا، مستند «عیدوک» پیرامون یکی از ضدقهرمان‌های منطقه در این سال‌هاست. کسی که به گفته حاج قاسم سلیمانی بسیار شجاع و نترس بوده. عیدوک فاصله‌ای تقریباً ده ساله شرارت‌هایی در بلوچستان انجام می‌دهد تا به مدد تدابیر شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی متواری و در نهایت به دست وهابی‌های پاکستان به قتل می‌رسد.

امیر عسگری در گفت‌و‌گو با خبرنگار سینما صبا به ساختارهایی که مستند تحسین‌شده «عیدوک» برای به تصویر کشیدن روایت خود به کار برده پرداخت.

 

***آقای عسگری از ایده یا همان جرقه‌ای که شما به ساخت این مستند سوق داد شروع کنیم. این جرقه از کجا آمد؟

روایت مستند «عیدوک» و شخصیت عیدوک به واسطۀ داستان‌هایی که از کودکی برای من تعریف می‌کردند، به عنوان یک دغدغه در من وجود داشت. به عنوان مثال پدرم وقتی می‌خواست داستانی برای من تعریف کند از عیدوک که فردی شجاع اما منفی بود، می‌گفت. این داستان‌ها به رفعت، رشادت‎‌ و عظمت حاج قاسم ختم می‌شد. در این راستا من از سال ۹۷ یا ۹۸ مسیر ساخت مستند «عیدوک» را پی‌ریزی کردم. پژوهش را از افرادی که در این حوزه فعال هستند شروع کردم. آرشیو‌ها را جمع‌آوری کردم و در سال ۱۴۰۰ تولید را آغاز کردم. تولیدی که تقریباً ۱۸ روز به طول انجامید.

***از پیدا کردن و جمع‌آوری آرشیوها بیشتر برایمان بگویید. چراکه نقطۀ ثقل مستند «عیدوک» آرشیو غنی آن است.

وقتی که من در مرحلۀ پیشتولید بودم آرشیو چندانی در دسترس نبود. لحظاتی تکه تکه را در اختیار داشتیم. لحظاتی که به تسلیم شدن برخی اشرار مربوط می‌شد. تازه در میان آن‌ها عیدوک حضور نداشت! در موازات این تکه‌ها گزارش‌هایی را که قرارگاه قدس در آن زمان به مقام معظم رهبری ارائه می‌داد، در اختیار داشتیم. بنابراین در ابتدای مرحلۀ پیش‌تولید آرشیو چندانی در اختیار نداشتیم. تا اینکه جلوتر رفته و روایت‌نگاری را آغاز کردیم. وقتی در مسیر ساخت قرار گرفتیم، هر شخص نواری را که از آن دوره در دست داشت به مستند تزریق کرد. این اشخاص در سه طیف مشخص تعریف می‌شدند. یک دسته نظامی بودند. یک دسته از خود اشرار بودند. دسته‌ای دیگر هم بودند که به عنوان اهالی سیستان و بلوچستان صرفاً ناظر ماجرا بودند. در میان آن نظامی‌ها می‌توان به آقای زلفی، دوستان تیپ صاحب‌الزمان و غیره اشاره کرد. برخی هم برای جمع‌آوری خاطرات لحظاتی را ثبت و ضبط کرده بودند. در نهایت امر به  یاری خدا توانستیم قریب به ۴۸ ساعت آرشیو گردآوری کنیم. بعد از مرور آرشیو متوجه شدم که هرچه از مستند «عیدوک» می‌خواهم در آن‌ها وجود دارد.

 

***در فکر ساخت ما به ازا (بازسازی شده) و ساخت شخصیت‌های حاج قاسم یا عیدوک با گریم نبودید؟

در ابتدای امر بله. اما وقتی که آرشیوها به دست رسید دیگر ادامه ندادم. به هرحال وقتی واقعیت ماجرا در دسترس است، دیگر نیازی به ساخت ما به ازا وجود ندارد. اساساً وقتی تصاویر واقعی حضور دارند، استفاده از ما به ازا کاملاً اشتباه است. حتی اگر این بازسازی در حد فیلم «ایستاده در غبار» باشد! شما اگر آرشیو و تصاویر واقعی آن دوران را در اسختیار داشته باشید بهتر می‌توانید به مخاطب حسی را انتقال دهید تا با تصاویر بازسازی شده…

*** مسئله قهرمان-ضد قهرمان در مستند «عیدوک» بسیار حائز اهمیت است. به شخصه برای ترسیم و توصیف آن از ژانر وسترن استفاده می‌کند. این استفاده صرفاً به امر پروتاگونیست و آنتاگونیست مربوط می‌شود! بلکه صحرا، کوه و فضایی که در جفرافیای این مستند جاری است، چنین چیزی را در ذهن متبادر می‌کند. آیا شما تلاشی برای شکل‌گیری درام و جریان وسترن در این مستند کردید؟

نه، ببینید من در ابتدای مستند آمدم و قصه را به مخاطب گفتم. گفتم که عیدوک چنین شخصیتی بوده و در این تاریخ کشته شده است. به این ترتیب قصه را دور زدم. دشمنان عیدوک را که تشکیل شده از وهابی‌ها و دوستانش بودند را بیان کردم. بزرگ‌ترین دشمنش را که حاج قاسم سلیمانی بوده، در همان ابتدا برملا نکردم. مسیر قصه را آغاز کردم. در این مسیر مخاطب دیگر به کشته شدن یا نشدن عیدوک اهمیت نمی‌دهد. مسئله‌اش چگونه کشته شدنِ اوست. عیدوک در محاصره‌های متعددی قرار می‌گیرد و مخاطب با خود می‌گوید که این دیگر پایان کار عیدوک است. اما نه! فرار او ادامه پیدا می‌کند تا جایی که همان دشمنی که در نقطه شروع معرفی شد -یعنی وهابیت- عیدوک را می‌کشد. او با یک مولوی در پاکستان آشنا می‌شود. آن مولوی به عیدوک می‌گوید که باید شیعیان و نظامی‌های شیعه را به قتل برساند. از آنجایی که خود عیدوک شیعه بوده، این درخواست را رد می‌کند. آن مولوی هم بر شجاعت و نترس بودنِ عیدوک دست گذاشته و برای او شعری از سعدی می‌خواند: «برو شیر درنده باش ای دغل_نینداز خود را چو روباه شل!» عیدوک با شنیدن این شعر آزرده شده و درگیری و کشمکش میان این دو شکل می‌گیرد. درگیری‌ای که به مرگ هر دوشان منتج می‌شود.

 

***آقای عسگری از مسیر کاری‌تان در آینده برایمان بگویید. آیا باز هم در ساحت پرتره خواهید بود؟

کاری که در حال حاضر مشغول آن هستم. پرتره‌ای از خود حاج قاسم سلیمانی است. از طرفی باید خدمتتان عرض کنم که من در سبک و ژانرهای دیگر هم کار کرده‌ام. ترسی از این ندارم که در سبک‌ و موقعیت‌های دیگر کار کنم. کمااینکه تاکنون کار کرده‌ام و موفق هم بوده‌ام. تنها فوبیایی که دارم رفتن به سمت مستندهای اجتماعی است. دوست دارم بیشتر به قهرمان‌های ملی‌مان بپردازم. به عنوان مثال غیر از حاج قاسم به شخصیت شهید شوشتری خیلی علاقه دارم.

 

***بله به هرحال سینمای ملل مختلف در ساحت ملی اهمیت زیادی برای قهرمان‌هایشان قائل هستند. هالیوود از مصداق‌های بارز در این بحث است. ما شاهد آثار متعددی هستیم که به قهرمان‌هایی که از جنگ جهانی دوم تا جنگ ویتنام حضور داشته‌اند چقدر بها داده می‌شود. کلینت ایستوود از آن دست کارگردان‌هایی است که به مسئله قهرمان توجه زیادی دارد.

در این راستا می‌توانیم فیلم «تک‌تیرانداز آمریکایی» را مثال بزنیم. ما در ایران قهرمانی داریم که تک‌تیرانداز آمریکایی در مقابل آن هیچ است. شهید عبدالرسول زرین شخصیتی است که در روستا بزرگ شده و مهارت او در جهان شناخته شده و زبان‌زد است. قهرمان‌های ما با قهرمان‌های پوشالی آمریکا فرق می‌کنند. آن‌ها ارزش بیشتری دارند. رمبو و آرلوند از دیگر قهرمان‌های آمریکا هستند که هویت ملی چندانی ندارند.

 

  ***آرلوند که اصلاً آمریکایی نیست!

شخصیت‌های دیگر از جمله بتمن و سوپرمن از دیگر سوژه‌هایی هستند که در آمریکا تبدیل به اسطوره شده‌اند. حال تأثیر آن‌ها در مردم ایران نیز قابل رویت است! سینمای ایران در بحث ساخت، ترسیم و نمایش اسطوره‌ها تاکنون بسیار ضعیف عمل کرده است. به عنوان مثال حاج قاسم سلیمانی در عملیات کربلای ۵ با چندین گردان بلایی به سر عدنان خیرالله آورد که ارتش عراق عقب‌نشینی کرد. کاراکتر حاج قاسم یک قهرمان تمام عیار است. او در وسط محاصره یا در خط مقدم جنگ حضور پیدا کرده و نیروهایش را رهبری می‌کرد. حال سینمای هالیوود یک شخصی (فرمانده اصلی) را نشان می‌دهد که در دفتر خود با منشی‌اش نشسته و دارد از آن جا به نیروهایش خط می‌دهد. قهرمان‌های ما می‌روند در وسط محاصره ۳۶۰ درجه‌ای دشمن می‌نشینند. محاصره را می‌شکنند و دشمن را به عقب می‌رانند. ما باید درباره آن‌ها فیلم بسازیم.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۵/۱۷۵/۹۵۵/۵۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۸/۸۷۸/۰۶۶/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۷۸۰/۵۰۳/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۶۰۴/۷۷۵/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۶۳۳/۸۸۲/۵۰۰
  • استاد
    ۱/۰۰۱/۲۱۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۴۰۳/۳۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۶۷/۸۲۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۹۵/۰۷۰/۰۰۰