به گزارش صبا، سردبیر ماهنامه فیلمامروز در صفحه این رسانه نوشت: اهل علوم شناخت جامعه و روان و رسانه معتقدند وقتی مدیران و مسئولان جامعه زیادی تبدیل به تیتر و موضوع رسانهها میشوند معنیاش این است که اوضاع تعریفی ندارد. هر چه حضورشان در نیمتای بالای روزنامهها و سرخط خبرهای سایر رسانهها بیشتر بشود یعنی اوضاع خرابتر است. حالا حکایت ماست. یک مدیر امور سینمایی بابت استوری رضا کیانیان از پست یک ژورنالیست (پژمان موسوی) در مذمت زندهیاد ناصر طهماسب بابت گویندگیاش در مستندهای سیاسی و جناحی، خطابهای کوبنده نوشته و معلوم نیست اعلام حضور ایشان در این موقعیت چه فایدهای برای خودش یا سازمانش دارد جز برانگیختن واکنشهای منفی. داشتم فکر میکردم حالا مدیر محترم شاید بتواند یقه کیانیان را با اشاره به دستمزدِ (نجومی؟) بازی در فلان فیلم و سریال و شرکت در یک کارگاه آموزشی (با دستمزد نجومی؟) بگیرد و اصل حرف را به اصطلاح لاتها بمالاند، اما نمیدانم جواب هزاران شهروند عادی (بدون دستمزد نجومی) را که واکنش مشابهی به همین موضوع نشان دادهاند چه میخواهد بدهد. یعنی آیا هنوز مدیران و مسئولان پس از تجربههایی چهلوچندساله، جامعه را نشناختهاند و پند نگرفتهاند؟ آیا نمیدانند هر چه را تحسین یا از آن انتقاد میکنند واکنشی متضاد در افکار عمومی ایجاد میشود؟ مثل همین حکایت خودی و ناخودی.
در ادامه این یادداشت آمده است: نگاه کنید به برخورد رسمی با درگذشتگان سینمایی اخیر. آقایان برای زندهیادان پروانه معصومی و ناصر طهماسب بنر در گذرگاههای عمومی نصب کردهاند، اما برای زندهیاد بیتا فرهی نه. خب چه انتظاری دارید؟ این یعنی فرهنگ و هنر و انسان اهمیتی ندارد و سیاست است که حقانیت هر چیزی را مشخص میکند. هر کس با ماست برحق است، وگرنه باطل و ناحق. این را تعمیم بدهیم به فجایع غزه و اوکراین. همین یکیدو روز اخیر تکهای از یک ویدئوی مصاحبهای با آقای عمادالدین باقی را دیدم که حرف تکاندهندهای در این زمینه میگوید. برای قربانیان غیرنظامی غزه – کودکان و زنان و مردان پیر و جوان – بهحق باید دل سوزاند و بانیان این جنایت را محکوم کرد، اما انگار قربانیان اوکراین، آدم نیستند، مظلوم نیستند. این یعنی انسان اهمیتی ندارد و اصل، سیاست است. به قول خود آقایان: فاعتبروا یا اولیالابصار!
There are no comments yet