به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون صبا، کارِ تازه حامد عنقا (البته این بار در جایگاه کارگردان) البته با توجه به ترکیب بازیگرانش تا حدی یادآور سریال «آقازاده» است، در آنجا عنقا، نویسنده بود و کارگردانی را بهرنگ توفیقی بر عهده داشت. اینجا خب خودش دست به کار شده و در همین دو قسمت نشان داده که احتمالا پدیده زمستان شبکه نمایش خانگی، «گناه فرشته» خواهد بود.
اما چرا و چگونه یک سریال تنها با ۲ قسمت، حواس مخاطب را با خودش همراه میکند، آن هم در شرایطی که بسیاری از سریالها گاه حتی تا ۶ قسمت هم زمان میبَرَد که اصطلاحا جا بیفتند!
یک: داستان «گناه فرشته» از همان سکانس آغازین شروع میشود، اینجا هیچ اتلاف وقتی نداریم! همان سکانس اول، همان قسمت اول داستان شروع میشود، آن هم چه داستانی! کاملا ماجرامحور و معمایی، بر مبنای مضامینی که همه به راحتی لمسش میکنند و درگیرش خواهند شد. در واقع در «گناه فرشته» مقدمه هم بخشی از متن اصلی است، خب برای تماشاگر کمحوصله این روزها، چه چیزی بهتر از این؟
دو: در بند یک از مضمون نوشتم، اینجا حرفِ انتقام است، موتور محرک داستان را حس انتقامجویی حامد جلو میبَرَد. یک بیگناهِ معصومِ زیبا هم داریم، این همان پلات آشنا و کلاسیک بسیاری از قصههای موفق سینماییست. انتخاب یک روایت امتحان پسداده، فرشته که در اسمش استعارههایی از زیبایی و بیگناهی وجود دارد، در یک موقعیت دراماتیک قرار گرفته است. حامد فرشتهی نجات فرشته میشود؟ نگاه کنید این داستان تا کجاها کشش دارد.
سه: مساله صحنهها یا سکانسهای حرفهای، گاه یک اپیزود از یک سریال را یک سکانس درست و حسابی نجات میدهد، نمونهاش در «گناه فرشته» همان سکانس گفتگوی عماد و امیر عشیریست در یکسوم پایانیِ قسمت دوم. به جنس دیالوگها در آن سکانس توجه کنید، دو مرد میانسال و سرد و گرم چشیده که حرف اضافه نمیزنند، نثر آن دیالوگها پر از ارجاع به کوچه پسکوچههای زبان فارسی است. محتوا هم حکیمانه و مملو از معانی ضمنی است، همین یک سکانس قسمت دوم «گناه فرشته» را عاقبت به خیر کرده است.
چهار: «گناه فرشته» سریال جوان و خوش صدایی است! به ترکیب بازیگران نگاه کنید، پردیس پورعابدینی، نفس بازغی، دیبا زاهدی… اینها بخش مهمی از حال و آینده بازیگری در ایران هستند، مُراد از جوانی سریال، همین میدان دادن به نسل تازه بازیگریست. از آن طرف استفاده از جمشید گرگین و بهروز رضوی که این دومی اتفاقا نقش خیلی تعیینکنندهای هم دارد، سریال را «خوشصدا» کرده است. گرگین را مخاطب قدیمیتر صداوسیما با اجرای برنامه سینما کمدی به خاطر میآورد، رضوی هم که صدایش، قطار خاطرات است. از آن طرف وجود شهاب حسینی، مهدی سلطانی و آشا محرابی… ترکیب بازیگران این سریال را خیلی پروپیمان و جذاب کرده است.
پنج: سریال زمانهات را بساز؛ اشاره به پرونده فسادهای اقتصادی در آن دادگاهی که حامد شعبدهبازی میکند و به موازات آن تنش زناشویی که به خاطر قبول یک پرونده دیگر رخ میدهد، به موازات هم نشانگر دو وضعیت آشنای این روزهاست. مفاسد اقتصادی که از سر و کول اقتصاد در حال کمای ایران بالا میرود و خب در همان قسمت اول و بخش کوچکی از قسمت دوم اشاراتی میشود، نکته بعدی کاراکتر مهتاب است. یک زن مستقل قدرتمند و کنشمند، این تجلی همان چیزی نیست که زیر پوست شهر جریان دارد؟ مهتاب نماینده بیشمار زنانیست که این روزها حال دیگری دارند.
یک نظر