علی فراهانی صدر در گفتوگو با خبرنگار سینما صبا، به ساختارهای فرمی و محتوایی مستند « قویدل» پرداخت. مستند «قویدل» در بخشهای مختلف هفدهیمن جشنواره بینالمللی سینماحقیقت موافق به دریافت جوایز متعدی از جمله بهترین فیلم بخش شهید آوینی، جایزه ویژه هیات داوران و جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد.
*** آقای فراهانی صدر لطفاً از روند رسیدن به ایده و خلق فرم مستند «قویدل» برایمان بگوئید.
– پس از دستگیری خبرنگارانی که از شیوع کرونا در کشور گفته بودند، ایدۀ ساخت مستندی پیرامون داروهای آلوده وارداتی توسط آقای رستمآبادی -نویسنده مستند قویدل- مطرح شد. شباهتی که این دو رخداد داشتند باعث شکلگیری این ایده شده بود. در آن زمان هم برخی خبر واردات دارو را تکذیب و برخی هم تأئید میکردند. هنگامی که پژوهش در این زمینه را آغاز کردیم، پشت سر هم با یک اسم مواجه میشدیم؛ احمد قویدل. در چنین روندی واکنشهای آقای قویدل برای من مسئله شد. بنابراین نقطۀ ثقل مستند را بر روی ایشان گذاشتیم. به بیانی دیگر محوریت مستند را با آقای قویدل پیش بردیم. ما در ابتدا میخواستیم نشان دهیم که سرپوش گذاشتن بر اتفاقات کوچک میتواند موچب ایجاد بحرانهای بزرگ شود. حضور آقای قویدل باعث شد تا با این درونمایه را کنار گذاشته و به پرترهای از ایشان برسیم. دیالوگمان با آقای قویدل را آغاز کردیم. با توجه به شیوۀ صحبتهای ایشان به فرمی اپیزودیک برای روایتگویی رسیدیم.
***ردپایی از حضور فیلم «آملی» ساختۀ ژان پیر ژونه در فیلم احساس میشود. این فیلم اثری داستانگو است. آیا از فرم آن الهام گرفتهاید؟
-همواره در ساخت یک مستند تلاش میکنم تا به مؤلفههای سینمای داستانی وفادار باشم. شاید برخی با این موضوع مخالف باشند. اما به رسالت سینما نگاه میکنم. رسالتی که با احساسات مخاطب سر و کار دارد. یک اثر سینمایی -حال میخواهد داستانی باشد یا مستند- باید بر حس و احساسات مخاطب تاثیر بگذارد. از این رو برای ارتباط با مخاطب از مولفههای سینمای داستانی استفاده میکنم. البته علاقۀ شخصی من نیز در این امر دخیل بوده است. من دنبالکنندۀ سینمای داستانی هستم. به همین سبب میتوان ردپایی از وس اندرسون و ژان پیر ژونه را در مستند «قویدل» پیدا کرد. البته در بخشهای مختلف استفاده از فیلمهای کارگردانان دیگر نیز دیده میشود. به عنوان مثال در فصلهای ابتدایی مستند با «سینما پارادیزو» اثر جوزپه تورناتوره مواجه خواهیم شد. البته بهرهگیری از آثار تاریخ سینما به شکلی همه جانبه صورت نمیگرفت. درواقع سویهها و مولفههایی از این آثار مورد استفاده قرار میگرفت. در صحنههایی از میزانسنِ فیلمهای اندرسون -خصوصاً هتل بزرگ بوداپست- استفاده میشد. در صحنهای دیگر از موسیقی یک فیلم شاخص عاریه میگرفتیم. نفوذ تاریخ سینما در مستند «قویدل» کاملاً غیرارادی و ناخودآگاه بود. من به محض اینکه با یک خاطره و محتوا از جانب آقای قویدل مواجه میشدم، صحنهای از یک فیلم به ذهنم خطور میکرد. بنابراین آن موقعیت را به ذهنیتی که داشتم سوق میدادم. به طور کل به سعی میکنم تمام آثار خوب یا بد را ببینم. از آثار بدی که موقعیتها یا فصلهای اشتباه دارند، درس میگیرم. از فیلمها یا سکانسهای خوب هم الهام. الهام گرفتن مسیری شبیه به آنچه در «قویدل» دیدیم را به وجود میآورد.
***چگونه میتوان جریانی دراماتیک در مدیوم مستند ایجاد کرد؟ اگر ایدۀ اولیه یک مستند دراماتیک است چه تلاشی برای برجسته کردن آن باید صورت گیرد؟
-ایجاد اتمسفری دراماتیک در مستند بسیار مشکل است. به عنوان مثال در همین مستند «قویدل» من بارها ایدههایم را تغییر دادم. چرا که فرضاً رویکرد و جهانبینی من با یکی از ابعاد شخصیتیِ آقای قویدل همسو نبود. در نتیجه باید ایده را تغییر میدادم تا این روند همسو دچار تزلزل نشود. در مجموع یکی از موضوعات مهم در امر دراماتیزه کردن، این است که همه چیز در اختیار سوژه باشد. فیلمساز باید از تجربه زیسته و اکتسابیاش در زندگی و سینما -تماشای فیلمهای تاریخ سینما- استفاده کند تا سوژهای را که دارد، دراماتیزه کند. بنابراین در مسیر پیشتولید انطباق جهان فیلمساز و همسو شدن آن با سوژه باید اعمال شود. در غیر این صورت پروژه شکست میخورد.
***در آینده چه پروژههایی در دست تولید دارید؟
من تقریباً چهار سال است که درگیر یک پروژه هستم. مستند «قویدل» را در اثنای این کار ساختم. در تلاش هستم که این کار را تا سال آینده به اتمام برسانم. این مستند پیرامون پروندهای است که هماکنون در جریان است. بنابراین قصد دارم که این پرونده بسته شود و من پس از بسته شدنِ آن مستند را به مرحله پس از تولید ببرم.
محراب توکلی
There are no comments yet