به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، «دشمن خدا» نوشته عمادالدین رجبلو و به کارگردانی مجید عراقی یک کمدی عالی ولی بی ادعا است که این شبها در سالن قشقایی تئاتر شهر به روی صحنه میرود و به دلیل استقبال مخاطبان هر شب دو اجرا دارد. این نمایش که دارای دو اپیزود مدرسه و پادگان است، یک گروه هنری جدید و جدی را به تئاتر ایران معرفی کرده است: دو دختر دبستانی به نامهای ضحا رجاییفر و نفس جافری، بازیگران اپیزود اول نمایش هستند که در آن در مورد مالکیت یک برگه انشا با هم بحث دارند و به ناظم مدرسه با بازی اسوه صادقی که در میان تماشاگران نشسته و تنها صدایش شنیده میشود، توضیح میدهند. این دو بازیگر خردسال را میتوان از بهترین بازیگران سالهای اخیر دانست که با توجه به سن و سالشان، یک اجرای بیاندازه متمرکز و جدی را برای تماشاگر نمایش میدهند.
اپیزود دوم نمایش نیز از نظر جذابیت و خلاقیت، دست کمی از اپیزود نخست ندارد. شب گذشته دو سرباز به نامهای مجید عراقی و علی غریب که با نامهای واقعیشان روی صحنه ظاهر میشوند، با هم دعوا کردهاند. غریب ادعا دارد که عراقی دست او را شکسته است و سربازی به نام امیرمحمد درویش را شاهد میگیرد. آنها حالا نزد فرمانده با بازی حامد فعال که در میان تماشاگران نشسته و تنها صدایش شنیده میشود، آمدهاند و ماجرای دعوا را رو به تماشاگران و در حقیقت برای فرمانده توضیح میدهند.
نمایش در یک صحنه ساده، بدون دکور و روی فضایی مربع که با تامی از سایر صحنه جدا شده است و به مثابه یک رینگ بوکس است اجرا میشود. بازیگران اپیزود نخست در انتهای صحنه روی چهارپایه منتظر اجرای نقششان هستند و تمام اپیزود دوم نیز، دو دختر خردسال دانشآموز، همانند افراد بزرگسال ساکت و آرام به تماشای نمایش از آن سوی صحنه میپردازند.
داستانهای دو اپیزود ساده و در عین حال جدی است. نام نمایش از ضربالمثل آشنای «دروغگو دشمن خداست» الهام گرفته و این در حالی است که همه شخصیتهای هر دو اپیزود دروغگو هستند. شخصیتها که سعی میکنند با دروغگویی موقعیت خود را تثبیت کنند، به دلیل اعمال قدرت یک مقام بالاتر و با ترس از ناظم و فرمانده که نمایندگان خدا هستند، ناگزیر به اعتراف میشوند. در واقع «دشمن خدا» یک نمایش مذهبی و اخلاقی است که میخواهد به مخاطب یادآور شود دروغگویی کار بدی است و انسانها به دلیل منافع شخصیشان دروغ میگویند. در پایان اجرا نیز همه شخصیتها اعم از فرمانده و ناظم که میان تماشاگران بودند و سایر بازیگران، سیبی را گاز میزنند که نشاندهنده دلیل اخراج آدم و حوا از بهشت است و بار دیگر بر وجهه مذهبی نمایش تاکید میورزد.
اما هر چند «دشمن خدا» نمایشی مذهبی است، اما به هیچ وجه شعارزده نبوده و بر نشانههای مذهبی اصرار و تاکید نمیورزد. حتی موقعیت دو سرباز که در اپیزود دوم برای نماز بیدار شده و نماز خواندن بلد نیستند، به اندازهای کمدی است که تماشاگر هرگز احساس نمیکند در حال تماشا و مرور یک عمل مذهبی یعنی نماز است. در واقع ترس از قدرت و منفعت طلبی وجوه دیگری است که در مقابل محتوای مذهبی نمایش قد علم میکند و آنها را در مقابل هم قرار داده و به این ترتیب مسئله اخلاق را مرور مینماید، بنابراین میتوان گفت نمایش بیش از آنکه پیام مذهبی داشته باشد، حاوی پیامی اخلاقی و انسانی است.
با این همه آنچه در «دشمن خدا» اهمیت دارد، محتوا و پیام آن نیست، بلکه نمایشنامهای قوی در اپیزود نخست با اجرای فوقالعاده دو بازیگر خردسال است که تماشاگر را میخکوب میکند. همچنین موقعیت کمدی عالی و بازیهای واقعی بدون ادعا و طبیعی در اپیزود دوم باعث میشود که اجرا به طور کل، حدود یک ساعت مخاطب را به وجد آورده و کاری کند که حتی به شوخیهای دم دستی آن مانند خواندن ترانه معین به جای نامه خواندن و بازی «بغلی بگیر» که در سریالهای مهران مدیری باب شده است، بخندد. از این روست که «دشمن خدا» در آخرین هفته اجرایش، به صورت دواجرایی روی صحنه میرود تا تماشاگران بیشتری بتوانند این نمایش مفرح و در عین حال اخلاقی را تماشا کنند و در عین این که پیام آن را دریافت میکنند، از یک کمدی ساده و بیادعا لذت ببرند.
سحر ناسوتی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است