فضای سینمای ایران به سمت و سویی می رود که همچنان بخش غالب رسانههای سیاسی طیف مخالف دولت فعلی، با هر بهانهای دستاوردهای سینمایی دولت را مورد هجمه قرار می دهند بدون اینکه خارج از غرضورزی های آشکار سیاسی توان مداقه و واکاوی آن را داشته باشند. به تازگی کلیپی هم از سوی یکی از سایت های منتسب به اصلاحات منتشر شده که نشان می دهد جناح سیاسی مخالف دولت در حال پختوپز دستوراتی است که از اتاق فکر آن جریان نشات گرفته، جلوه تازهای از ندیدن حقیقت و نشانی غلط دادن به جامعه است.
بیان چند نکته پیرامون تکاپوهای این روزهای برخی رسانه های وابسته به گروههای خاص بویژه آنهایی که از سینما برای منافع جناحی ،گروکشی می کنند ، ضروری است.
یک: خیلی خوب بود نتیجه نهایی سیاست های سینمایی دولت قبل در این کلیپ افشاگرانه به روشنی بازنمایی و تبیین می شد. از آنجا که دوستان بنابر ملاحظاتی نتیجه اقدامات دولتهای قبلی را در این کلیپ نیاورده اند، برخی از نتایجی که کلیپ مذبور از آن سیاست ها حمایت میکند، در اینجا به طور اجمالی اشاره میشود تا تصویری کلی از آنچه در این دو سال اتفاق افتاده در منظر و قضاوت همگان قرار گیرد:
در انتهای دولت دوازدهم، سینما به معنای واقعی به بن بست رسیده بود. این را میتوانید از قاطبه سینماگران و دست اندرکاران این هنر بپرسید. کشتی سینما به گونهای هدایت شده بود که تقریبا تمام اجزای آن به گِل نشسته بود. فروش سینما کاملا تحلیل رفته بود تا آنجا که برخی از سینماداران یا به فکر تعطیل کردن سینما بودند یا تغییر کاربری. برخی از سینماها حتی از پس مخارج یومیه خود هم بر نمیآمدند و این موضوع در برخی از سینماهای شهرستانها و استانها بیشتر نمود داشت. تحمل این شرایط برای صاحبان و دست اندرکاران هنر گرانی مانند سینما در حوزههای تولید، پخش و اکران حقیقتا، سخت و در برخی مواقع کمرشکن بود. از سوی دیگر فیلمها هم هیچ رغبتی در مخاطبان خود بر نمیانگیختند تا مخاطبان را به سینما بکشانند. در این زمان مخاطب به معنای واقعی با سینما قهر کرده بود. آمارهای سازمان سینمایی در این حوزه کاملا روشنگرانه است.
دو: محمد خزاعی زمانی سکان سازمان سینمایی را در دست گرفت که حتی خوشبینانهترین کارشناسان و اهل فن هم مطلقا، فکر نمیکردند که او بتواند این بیمار محتضر را از بستر مرگ نجات دهد. ای بسا برخی در دل خوشحال هم بودند که مرگ سینما به دست آدمی مثل او رقم خواهد خورد. کار آنقدر پیچیده شده بود که در برهه ای، عده ای از سینماداران در جلسات خصوصی خواستار پرداخت ۱۰۰ میلیارد تومان پول، صرفا برای باز نگه داشتن سینما شده بودند.
در هیچ جای این کلیپ افشاگرانه ، مطلقا ذکر نمیشود سازمان سینمایی در چه شرایطی به مدیریت فعلی رسید. (خدا کند که این غفلت به خاطر حمایت از یک طیف سیاسی خاص صورت نگرفته باشد) و باز مطلقا اشاره نمیشود که رئیس سازمان سینمایی چگونه از پس انبوه بحرانهایی که گریبانگیر سینما شد، برآمد و سینما دوباره، روی آرامش و ثبات را به خود دید. هیچ جای این کلیپ افشاگرانه نمیگوید که خیلیها منتظر بودند او زیر این بحران ها مثل جنبش می تو، تفنگت را زمین بگذار، کشف حجاب و تبعات موضعگیری های سیاسی برخی از هنرمندان سینما، تحریم جشنواره فیلم فجر توسط برخی از هنرمندان سینما، هجمه پرفشار رسانههای معاند خارجی و همنوایی برخی از رسانه های داخلی با آنها، چند برابر شدن هزینه تولید فیلمها و… کمر خم کند. استعفا بدهد و برود. اتفاقی که البته نیفتاد.
سه: حتی اگر سازمان سینمایی دولت سیزدهم در دوسال گذشته هیچ کاری به جز آشتی دادن مخاطب با سینما نکرده باشد ، به خاطر همین یک فقره کار، آن هم در این وضعیت سیاسی اقتصادی جامعه، باید به آنها تبریک گفت. اما واقعیت این است که سازمان سینمایی موفق به انجام کارهای دیگری هم شده است. سینمای جهان بعد از شیوع کرونا، هنوز نتوانسته فروشش را به ارقام قبل از شیوع کرونا برساند درحالی که سینمای ایران موفق شده در سال جاری فروش سالیانه خود را به چند برابر دوران پیش از کرونا برساند. چطور ممکن است که یک رسانه تحلیلی که قرار است افشاگری کند این رکوردها را در نظر نگیرد. سینمایی که در ابتدای دولت سیزدهم در حالت احتضار تحویل داده شده ، بعد از گذشت بیش از دوسال توانسته رکوردی چشمگیر در حوزه استقبال مخاطبان از سینما رقم بزند. هیچ دور از ذهن نیست که سینما با رونقی که پیدا کرده در انتهای سال بتواند در مجموع نزدیک ۳۰ میلیون مخاطب را به سینماها بکشاند. برنامه ها و نقشه های روی کاغذ نشان می دهد که امکان رسیدن به این رقم کاملا وجود دارد. برای آنها که با عدد و رقم سر وکار دارند می دانند که جذب این تعداد مخاطب با مقتضیات فعلی سینمای ما چه کار بزرگی است.چطور ممکن است چنین آمارهایی هیچ هیجانی در بین دوستداران و سینهچاکان واقعی سینما ایجاد نکند؟ چرا در دو سال گذشته همیشه از دریچه تنگ و پر از بغض سیاست به سینما نگاه شده است؟ حق دارید. در این سینما آنقدر کار بزرگ واساسی کم انجام شده که اگر کسی واقعا موفق به انجام آن شده باشد ، رسانه های وابسته به جریان های فکری مخالف دولت به گونه ای واکنش نشان داده اند، که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. اما حقیقت این است که اتفاق افتاده است… به احتمال بسیار قوی فروش سینماها تا آخر سال از مرز ۱۰۰۰ میلیارد تومان عبور خواهد کرد و این نقطه آغازی برای ثبت رکوردهای تازه در سینمای ماست. اینکه برخی معتقدند بخش عمده این استقبال به خاطر فروش چند فیلم کمدی است باید از آنها سوال شود در کدام دهه فیلم های کمدی سینمای ما با استقبال مخاطب ایرانی روبرو نبوده است؟ با یک نگاه اجمالی متوجه می شویم آثار کمدی در این کشور همیشه با اقبال روبرو بوده است و اساسا مگر در ادوار گذشته همه فیلم های اجتماعی، کودک و… پر فروش بوده اند؟ در همه ادوار فروش گیشه فیلمها تنها به چند فیلم محدود بوده اند. در دوره ای ۲۰ فیلم اول جدول نیمی از فروش سالیانه را به خود اختصاص داده بودند و در دوره ای دیگر این رقم به ۱۰ فیلم کاهش یافت ودر زمانه فعلی این رقم به ۲ فیلم کمدی رسیده است. آیا این موضوع را باید دستاویزی برای تخریب همه جانبه و خارج از انصاف سینما در دوره فعلی کرد؟ آن هم با عبارات مطنطن و پشت یک پز روشنفکری حق به جانب و خیر خواهانه؟… برای یک بار هم که شده بیایید فارغ از جنجال ها رسانه ای ، موضوع را از نگاه اهالی زحتمکش سینما ببینید. از نگاه ۶۰۰۰ نفر اعضای شریف خانواده سینما که چند سال رکود سینما را – حتی تامرز تعطیل شدن – تاب آورده اند ودم نزدند و اکنون همه امیدشان به چرخه اقتصاد سینماست که دوباره رونق گرفته و قرار است به زندگی آنها تعین بدهد. سینما همه داشته آنهاست ، با سنگ انداختن ، تن آن را مجروح نکنیم!
اگر حقیقتا، دلسوز سینما باشید باید از ۳۰ میلیونی شدن رقم مخاطبان سینمای ایران در سال جاری به وجد بیایید و راهکاری نشان دهید تا این رقم افزایش یابد و افق های تازه ای پیش روی سینما پدیدار شود. بدمان بیاید یا نه ، خوشمان بیاید یا نه ، با احتساب مخاطبان سه ماهه آخر سال و روند استقبال بسیار خوب از فیلم ها ، این رقم به ۳۰ میلیون خواهد رسید. سینمای ایران تنها در سال ۹۷ توانسته رقم ۲۷میلیون مخاطب را تجربه کند و در دو دهه گذشته هرگز موفق نشده این میزان مخاطب را ثبت کند.
چهار: سینما تازه به ثبات و آرامش نسبی که پیش نیاز تولید ، پخش، اکران و جذب مخاطب است، رسیده است. با شتابی که سینما در یک سال اخیر گرفته، چشم اندازهای تازه ای پیش رو آن قرار گرفته که قطعا به تعمیق سینما در کشور ما کمک خواهد کرد. مدیران سینما بر خلاف آنچه در این کلیپ به تلویح وتصریح به آن اشاره شده ، به دنبال رونق حقیقی سینما هستند و کارنامه آنها تا اینجا نشان داده در این کار کاملا موفق عمل کرده اند. آنها هیچگاه مدعی نشده اند سینمای فعلی سینمای آرمانی است بلکه برای رسیدن به سینمای آرمانی تلاش می کنند. راه رسیدن به سینمای آرمانی سخت ، طولانی ، پرهزینه اما دست یافتنی است. استقبال مخاطبان از آثار کمدی بیشتر از آنکه به نگاه مسوولان سینما بستگی داشته باشد ، به رویکرد مردم مربوط است و باید آن را از نگاه جامعه شناسانه و مردم شناسانه مورد کاوش و بررسی قرار داد. با گزارش های عتاب آلود و شتابزده که تنها قرار است عده معدودی از آدمهای جریان های سیاسی رقیب از آن حظ وافر ببرند ، این شیرینی را در دهان خانواده سینما تلخ نکنید. بگذارید سینما نفس بکشد. بگذارید سینما راه خودش را برود. بگذارید سینما در این ثبات و آرامشی که یافته، دمی – تنها دمی- روزهای خوش را تجربه کند. این به ثواب نزدیکتر است…
یوسف علایی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است