به گزارش خبرنگار سینما صبا، فیلم «هاوایی» به کارگردانی بهمن گودرزی و تهیهکنندگی مرتضی شایسته در هفتههای اخیر یکی از فیلمهای پرفروش گیشه بوده است. این فروش و رکوردشکنیهای «هاوایی» و امثال آن به فراخور تکنیکی مشخص است. تکنیکی که ردپای آن در تمام فیلمهای کمدی و رکوردشکن دیده میشود. اگر بخواهیم به ماهیت این تکنیک پی ببریم باید به کمدیهای کلاسیک سینمای هالیوود نقبی بزنیم. در این آثار دو شخصیت مرکزی برای عبور از مشکلات و چالشهایشان دست به حیله و نیرنگ میزنند. برای رسیدن به اهدافشان از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند. حتی ممکن است یکی از این دو کاراکتر به جان دیگری افتاده و در کار او اختلال ایجاد کند. چرا که رسیدن به هدف تنها مسیری است که پیش پای شخصیتها قرار گرفته. در خلال تمام تلاشهایی که این دو سوژه میکنند. موقعیتهای کمدی استخراج میشود. بهترین مثال در این راستا فیلم «شیرینی شانس» اثر بیلی وایلدر است. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: یک وکیل برادر همسر خود را تشویق می کند تا تظاهر کند به شدت مجروح است و…
فیلم دیگری که میتواند به شناخت تکنیک داستانی کمدیهای اخیر سینمای ایران کمک کند، «داستان نیمه شب» است. این اثر به کارگردانی رالف لوی و بازی مارلون براندو و دیوید نیون قصه دو کلاهبردار را روایت میکند که برای اخاذی از یک زن ثروتمند با یکدیگر رقابت میکنند.
در هر دو اثر پیرنگ یا بهتر است بگوییم شاهپیرنگ نقش اصلی را ایفا میکند. در واقع ایده اولیه سرنوشت موقعیتهای کمدی را تعیین میکنند. ایدهای تک خطی که در ساحت فیلمنامهنویسی به عنوان لاگلاین شناخته میشود. هدف کاراکترها توسط این ایده برای تماشاگر مشخص میشود. حال رسیدن به آن ابژه (هدف) مخاطبان را به صندلیهایشان میچسباند. همراهی مخاطب با شخصیتها برای رسیدن به اهدافشان علی رغم اندک بودن موقعیتهای کمیک میسر میشود. حال هر چقدر آن فیلم موقعیتهای کمیک بیشتری داشته باشد، به اصطلاح برد کرده است. در سالهای اخیر کمدیهایی که در داخل و خارج از کشور ساخته شدند، از چنین ترفندی بهره بردهاند. «هاوایی» از این قاعده مستثنی نیست. این فیلم دو کاراکتر مرکزی را در پلات داستانی خود دارد. این دو شخصیت برای گرفتن ویزای آمریکا تلاشهای فراوانی میکنند. حال هرکدام از این شخصیتها برای رستگاری ممکن است کلاهی بر سر دیگری گذارند.
به هر روی خط اصلی قصه به بیننده ظرفیت همراهی با فیلم را میدهد. دیگر نیازی به هرج و مرج و پریدن از یک شاخه به شاخهای دیگر برای تماس با مخاطب و خریدن نگاه او وجود ندارد. همین امر میتواند بلیت برندهای برای ژانر کمدی در سینمای ایران باشد! این بلیت برنده فرصتهای زیادی برای نقد مسائل مختلف فرهنگی و اجتماعی ایجاد میکند. بنابراین اگر نویسنده آثار کمدی به نقد این مسائل نزدیک شوند، با یک تیر دو نشان زدهاند.
There are no comments yet