«تمساح خونی» نخستین ساخته جواد عزتی در مقام کارگردان در روز دوم جشنواره چهل و چهارم فیلم فجر در برج میلاد به نمایش درآمد. جواد عزتی که پیشتر به عنوان بازیگر تواناییهای خود را در ژانرهای کمدی و جدی به اثبات رسانده بود، توانست از این آزمون نیز سربلند بیرون بیاید و یک فیلم کمدی پرستاره در قد و اندازههایی بالاتر از یک کارگردان فیلم اولی بسازد.
فیلم شیوه آشنایی در روایت داستانی دارد: دو دوست که به دلیلی درگیر یک ماجرای تعقیب و گریز میشوند و به این وسیله به جاهای مختلفی سر میکشند. علت تعقیب و گریز آنها، بردن مبلغی کلان در قماری است که با پول شرکت و به وسوسه دختری که یکی از این دو جوان عاشق اوست، و برادرزاده رئیس کل شرکت است، در آن حضور یافتهاند. داستان به نظرتان آشنا نیست؟ اگر سینمای ایران را در سالهای اخیر دنبال کرده باشید، حتما به یاد دارید که در فیلم چهارراه استانبول نیز، بهرام رادان با پول دزدی قمار میکند و بعد درگیر ماجراهای آتشسوزی ساختمان پلاسکو میشود.
با وجود تکراری بودن داستان، نمایش یکی از فعالیتهای مخفیانه شبهای تهران آن هم به صورت تمیز و بدون نقص و با وجود بازیگران سرشناس کمدی نظیر پژمان جمشیدی، مهران غفوریان در کنار کیومرث مرادی، امیرغفارمنش و… به خوبی به اجرا درآمد. در این سکانس حضور معاون شرکت این دو جوان با بازی بهزاد خلج که قصد دارد تمام برد احتمالی آنها را به صورت حقالسکوت از ایشان بگیرد، باعث شکل گرفتن کشمکش و تعقیب و گریزهای اکشن در خیابانهای تهران میشود.
جواد عزتی در اینجا در مقام کارگردان حتی بهتر از بازیگر عمل میکند و در صحنههایی که با همراهی دوستش با بازی عباس جمشیدیفر شبهای تهران را در فراری پرهیجان نشان میدهد، کارگردانی قوی خود را به تصویر میکشد. پس از آن با ورود سعید آقاخانی به عنوان ناجی آنها، این تعقیب و گریز ادامه مییابد و لحظاتی کمدی مانند باز شدن در صندوق عقب که جواد عزتی در آن پنهان شده و باز شدن در شاگرد که جمشیدی فر روی آن نشسته است، هیجان ماجرا را اضافه میکند. هرچند بازی عزتی در ماشین تکراری و آشناست اما به جای آن عباس جمشیدی فر در سکانس پمپ بنزین شاهکاری خلق میکند که تماشاگر را به حیرت وا میدارد. او که قرار است حواس تعقیب کنندگان را پرت کند تا امکان جواد عزتی را فراهم کند، با جدیت تمام در پمپ بنزین میرقصد و با بازی جدی و درست خود، باعث میشود که رقص، که باب سلیقه مخاطب فیلمهای کمدی است، به یک مقوله دراماتیک در فیلم تبدیل شود. این رقص در سکانس عروسی که جواد عزتی برای جستجوی همسر سابقش به آنجا رفته نیز، به شکلی دراماتیک و البته نه به قدرت سکانس پمپ بنزین تکرار میشود.
با این همه «تمساح خونی» در یک سوم نهایی خود، دچار افت دراماتیک میشود. از آنجایی که تعقیب و گریز نمیتواند تمام فیلم را به خود اختصاص دهد، فیلم وارد ماجراهای دیگری از جمله خلق فضای رمانتیک میان جواد عزتی و همسر سابقش با بازی الناز حبیبی میشود. پس از آن چنان که انتظار میرود پایانی خوش در انتظار دو شخصیت است که بعد از کتک خوردنهای فراوان در باشگاه سیلی زنی سعید آقاخانی برایشان روی میدهد. ناگفته نماند باشگاه سیلی زنی نیز یکی دیگر از فعالیتهای خلاف شبانه تهران برای کسب درآمد است که در فیلم به تصویر در میآید. هر چند فیلم از نظر ریتم و کشش، گاهی دچار افت شده و فقدان خوراک دراماتیک کافی، باعث میشود که مخاطب از جایی به بعد، مدام به ساعتش نگاه کند، اما در مجموع میتوان گفت جواد عزتی توانسته در قامت یک کارگردان سینما، حتی بهتر از یک بازیگر آشنا که در طول سالها میرود که بازیاش برای مخاطب تکراری شود عمل کرده و نوید ظهور جریان جدیدی را به سینمای ایران بدهد.
*سحر ناسوتی
There are no comments yet