به گزارش خبرنگار سینما صبا، وقتی از وقایع تاریخی بحثی به میان میآید، معجونی از ژانرهای مختلف در ذهن مخاطب خوشرقصی میکند. از جنایی و رازآلود گرفته و تا وحشت و درامِ دادگاهی. فیلم «صبح اعدام» از سینمای ملودرام برای روایت اعدام شدنِ طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی بهره برده است. تاریخ جهان عجیبی دارد. سینما همواره برای پیدا کردن نسبت خود با تاریخ تلاشهای بسیاری کرده است. نه تنها سینمای ایران بلکه سینمای تمام جهان برای تبیین تاریخ کشور خود به سینما متوسل شدهاند. هرکشوری متناسب با تاریخ فرهنگی و اجتماعی خود ژانری را برگزیده و آن را به عنوان مدخلی برای ورود مخاطب به جهان فیلم قرار میدهد. حال میتوان ردپای ژانر ملودرام را در این اثر جستوجو کرد.
پیش از آن شایسته است به مقتضیات و ویژگیهای این ژانر بپردازیم. ملودرام نسبت مستقیمی با بیان احساسات دارد. کاراکترهای فیلم احساسات خود را از قبیل خشم، اندوه و شادی به بیشکلی بیپرده ادا میکنند. در فیلم «صبح اعدام» شخصیت طیب و حاج اسماعیل پیش از آنکه اعدام شوند هرآنچه در دل دارند را به مأمور اعدام و کاراکترهای دیگر میگویند. تکنیک دیگری که در سینمای ملودرام مشهود است، وویس اور یا همان صدای راوی است. در فیلم «صبح اعدام» دو کاراکتر که ما به ازای آنها در فیلم نیز دیده میشوند، قصه اعدام طیب و اسماعیل را بازگو میکنند. ترفند سومی که حضور آن در فیلم کاملا ملموس است، مهر تأییدی بر جریان ملودرامیک فیلم میزند. این ترفند چیزی نیست جز موسیقی با کلام.
موسیقی باکلام اولین بار توسط ژاک لوک گدار در حین روایت فیلم رویت شد. او برای ایجاد جریانی اتمسفریک در فیلم خود دست به چنین کاری زد. بعد از گدار بسیاری از فیلمها به این ترفند رسیده و از دل آن کارکردی استخراج کردند. افخمی نیز به تأسی از این ترفند موسیقیِ باکلام و احساسی در فیلم خود تزریق کرده است.
در پایان میتوانیم از این سه تکنیک در راستای شکلگیری منطق ملودرام یاد کنیم. منطقی که در سه ترفند مذکور خلاصه نشده و در تک تک نماها به نوعی دیده میشود.
*محراب توکلی
There are no comments yet