به گزارش خبرنگار سینما صبا، پرداختن به مسائل تاریخی در سینما با مصائب و حساسیتهای بسیار زیادی روبهرو است و این مسئله تا حد زیادی به رویکردهایی بستگی دارد که فیلمساز در مسیر پیشبرد روایت خود اتخاذ میکند. تاریخ با شخصیتهای حقیقی و اعمال، ذهنیات و درونیات آنها سر و کار دارد و اتخاذ هر رویه خلاف واقع میتواند تبعات متفاوتی برای سینماگران داشته باشد. چندی پیش گفتوگویی با بهروز افخمی داشتم و رویکرد او را در پرداختن به مسائل تاریخی در سینما جویا شدم. او معتقد به خوانش شخصی هنرمندان از مسائل اینچنینی بود و طبق نظر او، حتی تاریخنگاران نیز برداشت خود را از این موضوعات ارائه میدهند. این نکته را بیان کردم که تا حد زیادی تکلیف خود را با «صبح اعدام» بدانیم.
افخمی وقایع هشتاد دقیقه پایانی زندگی طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی که در پی قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ محکوم به اعدام شدند را دستمایه ساخت درام تازه خود قرار داده است. پیشینهای که از این شخصیتها وجود دارد، مصالح مناسبی را در اختیار هر فیلمسازی قرار میدهد.
«صبح اعدام» اثری زندگینامهای نیست اما با این حال نیاز است تا پیشزمینهای از گذشته و زندگی شخصیتها به مخاطب ارائه شود تا او بتواند وارد جهان داستانی شده و با قصه همذات پنداری کند. به علاوه رویکرد فیلمساز در مواجه با شیوه فرمی و ساختاری اثر چندان مشخص نیست و اثر در میانه سبکهای داکیودرام و کلاسیک در نوسان است.
بهروز افخمی تلاش کرده تا به سیاق آثار کلاسیک سینمای آمریکا عمل کند و در ظاهر نیز چندان ناموفق نبوده است. اما زمانی که برخوردی جدیتر با اثر صورت میگیرد، ضعفهای مختلف آن نمایان میشود. برای مثال مشخص نیست که چرا کارگردان اصرار به استفاده از تصنیف و موسیقی در لحظات مختلف فیلم خود دارد؟ آن هم بدون آن که کارکرد دراماتیک چنین نگرشی زمینه سازی شده باشد. علاوه بر این، تصویری که افخمی از دو پرسوناژ اصلی فیلم خود ارائه کرده است، بیش از اندازه تیپیکال، تک بعدی و پوشالی است و نوع کلام و گفتار شخصیتها نیز به این اغتشاش در ارائه اطلاعات دامن زده است.
حتی نوع دکوپاژ و میزانسنهایی که فیلمساز برای اثر خود در نظر گرفته است، شکلی معمول و تثبیت شده ندارند و این مسئله بیش از پیش موجب انفصال مخاطب عام از فضای فیلم میشود. افخمی تلاشی نافرجام در ارائه تصویری باورپذیر از شخصیتهای فیلم خود انجام داده و مسئله ابتدایی ریشه در فیلمنامه قوام نایافته اثر دارد.
به علاوه لحظات انتهایی زندگی دو شخصیت که از مرگ خود آگاهی دارند، چندان توجیه پذیر نیست و صحبتها و رویکردی که در نظر دارند، در اجرا قابلیت ارائه و قدرت اثر گذاری را پیدا نکرده است. با توجه به پیشینه فیلمساز و توجهی که او همواره بر جزئیات مختلف داشته است، کیفیت نهایی این اثر بسیار عجیب و دور از انتظار از کار درآمده است. افخمی شیوههایی نو نسبت به آثار گذشته خود را در پیش گرفته است، در حالی که چندان نسبت به این رویکرد تازه آگاهی ندارد و عدم تسلط فیلمساز باعث شده تا او نتواند نمودی تکامل یافته از پرسوناژهای مرکزی خود و داستان پرالتهابش ارائه کند.
نشر اول: روزنامه صبا
*محمدعرفان صدیقیان
There are no comments yet