از «دست ناپیدا» برایمان بگویید و دلیل پذیرفتن تهیهکنندگی آن؟
به من هم مانند بقیه تهیهکنندگان پیشنهاد فیلم میشود، ولی من کلاً از آن دسته تهیهکنندههایی نیستم که فیلمنامهای به من پیشنهاد شود و بگویم که تهیهکنندگی آن را میپذیرم یا نمیپذیرم؛ بهندرت چنین اتفاقی پیش میآید.
معمولاً اینگونه است که خودم یک ایده یا فکری را دنبال میکنم و بر اساس آن با شخصی بهعنوان کارگردان، به تفاهم میرسم و فیلم را میسازم. «دستان ناپیدا» هم از نظر فکری یک موضوع مشترک بین من و خانم شاهحسینی بود که از حضور هشتساله من در جنگ و حضور خانم شاهحسینی در دفاع مقدس و خاطراتی که در این زمینه داشت؛ شکل گرفت. من خودم علیرغم اینکه هم خوزستانی هستم و هم بچه جنگ، با این قضیه آشنایی نداشتم. البته این موضوع سالها پیش، بین ما مطرح شد.
دقیقاً پنج سال قبل از صحبتهای حضرت آقا در مورد کتاب «حوض خون» بود. چون من آن زمان درگیر فیلمنامهای بودم به نام «به کودکان شلیک نکنید» که دولت گذشته به دلایلی ساخت آن را متوقف و بهناچار این موضوع کنار گذاشته شد. مدتی بعد، تصمیم داشتم که روی قصه دیگری کار کنم که با صحبتهای حضرت آقا در مورد کتاب «حوض خون»، من و خانم شاهحسینی مصر شدیم که روی این موضوع که خودمان پنج سال پیش در موردش مطرح کرده بودیم، کار کنیم.
کتابخوانی و تحقیقات میدانی را شروع کردیم و به لطف خدا جلو رفتیم و طبق آنچه که خود خانم شاهحسینی نقل میکند حدود یک ماه مبارک رمضان را از افطار تا سحر وقت گذاشت و فیلمنامه اولیه را نوشت. بعد از آن یک چیزی حدود تقریباً ده مرتبه بازنویسی، فیلمنامه نهایی حاصل شد و خب تلاش برای ساختش خیلی سخت بود ازاینجهت که حتی برای مدیران فرهنگی هم فیلمهای پرفروش شیرینتر است تا فیلمهایی که به مسائل اعتقادی و ارزشی میپردازند. تا اینکه بعد از حضور آقای قاضیزاده در «بنیاد شهید» و انتصاب مدیران فرهنگی جدید این راه باز شد و ما توانستیم گام اول را برداریم و با دوستان گفتگو کردیم که در نتیجه آن، تفاهم کردیم که حدود پنجاه و یک درصد از ساخت فیلم را شراکت کنند و ما کار را شروع کردیم.
در حین انجام آن پیگیریهای خیلی زیادی کردیم تا به لطف خدا در اواسط کار، با کمک و پشتیبانی دکتر اسماعیلی وزیر فرهنگ، ده درصد را هم شرکت «توسعه اقتصاد هنر آتیه» که مربوط به صندوق اعتباری هنر است، ورود کردند. پس از آن هم باز در اواخر کار بود که با کمک آقای دکتر زینالعابدین، بیست و پنج درصد از سمت «بنیاد فارابی» کمک شد و خلاصه به لطف خدا توانستیم با داشتهها و نداشتههایمان کار را به جایی برسانیم که رسید به جشنواره و الان در خدمت شما هستیم تا راجع به «دست ناپیدا» صحبت کنیم.
عدم حضور بازیگر چهره در «دست ناپیدا»، دلیل خاصی داشته است؟
دو چیز در سینما مسئله من نیست، یکی ثروت و دیگری شهرت. مسئله من بیان واقعیتهاست. ما باید حقیقتهای اجتماعی را به تصویر بکشیم. همانطور که حضرت آقا تأکید دارند که «نگذارید خاطرات جنگ در خاکستر تاریخ بماند». ما مایل نیستیم که بگذاریم این اتفاقات بیفتد و سعی میکنیم تا وقایع اینچنینی را رقم بزنیم. به همین دلیل وقتی یک قصهای را که برمیگردد به بعضی از تاریخ دفاع مقدس، برمیگزینیم خیلی مسئلهمان نیست که حالا یک بازیگری که خیلی چهره است و دیگران او را میشناسند و شاید بهخاطر او برای تماشای فیلم به سینما بیایند، فیلم را بسازیم.
سعی میکنیم فیلم را به شکلی بسازیم که بر دل جامعه بنشیند و به نظر من، با تجربهای که از سالهای دور با فیلمهایی مثل «پدر»، «بچههای آسمان»، «بید مجنون» و… دارم، نابازیگری که ناشناخته است، بهتر بر دل مخاطب مینشیند. برای مثال در فیلمهایی که با مجید مجیدی ساختیم، از نابازیگرهایی استفاده کردیم که الان بازیگر چهره هستند؛ کسانی که روزی روزگاری آنها اصلاً بازیگر نبودند. برای نمونه آن جوان ترکزبانی که در فیلم «پدر» حضور داشت و حالا با همان لهجه شیرینی که دارد، برای خودش دارای یک شهرتی است. درحالیکه زمان ساخت فیلم «پدر» یک کارگری بود که هندوانهفروشی میکرد که ما آن جوان را در یکی از خیابانها دیده بودیم و از او درخواست کردیم در آن فیلم حضور داشته باشد. از همان زمان من شروع کردم با این نگرش کار کردن تا امروز و انشاءالله در آینده. البته یک جاهایی ممکن است نیاز باشد که از بازیگر شناختهشده استفاده شود، هیچ منافاتی ندارد؛ اما در مورد این نوع قصهها، من فکر میکنم با نابازیگر بهتر به دل مخاطب مینشیند و از این بابت من خوشحالم.
«دست ناپیدا» هم مانند فیلمهایی که اشاره کردید، پدیدهای دارد؟
البته. اولاً این فیلم یک فیلم ویژه است، فیلمی است که اصطلاحاً به آن میگویند فیلم زنانه. کاملاً فضای زنانه دارد و زنان واقعی ما در این فیلم به تصویر کشیده میشوند. بالطبع بیشتر شخصیتها بانو هستند و خوب است که بدانید بهغیراز بازیگر اصلی فیلم که البته بازیگر باتجربهای است اما تابهحال نقش اول بازی نکرده و از چهرههای شاخصی که پیشتر صحبت کردیم؛ نیست.
به غیر از همان شخصیت اصلی، بقیه شخصیتها نابازیگرانی هستند که اصلا و ابدا شاید حتی تا به الان مقابل دوربین قرار نگرفتهاند و خدا را شکر از پس کار برآمدند و من از همکاری با آنها بسیار خوشحال و خرسندم.
با توجه به این صحبتها فکر میکنم بازخورد مثبتی را برای «دست ناپیدا» در جشنواره پیشبینی میکنید.
چون تا به الان آنهایی که فیلم را در تمام مراحل مختلف مونتاژ و صداگذاری و غیره و ذلک دیدهاند، ازآن بهعنوان یک فیلم متفاوت یاد میکنند. فیلمی که قصه آن بههیچوجه تا به الان بازگو نشده، لایهای از جنگ است که تا به الان دیده نشده از طرفی به موجب نوع نگرش خانم شاهحسینی، ساختار فیلم طوری است که مفهوم در آن، بر همه چیز حاکم است.
در واقع «دست ناپیدا» که بخشی از خاطرات خود خانم شاهحسینی در دوران دفاع مقدس است، یک فیلم مفهومی و قصهگو است و من فکر میکنم این فیلم هم ارتباطات خوبی با مخاطب در داخل برقرار میکند، هم در خارج. چون در دنیا هم چنین فیلمی سابقه نداشته که ساخته شود.
«دست ناپیدا» فیلمی است که با یک ساختار کاملاً زنانه، با یک نگاه کاملاً زنانه، پشت پرده گویشها و نشستهای زنانه را به تصویر میکشد و بسیار شیرین و دلنشین است. از طرفی تا به الان این صحبت زیاد مطرح میشد که در سینما راجع به زن خیلی غفلت صورتگرفته. من معتقدم که در «دست ناپیدا» این غفلتها تماماً جبران شده و به نظر من هم برای سینمای ایران و هم برای سینمای بینالملل فیلمی قابلتوجه و قابلاحترام است.
برای شما حضور در جشنواره فیلم فجر، چقدر اهمیت دارد؟
حضور در جشنواره فجر برای من فقط به مناسبت اینکه یک جشن و نشانی است از انقلاب، ارزش دارد. چرا که خاستگاه جشنواره بهنوعی انقلاب اسلامی است. پس چون خاستگاهش انقلاب اسلامی است و چون در دهه فجر است و چون به نام فجر نامگذاری شده، حضور فیلمم در این جشنواره برایم ارزش دارد. همچنین ازآنجاییکه معمولاً جشنواره فجر میتواند یکی از بهترین حضورها برای دیده شدن هنرمندان یک فیلم باشد، از این نظر هم بهخاطر هنرمندانی که در این فیلم زحمت کشیدهاند، برایم قابلتوجه است و استقبال میکنم.
نشر اول: روزنامه صبا
There are no comments yet