کاوه سجادیحسینی با ملودرامی زنانه درباره مهاجرت و فروپاشی خانواده به جشنواره فجر آمده است. فیلم «نبودنت» پس از فیلمهای «شب بیرون»، «بوفالو» و «بیسر» چهارمین فیلم بلند سینمایی وی به شمار میرود.
پیش از این سینمای ایران تجربه ساخت آثاری با موضوع مهاجرت را داشته است و از شاخصترین آنها میتوان به فیلم «پل چوبی» ساخته مهدی کرمپور و «ملبورن» ساخته نیما جاویدی اشاره کرد و «نبودنت» جدیدترین ساخته کاوه سجادحسینی نیز درامی اجتماعی است و قصهای عاشقانه و زنانه با تم مهاجرت دارد. سجادی در یک گفتوگو اشاره کرده بود قصد دارد به مهاجرتهای بی جا که باعث فروپاشی خانوادهها میشود بپردازد. خبرنگار سینماصبا، به بهانه حضور این فیلم در سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر با کاوه سجاد حسینی بازیگر این فیلم گفتوگویی انجام داده است که در ادامه میخوانید:
کاوه سجادی حسینی متولد سال ۱۳۵۶ از اهواز است. وی از سال ۱۳۸۴ فعالیت حرفهای خود را در این عرصه آغاز کرد. از مهمترین آثار ایشان میتوان به فیلم اکنون در آینه است، «بی پایان»، «شب بیرون»، «بوفالو»، «بیسر» و… اشاره کرد. اما به بهانه فیلم «نبودنت» که در سودای سیمرغ چهل و دومین جشنواره فیلم فجر حضور دارد با او به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
چه شد که این اثر را ساختید؟
با یکی از دوستانم به نام صادق خوشحال در حال نگارش فیلمنامهای دیگر بودیم که صادق طرح اولیه فیلمنامه «نبودنت» را ارائه داد و من هم استقبال کردم. لذا در آن زمان اسم فیلمنامه اینطور بود که «آن مرد با ترس آمد». در واقع این فیلم درباره یک زنی است که شوهرش قتلی انجام داده و از ترسش مدتها به خانه نیامده است. از طرفی این زن در حال تلاش است تا شوهرش را پیدا کند و او را به خانه بازگرداند.
لذا بعد از مدتی دوست دیگری به نام فرهاد دلارام به ما اضافه شد و این فیلمنامه را در سال ۱۳۹۶ به پایان رساندیم و در حال جست و جو برای جذب سرمایهگذار شدیم تا آن را بسازیم اما به نتیجهای نرسیدیم. تا اینکه با آقای خوشحال و همکاری پیام لاریان فلیمنامه «بیسر» را ساختیم و در سال ۱۳۹۸ موفق به ساخت آن شدم. خب این فیلم ارزانتری بود و شرایط تولید هم آسانتر بود. ناگفته نماند که لطف عوامل نیز شامل حالم شد. اما همچنان فیلمنامه «نبودنت» برایم حائز اهمیت بود و در تلاش بودم به هر نحوی که شده آن را بسازم. تا اینکه در سال ۱۴۰۰ یعنی ۴ سال بعد از نگارش فیلمنامه توسط یکی از دوستانم با آقای مهندس مهربخش آشنا شدم و ایشان سرمایهگذاری فیلم را به عهده گرفت. در نهایت سریعا مشغول کار شدیم اما روند پیش تولید، تولید و پس تولید تا اواسط ۱۴۰۱ طول کشید، البته در این میان درگیر گرفتن پروانه نمایش بودیم و کمی به درازا کشید.
اغلب آثار شما در این ژانر است، آیا علاقهای به ژانرهای دیگر ندارید؟
بله اغلب آثارم در ژانر اجتماعی است و محوریت راوی داستان بوده که نقش اصلی آن خانم است. البته فیلم آخری که ساختم نقش اصلی یک مرد است. از طرفی در آثارم به معضلات کاراکترهای اصلی میپردازم و سعی دارم، مشکلاتی که این کاراکتر با آن دست و پنجه نرم میکند را روایت کنم. در واقع میتوانم اینطور بگویم که بیشتر کاراکترها راغب هستند که رها شوند. البته در بیرون ماجرا اتفاق کم رنگتر و بیشتر درونی است، طوریکه با خود و درونیات کاراکترها سر و کار داریم. البته در فیلم «نبودنت» سعی کردیم که قصهای ارائه دهیم که دراماتیکتر باشد و آن شاعرانگی که در آثار قبلیام بوده در این فیلم نباشد و اگر هم باشد بسیار محدود است.
از اینکه در اغلب آثارتان محوریت خانم است، دلیل و دغدغهای دارید؟
اتفاقا داشتم به این موضوع فکر میکردم که چرا در آثارم چنین چیزی به وجود آمده است. فکر میکنم به خاطر این است که در آن مقطع زمانی دانشجوی سینما بودم و مدام فیلم میدیدم. به نظرم فیلمهای اروپایی بسیار برایم تاثیرگذار بوده و هست. لذا احتمالا دلیل این موضوع به همان تاثیرگذاری بر میگردد و گرنه دلیل خاص دیگری ندارد، از طرفی همانطور که گفتم یک فیلمنامه دیگری به نام «نگهبان کارخانه بستنی سازی» نوشتیم و ساختم که در حال تدوین است و داستاناش مردانه است. خیلی درگیر جنسیت نیستم، بیشتر داستان و روایت درگیرم میکند تا کاراکترها. به همین خاطر ناخودآگاه در ذهنم داستانها با حضور خانمها شکل میگیرد و این مردها در کنار خانمها بیشتر یک حامی و همراه بودهاند.
دکوپاژ کارگردانی در فیلم «نبودنت» قبل از فیلمبرداری انجام شده یا به شکل دکوپاژ سرصحنه عمل کردید؟
از همان ابتدا که سینما را آموختم و از سال ۱۳۸۴ که فعالیتم را آغاز کردم، اینطور بود که هیچوقت قبل از فیلمبرداری دکوپاژ نکردم و تمام پلانها را سر صحنه، دکوپاژ کردهام. با اینکه هم طراحی استوری برد و هم استوری ریل را بلدم و آموزش هم میدهم. از طرفی، اینطور نبوده که برویم سر ضبط تا ببینیم چه میشود، بلکه آگاه بودم که چه میخواهم و با توجه به اتمسفر و فضا تغییرات انجام میدادم تا در نهایت به آن چیزی که میخواهم، دست پیدا کنم. البته ناگفته نماند که همفکری هم برایم مهم بوده و با فیلمبردار، طراح صحنه و بازیگر هم مشورت میکنم تا اثر ارتقا پیدا کند، از تک روی خودداری شود و همه افراد درگیر فیلم شوند.
پراکندگی لوکیشن در این فیلم چگونه بود؟
تمام فیلمبرداری در شهر تهران انجام شده است و بیشتر لوکیشنها در شهرک امین آباد قرار دارد. البته با توجه به منطقه جنوبی لوکیشن، سعی کردم که فیلم جنوب شهری با آن خصیصههای مشخص نسازم. در واقع، میتوانم اینطور بگویم که روایت داستانم را تحت تاثیر لوکیشن قرار ندادم.
پیش تولید و روند تمرین با بازیگران چقدر طول کشید؟
با اینکه من به تمرین سماجت دارم اما در پیش تولید این فیلم، به دلیل مشغله بازیگران، تمرین و دورخوانی کمی داشتیم و بیشتر راغب بودیم درباره فیلمنامه و کاراکترها صحبت و همفکری کنیم.
باتوجه به تمرین کم از خروجی بازی بازیگران راضی بودید؟
بله. خب بازیگران اغلب حرفهای و چهره بودند که عالی بازی کردند. اما کسانی هم تجربه اولشان به صورت حرفهای بود، همچون شیوا سرمست، سینا رازقی و سپهر مهربخش بسیار خوب و درخشان بودند، البته که با این دوستان تمرینهای زیادی کردیم. از طرفی کاندیدای دریافت جایزه بازیگری را برای تمام بازیگران فیلم نبودنت، پیش بینی میکنم، چراکه همگی عالی و درخشان بازی کردند. خصوصا خانم سحر دولتشاهی که آنقدر به نقش نزدیک و مسلط بود، حرفی بینمان رد و بدل نمیشد، زیرا میدانست که باید چطور باشد و چگونه عمل کند، تا این حد که میتوانم بگویم قبل از شروع فیلمبرداری به نقش رسیده بود.
از جلوههای میدانی و بصری در فیلم استفاده شده؟
بله از جلوههای میدانی استفاده شده اما جلوههای بصری در این اثر بسیار محدود بوده است.
همه چیز طبق برنامهریزی پیش رفت؟
بله با توجه به اینکه همه عوامل حرفهای بودند، طبق برنامه پیش بینی شده جلو رفتیم و خدا را شکر مشکلی به وجود نیامد. از طرفی حضور فعال سرمایهگذار نیز، برایمان دل گرمی بود تا مشکلی نداشته باشیم. البته بعد از اینکه فیلمبرداری به اتمام رسید، کارهای پس تولید کمی متوقف شد اما بعد به روال خود بازگشت.
راغب هستید بگویید چقدر هزینه این اثر شده است؟
حدودا ۱۰ میلیارد. البته آن مقطع زمانی در خاطرم هست که برخی از کارها بین ۱۵ تا ۱۶ میلیارد هزینه میکردند، اما ما سعی کردیم تا جای ممکن هزینهها را کنترل و مدیریت کنیم.
منبع تامین سرمایه صرفا شخصی بود یا از ارگان خاصی هم حمایت شدید؟
خیر تمام سرمایه شخصی و مستقل از طریق آقای مهربخش تامین شد، طوریکه میتوانم بگویم یکی از مستقلترین آثار سینمای ایران است و هیچ ارگان از آن خاصی حمایت نکرده است.
چشماندازتان برای اکران عمومی چیست؟
با چند پخشکننده صحبت کردم که بعد از جشنواره اقدام به اکران عمومی کنیم. طبیعتا این جنس فیلمها نیاز به حمایت و تبلیغات مناسب دارند تا زمان خاصی برایشان در نظر گرفته شود، چراکه باتوجه به مشاهدات، امروزه اغلب آثاری که به فروش حداکثری گیشه میرسند، فیلمهای کمدی است.
بازارهای بینالمللی چطور؟
متاسفانه در حال حاضر، بازارهای بینالمللی با سینمای ایران، قهر هستند و اغلب آثاری که در این جشنوارهها دیده میشوند آثار به نسبت ضعیفتری هستند. اما در هرصورت پخش کننده بینالمللی دارم و اکنون مشغول فعالیت روی فیلم است.
بهترین سکانس فیلم؟
یک سکانسی بود که در طراحی دکوپاژ، به صورت سکانس پلان گرفته شده است. درواقع، یک مشاجرهای در حال انجام است و دوربین به دور کاراکترهای اصلی میچرخد که در نهایت سحر دولتشاهی را گیر میاندازد. به نظرم این سکانس و سکانس شروع فیلم از نظر دکوپاژی و شکل اجرایی بسیار جذاب است.
بهترین دیالوگ فیلم؟
از سیاوش خبر داری؟
اون همون جا مرد. اون شانسش از ما بهتر بود!
این فیلم چه شانسهایی خواهد داشت؟
در اینجور جشنوارهها، نمیتوان به طور قطع نظر داد. معمولا سلیقه و ترکیب داوران بسیار حائز اهمیت است. اما اگر شرایط مناسب باشد، معتقدم که تمامی عوامل کار، لایق دریافت جایزه هستند.
نشر اول: روزنامه صبا
*معصومه دهقان
There are no comments yet