«دهه شصت و آزادسازی جزایر مجنون در عملیات خیبر. فرمانده جنگ مهدی زینالدین تلاش دارد تا جزایر را از تصرف عراقیها خارج کند. عدم پشتیبانی به موقع و شهادت دو فرمانده دیگر، سبب میشود تا عملیات به شکست نزدیک شود اما جانافشانی و رشادت وطندوستان موجب آزادسازی جزایر و پیروزی میشود…»
«مجنون»؛ یک فیلم سرحال از یک مستندساز که مشخص است درام را میشناسد و میداند مخاطبش را چگونه جذب روایت سازد و با قهرمانش همراه و احساساتش را برانگیزد.
فیلم اگرچه بر اساس رویداد واقعی و شرح بخشی از زندگی یک فرمانده شهید است اما از روایتی دراماتیزه و موقعیتهایی عمیقا درگیرکننده و شخص اولی به شدت شاخص برخوردار است. در نوع خود میتوان این فیلم را شروع کننده ژانر جدید ابرقهرمان در سینمای جنگ دانست. شخصیتپردازی و تمرکز بر شناخت شخصیت اصلی و برملایی درونیات از طریق اعمالش، موید درستی پرداخت نقش اصلی داستان به عنوان ناجی و به تبع آن کاراکترهای فرعی حامی و همراه است.
آشنایی کوتاه با همسر و خانواده در لابلای یک موقعیت دراماتیک اولیه و سپس تمرکز بر عملیات و چگونگی فرماندهی نیروها و معرفی کنشمند آدمهای فرعی روایت، با بازیهای بسیار درست و جاافتاده، شروع صحیح و خوبی برای یک مستند روایی است. ضرباهنگ و ریتم دکوپاژ و تقطیع درست و زوایای دوربین و حرکت کاراکترها و تدوین سرحال، آغازی متمرکز و درگیرکننده و خوشآیند مخاطب در پی داشته که تماشاگر بیآنکه احساس کند خود را درگیر و همراه آدمهای داستان پیدا میکند.
فیلمنامه قدرتمند و تسلط کارگردان در کنار طراحی صحنه دقیق و صحنهپردازی عالی و بازیهای قابل قبول، باعث میشود «مجنون» را فارغ از جنبه مستندش، به عنوان یک اثر سینمایی شاخص بپذیری.
پرهیز از شعار و گزافه و اضافهگویی و یا گلدرشتی جنبه روحانی_عرفانی شخصیت، از جمله نکات قوت پردازش سینمایی نویسنده است. در ادامه نیز پروداکشن عالی و بازسازی بینقص جغرافیا در کنار فیلمبرداری و نورپردازی عالی، فیلم را قدرتمند و سرحال ساخته است تا آن حد که تماشاگر تا انتها به تماشا مینشینید و درگیر با لحظات نفسگیر جنگ میشود. طراحی صحنه و لباس درست، پختگی بصری فیلم، جلوههای ویژه پروپیمان، در کنار موسیقی فوقالعاده و در خدمت فیلم، از دیگر دلایل جانداری و قبراقی فیلم است.
لحظات شاخصی در فیلم هست که همحسی و همذاتپنداری زیادی ایجاد میشود. تکیه بر جانفشانی در راه آزادسازی خاک و نبرد با دشمن متجاوز بعثی و برانگیختن حس وطنپرستی نهفته در وجود تماشاگر، از زیرکیهای فیلمساز است که نشانگر هوشمندی و توانایی در همراهی مخاطب است. ایجاد لحظاتی احساسی مانند آن پریدن از روی پل درون رود، تصویر مروری اجساد شهدای داخل کانال، جمع کردن پلاکها، زدودن خاک و گل از فرق شکافته شهید، بازگرداندن شهید حسنپور در پشت موتور، تصویر رزمندگان درون سنگرها از نگاه فرمانده و آن باران بموقع بعد از خبر شهادت باکری… از جمله همین لحظات گیرا و همراهکننده است. اگرچه مشابه این صحنهها در سایر فیلمها وجود دارد اما به دلیل ایجاد برانگیختگی ملی و عِرق وطن پرستی در مخاطب، درگیری احساسی بالایی با فیلم صورت میگیرد.
البته وفاداری بیش از اندازه به استنادات روایی در بخشهایی از فیلم، سبب نزدیک شدن اثر به یک مستند_روایی میشود اما این افول اندک ریتم و کششمندی در اواخر فیلم و پیش از حمله نهایی، قطعا در یک اصلاح تدوینی برطرف خواهد شد.
در پایان میتوان گفت تحریک ملیگرایی در دفاع از مام میهن و برافروختن آتش وطندوستی را میتوان در جای جای فیلم احساس کرد و از این منظر «مجنون» شاید اولین فیلمی باشد که در سینمای دفاع مقدس، تماشاگرانش را فارغ از دیدگاه سیاسیشان با هم همراه میسازد.
نشر اول: روزنامه صبا
*رضا خسروزاد
There are no comments yet