به گزارش خبرنگار سینماصبا، محمد عسگرى در دومین فیلم سینمایی خود از نگاه خلبانان کبرى هوا نیروز ارتش، لحظاتی پرالتهاب از دوران دفاع مقدس و آنچه را در آسمان غرب کشور رخ داده به تصویر میکشد.
نیروهای پرتعداد ارتش بعث عراق در یک هجوم بیرحمانه مشغول پیشروی در خاک ایران هستند که علی اکبر شیرودی و همرزمانش باخبر میشوند و بدون تعلل، با چند فروند هلی کوپتر کبری جانانه مقابل آنها ایستادگی میکنند.
عسگری از همان ابتدا شخصیت قهرمان داستان را با نشان دادن کودکی، انگیزهها و زندگی شخصیاش، نمایان میکند و در این مورد آنقدر خوب عمل میکند که مخاطب صادقانه قهرمان را باور کند و دوست بدارد.
میلاد کی مرام در نقش علی اکبر شیرودی، سعی دارد همچون شخصیت واقعی آن شهید، مهربان، بیپروا و مصمم ایفای نقش کند. شور، شجاعت، قدرت و گاهی تردید و اشکهای کیمرام برای دفاع از مرزهای کشور در فضای بسته کابین هلیکوپتر، شاید مهمترین تصاویری باشند که بعد از دیدن این فیلم به یادگار میمانند.
کارگردان تصویر زشت جنگ را در تقابل با دفاع باشکوه، با دقت و به زیبایی به نمایش در میآورد تا مخاطب لحظهای از فضای ملتهب حاکم بر کشور، خودش را دور نبیند و دلش گرم شود به چنین قهرمانانی.
یکی از نکات برجسته این فیلم، سعی در فاصله گرفتن و گذر از نگاههای کلیشهای و پرتکرار سینمایی بر اصرار به همذات پنداری است. کارگردان از نماهای بسته بی مورد حذر میکند و دوربین را جایی میکارد در فاصلهای نه چندان دور و نه آنقدر نزدیک که مبادا نگاه بیننده معطوف به نماهای بیاثر و اضافه شود. لانگ شاتها و سکانس پلانهای به موقع و نفسگیر، علاوه بر فضاسازی قابل قبول، قدرت کارگردانی و تیم پشت صحنه را به خوبی نمایش میدهد.
گریم، صحنه و لباس کاملاً منطبق بر فضا و در خدمت فیلم هستند و هیچ کجا خودنمایی نمیکنند و البته باید گفت فیلمبرداری (علیرضا برازنده) آنقدر صحیح در جای خودش قرار گرفته و به اصطلاح از قاب بیرون نمیزند که بعید است کسی از آن به شایستگی یاد نکند.
باید گفت که «آسمان غرب» احتمالاً در آن دسته از فیلمهای دفاع مقدس جای میگیرد که نیازی به دفاع پیدا نمیکنند. زیرا کاری که باید را صادقانه انجام دادهاند.
*فرامرز وجدان دوست
There are no comments yet