سعید شاهحسینی با مستند «عراق چگونه اراک شد» در هفدهمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت حضور داشت. این اثر با استفاده از ویژگیهای جالب توجه مطبوعات و رسانه تغییر و تحولاتی که شهر اراک پشت سر گذاشته را نمایش میدهد. به این بهانه خبرنگار سینما صبا، گفتوگویی با او داشته است.
ایده اولیه و ناظر مستند «عراق چگونه اراک شد» از کجا آمد و روند شکلگیری آن چگونه بود؟
فکر اولیه این فیلم برگرفته از سالیان زندگی من در شهر اراک است. اراک زادگاه من است. سالیان طولانی به عامل پنهانی فکر میکردم که از رشد این شهر جلوگیری میکند. در این سالها که با مردم این شهر نشست و برخاست داشتم بسیار شنیدم که خیلیها از شهر خود گریزانند. آیا بیعلاقگی مردم به شهر خود باعث رکود شهر شده است یا رکود شهر باعث بیعلاقگی مردم گشته است؟
وقتی به گذشته دویست و بیست ساله اراک نگاه میکردم میدیدم اراک در بسیار از مظاهر زندگی پیشرو بوده است . بسیاری از داشتهها را خیلی زودتر از دیگر جاها به دست آورده است اما یا آنها را از دست داده است یا آنها را هرگز به فرصت تبدیل نکرده است. چرا در اراک هر رخدادی تهدید محسوب میشود تا فرصت. چرا هیچ کاری در آن به انجام نمیرسد؟ مگر اراک یکی از شهرهای مهم ایران نبوده است؟ چرا اراک با داشتن منابع فراوان تنگدست است؟ چرا مردماش از وضع موجود ناراضی هستند؟ چرا میل به مهاجرت در آنها زیاد است و چرا این همه رجال سیاسی و اجتماعی این شهر کاری برایش نمیکنند؟ آیا عاملی بیرون از این شهر این ماجرا را رقم میزند؟ پرسشها و نگرانیهایی از این دست موجب شد تا به فکر ساختن فیلمی بیفتم تا با پرهیز از خطای سوگیری ضمن معرفی ویژگیهای مهم شهری که زادگاه من است به کاستیهای آن هم بپردازم. البته این انگیزه ساخت اثر بود ولیکن شکل و ساختار آن هم ماجرای خود را دارد. علاقه من به شکل خاصی از سینما در شکل و شمایل فیلم پیداست.
این فیلم از زاویهای میتواند نوعی مستند انعکاسگر باشد. هر چند واقعیت این است که این فیلم در یک شیوه مرسوم از مستند نمیگنجد. اصراری هم نیست که بگنجد چرا که شیوهها ابزار دست ما هستند و نباید هدف بشوند و جلوی نوآوری را بگیرند. معتقد بودم که فیلم باید اثری هنری باشد، به عبارتی بسیار مهم است که فیلم تو با فیلم دیگری متفاوت باشد و تو خودت باشی و شبیه کسی نباشی. این اگر مد نظر نبود هرگز این را فیلم را نمیساختم.
از چه آثاری در ساخت این مستند الهام گرفتید؟
هر فیلمساز بدون شک بی آنکه واقف باشد تحت تاثیر کارهای پیشین خود است. این البته در هر هنر و فعالیت دیگری هم وجود دارد. هیچ فکر کاملا اصیل و خالصی وجود ندارد. با این که در شکلدهی فیلم خود را تحت تاثیر خودآگاه کار دیگری قرار ندادهام اما تصور میکنم بیشتر تحت تاثیر روایت سیلان ذهن بودهام و آن هم به این دلیل بوده است که مدت طولانی در جستجوی شکل مناسبی برای فیلم سپری کردم. این که نخست چگونه این همه پراکندگی ناگزیر در موضوعات فیلم را سر و سامان بدهم و دیگر این که چگونه حال و هوای فیلم، نزدیک به حال و هوای ذهنیت من در مورد اراک بشود، و نهایت چگونه شکل فیلم تجربه زیستن در شلوغی بینظم اراک را تداعی کند. از این رو از ادبیات و سیلان ذهن یا همان جریان سیال ذهن کمک گرفتم.
یکی از عناصر جالب توجه در مستند شما تاثیر مطبوعات و کارکرد آن است. با توجه به شروع نمایشگاه مطبوعات تعریف شما از این پیشه و جایگاه آن در دوران معاصر چیست؟
مطبوعات یکی از ابزارهای ارتباط جمعی مهم در جامعه مدرن است و اهمیت بسیاری در انتقال اطلاعات، ایجاد آگاهی، تحلیل و تفسیر رویدادها و تأثیرگذاری بر نظرات عمومی دارد. ما مطبوعات را رکن چهارم دموکراسی میدانیم. در علوم ارتباطات مطبوعات موجب رشد افراد یک جامعه میشود. دقت در شاخص مطالعه و شاخص تولید متون میتواند در قضاوتهای ما در مورد وضعیت هر جامعه موثر باشد. اراک خیلی زود صاحب مطبوعات شد و پر از کسانی که دستی به قلم داشتند و دستی بر آتش مسائل اجتماعی و سیاسی. به دلیل همین اهمیت است که در فیلم عراق چگونه اراک شد، فیلمساز تعجب میکند که چرا اراک رشد کافی نیافته است. مگر نه این است که این همه نوشتن و خواندن می بایست اراک را پر از فعال اجتماعی کرده باشد؟ پس آنها کجا هستند؟ آیا رفتهاند؟ یا گیر غول ته چاه فیلم افتادهاند؟
*محراب توکلی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است