به گزارش صبا به نقل از روابط عمومی ایوان ربط، در ابتدای این نشست سحر عصرآزاد مدت زمان این فیلم را یک زمان متعارف برای یک فیلم درام در لوکیشنی محدود بین سه گروه از افراد یعنی معلمان، دانشآموزان و والدین دانست و گفت: فیلم با وجود اینکه یک قصه رئال دارد اما کدگذاریها و کاشتهایی نیز داراست و به عنوان یک جامعه تمثیلی در نظر گرفته میشود و به همه آن چیزی که در لایه روی قصه وجود دارد قابل تعمیم است که کارگردان نیز این نکته را درمورد فیلمش تائید میکند که عامدانه قصد داشته یک شمایلی از یک اجتماع بزرگ را ترسیم کند و هدف اصلی قصه به چالش کشیدن اخلاق و قضاوت است.
این منتقد و نویسنده سینمایی در ادامه از حفظ تعادل این فیلم در حرکت بین قصه رئال و ارجاع پذیرش اضافه کرد: شخصیت پردازیهای فیلم به دلیل استفاده از شخصیتهای خاکستری که هر کدام درصدی از خطا و لغزش را مانند همه انسانهای زمینی دارند، مدرن هستند و با وجود مرکزیت یافتن شخصیت کارلا این نکته خیلی قابل بحث و باعث مدرن و به روز بودن فیلم شده است.
کارگردان جوان فیلم «صحنه زنی» علیرضا صمدی با جذاب خواندن این فیلم درباره کارگردانی و تدوین آن که در عین سادگی پیچیده است، خاطرنشان کرد: این فیلم برای من یادآور فیلم کلاس درس ساخته لورانس کانته است که برنده جایزه نخل ۲۰۰۸ بوده است. در جامعه شناسی دو مفهوم کلیدی در دموکراسی داریم، اخلاق و امید. فیلم با تصویر کشیدن روابط انسانی بین شخصیتها تمامی مفاهیمی که تا به امروز به آن رسانده ایم را به چالش میکشد.
صمدی با نقل جمله «سیئات فردی حسنات جمعی است» از بزرگان حوزه فلسفه اخلاق توضیح داد: گاهی بدیهای فردی به خوبی جمعی منجر میشود و از نظر من در این فیلم برعکس این مفهوم نمایش داده شده؛ یعنی خوبیهای فردی و آرمان گرایی شخصیت اصلی که میخواهد روی آرمانش بایستد تبدیل میشود به سیئات جمعی و مدرسه کاملاً با بحران روبه رو میشود. فیلم یک چیزی را در علم اخلاق برعکس میکند و همین نکته، فیلم را برای من جذاب کرده است و فکر میکنم این فیلم به همین دلیل میتواند جایزه دریافت کند. چون تمام مبناهای اخلاقی که سالهاست مورد بحث بودهاند را به چالش میکشد.
سحر عصرآزاد سادگی و بی آلایشی کارگردانی فیلم را نکته مهمی دانسته و با اشاره به تک لوکیشن بودن فیلم و شخصیتهای بسیاری که هر کدام نماینده یک قشر و جمعی هستند، اضافه کرد: حتی نوشتن این درام روی کاغذ برای نویسندگان و برای کارگردان چالش بزرگی بوده است که منجر به این روند جذاب شده است.
او در ادامه به چند زبانه بودن فیلم اشاره کرد و گفت: این اتفاق را عامدانه میدانم که بیانگر در کنار هم قرار گرفتن افراد، قومیتها و مهاجران مختلف است. به نظرم کارگردان عامدانه تصمیم بر تشدید نکردن التهاب درامی که پیش میبرد دارد و با چشم پوشی از به رخ کشیدن نقش کارگردانی خود فیلم را بر محور کشمکشهای شخصیت کارلا پیش برده است.
علیرضا صمدی در ادامه افزود: در نگاه اول این فیلمنامه روی یک خط پیش میرود و با بحرانهای گرههای کلاسیک روبه رو نیستیم و از همین رو همه چیز به نحوه کارگردانی کردن برمیگردد که چگونه در همین جزئیات بحران به وجود میآورد.
صمدی در ادامه با اشاره به چهار به سه بودن سه فیلم خارجی امسال از پنج فیلم کاندیدای اسکار آن را نشانه بازگشت سینما از آن پرده عریض دانست و خاطرنشان کرد: انتخاب پلانهای مدیوم شات به جای لانگ شات به خاطر مهمتر بودن احوالات درونی شخصیت برای کارگردان است. اگر مشابه این فیلم در ایران ساخته میشد، منتقدان آن را به دلیل نداشتن لانگ شات، یک تله فیلم میخواندند. اما در این فیلم استفاده از مدیوم شات و مدیوم کلوز برای رسیدن به احوالات درون آدمها استفاده شده است و در کنار آن حرکات دوربین نیز عجیب است. دو سکانس فیلم جذاب است؛ یکی سکانسی که کارلا تمام افراد را با همان لباس مادر اسکار میبیند و دومی سکانسی که کارلا با ورود به کلاس از همه میخواهد فریاد بزنند و این نشانه تبحر کارگردان است که در عین سادگی و بدون به رخ کشیدن فنهای کارگردانی خود، قصه خود را تعریف میکند و مخاطب را با خود همراه میکند. در این فیلم شخصیت محور با کارلای آرمان گرا همراه میشویم که در مسیر آرمانش با چه بحرانی مواجه شده است. کارگردانی فیلم برای پرده سینما کاملاً جسورانه و پلانهای فیلم غیر ساده است.
سحر عصرآزاد با تحسین سکانس فریاد زدن کارلا در کلاس افزود: به نظرم کارلا با این فرافکنی دراماتیک و کارآمد پیش از دانش آموزان به خودش فرصت فریاد زدن داده است.
کاوه ایمانی تدوینگر با سابقه سینمای ایران نیز در ادامه این نشست گفت: فیلمساز به شدت تحت تاثیر آثار اصغر فرهادی است و تک لوکیشن بودن و تاکید بر قضاوت در فیلم نیز نشانههای این وامداری از فیلمهای اصغر فرهادی است. چراکه مهمترین نکته در فیلمسازی، فیلمنامه است.
ایمانی در ادامه با اشاره به بازی گرفتن از کودکان و نوجوانان افزود: این نشانههای تبحر کارگردان است و موسیقی فیلم موتیف تکرارشونده دارد و برای نشان دادن اضطراب یک موتیف پخش میشود و در چند جای دیگر فیلم همین موتیف تکرار میشود. دو سکانس محبوب فیلم از نظر من، سکانس مواجهه کارلا با دیدن تمام افراد با لباس مشابه مادر اسکار است و دیگری سکانس آشفتگی کارلا و پناه بردنش به دستشویی و نفس کشیدن در کیسه زباله است.
There are no comments yet