پیشنهاد گسترش اکران برای آثار موفق «هنروتجربه»/ با فیلم «سیاه‌نما» مخالفند اما برای فیلم مدافع فرهنگ و تاریخ ایران کاری نمی‌کنند! | پایگاه خبری صبا
امروز ۱ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۴۱
علیرضا دهقان در گفت‌وگو با صبا:

پیشنهاد گسترش اکران برای آثار موفق «هنروتجربه»/ با فیلم «سیاه‌نما» مخالفند اما برای فیلم مدافع فرهنگ و تاریخ ایران کاری نمی‌کنند!

کارگردان مستند «ایساتیس» که در ایام سال جدید روزهای موفقی در گروه هنر و تجربه داشت، با صحبت درباره تولید و پخش این اثر، اظهار داشت: مسئولان می‌گویند چرا تنها فیلم‌های سیاه‌نما به جشنواره‌های خارجی می‌روند. پرسش  این است که شما چه حمایتی برای عرضه بین‌المللی کارهایی که معرف فرهنگ و تاریخ و میراث ما هستند، انجام داده‌اید؟!»

به گزارش خبرنگار سینما صبا، «علیرضا دهقان» متولد یزد، لیسانس بازیگری، ارشد سینما از دانشگاه هنر، ارشد پژوهش هنر از دانشکده هنر و معماری است که مدرس و عضو هیئت علمی دانشگاه و مدرس انجمن سینمای جوانان ایران، دبیر تخصصی جشنواره ملی فیلم رضوی، عضو گروه انتخاب و داوری جشنواره‌های فیلم رشد، سینما حقیقت، جشنواره بین‌المللی اوبرن استرالیا،  جشنواره بین‌المللی فیلم‌های بی‌کلام، جشنواره‌های منطقه‌ای سینمای جوان، جشنواره فیلم‌های گردشگری، جشنواره فیلم‌های علمی و صنعتی، چهل سال چهل فیلم و … بوده است. او آثار داستانی چون اینجا خانه ماست، آرزوی سرد، تالاس، مجموعه‌های عاصی و عشق سفر و مستندهای نخل درخت زندگی، روز بیست وهفتم، بوی گردو،آرامش در سنگ، التیام، اوسیا، بی‌گدار، ایساتیس را در کارنامه دارد که این آثار برگزیده۱۵۰ جشنواره ملی و بین‌المللی شده‌اند.

به بهانه اکران موفق «ایساتیس» در گروه هنر و تجربه با او گفت‌وگو کرده‌ایم.

***«ایساتیس» از جمعه ۲۲ دی‌ماه سال پیش در سینماهای هنروتجربه روی پرده رفته است. این گروه سینمایی چه کمکی به نمایش فیلم کرده است و به نظرتان چه تفاوتی با گروه هنروتجربه پیشین دارد؟

-اول بگویم وجود «هنروتجربه» برای تمامی فیلمساران مستقل، کوتاه و مستند سازانی که در تصمیم به اکران کارهایشان دارند بسیار مغتنم است و به هر حال کارهای ارزشمندی در این گروه اکران شده و در حال اکران است که در حالت عادی اکران به دلایل مختلف معیارهای فروش، سرگروه ها حاضر به اکران این فیلم‌ها نیستند. اما درباره بخش دوم سوال شما در هنروتجربه فعلی، باید پذیرفت که تعداد و تنوع سینماهای نمایش‌دهنده فیلم کاهش یافته‌اند اما سانس‌هایی که به فیلم‌ها تعلق می‌گیرد، نظم بهتری دارد، مثلا در هفته‌های اول اکران، فیلم، یا هرروز، یا یک روز در میان نمایش دارد، فیلم‌ها همزمان و شاید با اندکی اختلاف در شهرستان‌ها به روی پرده می‌رود. چیزی که در هنروتجربه قبلی به این شکل منظم دیده نمی‌شد؛ این گروه سینمایی در دوره پیشین تعداد سینماهای بالایی داشت  اما ممکن بود یک فیلم که در یک اکران طولی، چندین ماه روی پرده است، تنها یک بار در هفته شانس دیده شدن داشته باشد. از آن سو البته برای تبلیغات و آماده‌سازی فیلم‌ها و سفرهای استانی، پلن و آیین‌نامه حمایتی داشت که این بخش در هنر و تجربه فعلی کمرنگ شده است.

تماشاگر «هنروتجربه» را جذب کنیم نه دفع

*** اکران‌های شهرستان هنروتجربه یکی از ویژگی‌های مثبت این گروه سینمایی‌ست، چقدر از آن‌ها راضی هستید؟

-قطعا همینطور  است اما شنیده‌ام متاسفانه اکران‌های شهرستان هنروتجربه معمولا در سالن‌های کوچک و سانس‌های عصراتفاق می‌افتد که مطلوب و مناسب نیست. اگر قرار است که به فیلم‌های هنروتجربه بهایی داده شود و به عنوان کالای فرهنگی به مردم معرفی شوند، در گام اول باید برای اکران این فیلم‌ها زمان و شرایط مناسب در نظر گرفته شود، حتی فیلم‌های کمدی پرفروش هم در این ساعت‌ها مخاطب ندارند چه برسد به مخاطبان خاص فیلم‌های هنری و تجربی. یا در تجربه دیگر که برای خود من اوایل اکران پیش آمد، به نظرم یک تعداد سانس باید از سینمادار خریداری شود و حتی با تعداد تماشاگر کم هم آن فیلم نمایش داشته باشد چرا که ممکن است فردی با هزینه زیادی خود را به سالن نمایش دهنده یک فیلم در گروه هنر و تجربه رسانده باشد تا فیلمی خاص را روی پرده ببیند اما سینمادار به دلیل نرسیدن تماشاگران به حد نصاب، با ۵ نفر یا ۱۰نفر فیلم را پخش نکند. از این اتفاقات بسیار افتاده و تماشاگران زیادی این قضیه را برایم بازگو کرده‌اند که این باعث ریزش تدریجی مخاطبان این گروه می‌شود…

 

*** وپیشنهاد شما حمایت ویژه برای ارتقای تدریجی تعداد مخاطبان است…

بله، اگر تعدادی از بلیط‌های فیلم برای همه کارهای هنر و تجربه به عنوان حمایت سازمان سینمایی یا گروه پخش فیلم، خریداری شود، هم از فیلمساز حمایت شده و هم سینمادار با هر تعداد مخاطب فیلم را پخش می‌کند و این خودش به مرور زمان ذائقه می‌سازد و مخاطب تربیت می‌کند اما اگر مخاطب برود و ببیند سانس فیلم حذف شده، این هیچ کمکی به ذائقه‌سازی و تربیت مخاطب نمی‌کند.  در گام دوم می‌توان به برخی از فیلم‌های هنروتجربه که اکران موفقی در هفته‌های اول پشت سر می‌گذارند، اکران‌های خوبی داده شود،  سانس‌های بهتر در زمان بهتر و سالن بزرگ‌تر و این کار بسیار کمک‌کننده است تا جامعه هدف فیلم بهتر بتوانند به تماشای آن  اثر بنشینند.

پخش کننده در سینمای حرفه‌ای مسئولیت پخش و تبلیغات و اطلاع‌رسانی گسترده کار برای بهتر دیده شدن را بر عهده دارد و بودجه‌ای را صرف تبلیغات تلویزیونی، بیلبوردهای داخل شهری و… می‌کند. وقتی پخش‌کننده فیلم‌های ما هنروتجربه است و آن‌ها هم عملا توان مالی ندارند که  تبلیغات مناسب و گسترده در تلویزیون و فضای شهری را برای کارهایشان انجام دهند، فیلمساز مجبور می‌شود از طرف خود، برای این امر هزینه کند، در این وضعیت فیلمساز به پخش‌کننده دوم فیلم تبدیل می‌شود و مثلا  مبلغ ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان را صرف تبلیغات می‌کند و  از طرف دیگر اینکه تقریبا در سیستم هنروتجربه و سینمای بدنه سینماها می‌خواهند ۵۰ درصد از پول فروش بلیت‌ها را از آن خود کنند، باعث می‌شود فیلمسازمستقل انگیزه‌ای برای پخش فیلم نداشته باشد. حداقل کاری که هنروتجربه می‌تواند در این مرحله انجام دهد، یا بیاید با رایزنی با تلویزیون و شهرداری و … تبلیغات حمایتی رایگان برای اثار هنر و تجربه بگیرد یا با سوبسید سازمان سینمایی توافق‌نامه‌ای با سینمادارها امضا کنند که تمامی سینماهای هنر و تجربه که غالبا سانس های خوب شب و سالن‌های بزرگ و مناسب را به فیلم‌های هنر و تجربه نمی‌دهند، درصد پایین‌تری از بلیت‌ها را از آن خود کند تا پولی برای تبلیغات در جیب فیلمساز باقی بماند.

 

*** برای دیده شدن بیشتر «ایساتیس» تلویزیون و به ویژه شبکه مستند کمکی انجام ندادند؟

-روز اول و دوم  رونمایی «ایساتیس»  پس از رایزنی‌های چند هفته‌ای که انجام دادم، فقط شبکه مستند  سه تیزر از این فیلم پخش کرد و پس از آن هیچ تبلیغات خاصی نداشت، حتی ازآقای جبلی رئیس صداوسیما خواستیم از آنجایی که این فیلم به ایران و فرهنگ ایران می‌پردازد، تبلیغاتی را برای آن درنظر گیرید ولی در جواب به ما گفته شد که «در صورت واگذاری رایت «ایساتیس» به تلویزیون، تیزر رایگان می‌رویم!» من پنج سال زندگی‌ام را برای این فیلم گذاشته‌ام و تلویزیون به جای حمایت می‌خواست رایت فیلم را در قبال پخش تیزر رایگان در اختیارشان بگذارم که این واقعا غیرممکن بود. دراین سال‌ها بسیار مدیران فرهنگی گفته‌اند از کارهایی که به مفهوم و فرهنگ ایرانی بپردازد، حمایت می‌کنیم، اما  چهار سال است که «ایساتیس» تولید شده و به چهار زبان زنده دنیا هم ترجمه شده است، به هر سازمان و نهادی که مراجعه کردم، هیچکس از آن حمایت نکرد. من کار را انجام دادم، به سختی فیلم را ساختم، به سختی آن را اکران کردم، به سختی چند سال برای نمایش آن زمان گذاشتم اما چرا حمایت‌ها تنها در بخشنامه‌‌ها و آیین‌نامه‌ها است؟ چرا در عمل ماجرا متفاوت است؟ …آن وقت مسئولان می‌گویند چرا تنها فیلم‌های سیاه نما به جشنواره‌های خارجی می‌روند. آیا شما به عنوان مسئولان یا مدیران فرهنگی برای عرضه بین‌المللی کارهایی که معرف فرهنگ و تاریخ و میراث ما هستند، کاری انجام داده‌اید؟!

باید ۲ برابر انرژی‌هایی را که برای ساخته شدن یک فیلم گذاشته‌ایم، برای عرضه آن بگذاریم / برای آرشیو شدن فیلم نمی‌سازیم

***ایساتیس در کشورهای دیگر و جشنواره‌های بین‌المللی روی پرده رفته است، فکر می‌کنید این نمایش‌ها چقدر در جذب مخاطب خارجی تاثیرگذار بوده‌اند؟ آیا مرکز یا نهاد دولتی شما را در این امر یاری کرد؟

-ما  فیلم را دوبله روسی و ایتالیایی و انگلیسی کردیم و نسخه عربی هم در حال اماده شدن است .در جشنواره مسکو و رورتو،کازان و گلدن تری و یونسکو در فرانسه که نمایش داده شد، بازخوردهای خیلی خوبی را گرفتیم؛ مثلا نمایش فیلم «ایساتیس» در کشورهای روسیه و ایتالیا، تورهای دانشجویی را از آن کشورها به ایران روانه کرده است و پس از تماشای فیلم به فرهنگ و هنر ایرانی علاقه‌مند شده‌اند. متاسفانه ما به طور مشخص و هدفمند شرکت‌های توزیع پخش تخصص فیلم مستند ایرانی در دنیا نداریم … چند شرکت هستند اما یا صرفا مستند نیستند یا کارهای کمی را برای عرضه قبول می‌کنند، بنابراین باید ۲ برابر انرژی‌هایی را که برای ساخته شدن یک فیلم گذاشته‌ایم، برای عرضه آن بگذاریم، چون واقعا حیف است فیلمی که زحمت زیادی برای ساخت آن کشیده شده در کمد فیلمساز خاک بخورد و دیده نشود. در این سال‌ها که داور جشنواره‌های مختلف بودم، استعدادهای درخشانی در بین مستندسازان‌مان دیدم که فیلم‌شان ساخته شده است و چون پخش کننده‌ای نبوده که کارهایشان را عرضه کند و خودشان هم نمی‌توانستند این کار را انجام دهند تمام عرضه و ارائه ان فیلم به یک یا دو نمایش جشنواره‌ای ختم شده و کارشان به آرشیو رفته است…

***شهر یزد، شهری‌ست که «ایساتیس» در آن ساخته شده و به نوعی این فیلم درباره میراث موجود در آن است. پیش‌تر هم «اوسیا» را ساختید که برای یزد جریان‌سازی کرد…

بله، چند سال پیش فیلم «اوسیا» را برای جلوگیری از مرگ یک قنات ساختم که در پنج قاره جهان نمایش داشت و یکی از مستندهایی بود که بیشترین جوایز را در اواسط دهه نود برای سینمای مستند ایران به ارمغان آورد، جدا از بحث جشنواره و جوایز، آن فیلم باعث شد یکی از مهمترین میراث زیر زمینی ایران از مرگ نجات پیدا کند و قناتی که مردم اکنون برای بازدید از آن می‌روند، زنده شود. فیلم «ایساتیس» را ساختم که معرف بخشی  از فرهنگ و هویت تاریخی این سرزمین باشم و یا بخشی از تاریخ ایران را که تاکنون گفته نشده و یا کامل در یک اثر تصویری به پرداخت نشده است، بازگو کنیم و تماشاگر یکی از شهرهای مهم تاریخی ایران را مشاهده می‌کند و  میراث‌های ملموس و غیر ملموسی  که در این منطقه اهمیت دارد، به روایت چهار عنصر حیات در فیلم می‌بینیم. شهری که اهمیت این موارد باعث شد به عنوان تنها شهر میراث جهانی ایران در یونسکو مطرح شود…

 

***برای نمایش فیلم در شهر یزد چه تلاش‌هایی صورت گرفته است؟

-در تلاش بودم که تبلیغات «ایساتیس» در شهر یزد که فیلم در آن ساخته شده است، به خوبی ارائه شود. از خود پرسیدم که چگونه می‌توان جامعه هدف فیلم را پای دیدن آن بنشانم و تنها به یک مسیر هم بسنده نکردم؛ تبلیغات شهری را جلو برده‌ام، سعی کرده‌ام تبلیغات فضای مجازی را با رویکردی خاص برای مخاطبان متفاوت جلو ببرم و درنهایت سعی کرده‌ام جامعه هدف‌های مختلفی فیلم را ببینند یعنی هم جوامع دانشگاهی، هم روحانیون و پزشکان هم فرهنگیان و اساتید و نخبگان و… «ایساتیس» را دیدند. این مساله در اکران رونمایی فیلم در تهران هم اتفاق افتاد. از طرف دیگر فکر می‌کنم بحث «هویت» در فیلم مستتر است هویتی که شاید در برخی از دانش آموزان و دانشجویان نسل جدید گم شده باشد و عقبه فرهنگی در آن‌ها فراموش شده باشد به همین دلیل تلاش کردم که اکران‌های مدرسه‌ای  و دانشگاهی هم داشته باشیم، درنهایت با تماشای فیلم توسط رئیس اداره آموزش و پرورش استان یزد و تایید او، تعداد زیادی از دانش‌آموزان به تماشای «ایساتیس» نشستند. اگر در این تعداد دانش‌آموزانی که به تماشای فیلم نشسته‌اند، برای ۱۰ درصد انها در فیلم علامت سوالی ایجاد شده باشد و تاثیری گرفته باشند، اثرپذیری طولانی‌مدت را شاهد خواهیم بود.

من این فیلم را صرفا برای مخاطب فستیوال نساختم

***فکر می‌کنید مهم‌ترین ویژگی فیلم که باعث شده است این تعداد مخاطب به تماشای آن بیایند، چیست؟

-در اولین نمایش «ایساتیس» در جشنواره «سینماحقیقت» خیلی از دوستان می‌گفتند که اگر این فیلم نریشن نداشت، سینمایی‌تر بود ولی من می‌گفتم که این فیلم را صرفا برای مخاطب فستیوال نساخته‌ام بلکه مخاطب عام هم باید از آن بهره ببرد، ادبیات و متن در این فیلم  پیش نیاز درک  بهتر تصاویر و روایت فیلم است. خوشحالم که زمان گذشت و مخاطبان فیلم گفته‌اند چقدر روایت و لحن شاعرانه راویان فیلم، در بهتر دیده شدن آن تاثیرگذار بوده است. اینکه فیلمی مثل «ایساتیس» توانسته است تاکنون حدود هشت هزار نفر را به سینما بکشاند، برای من اهمیت بیشتری دارد تا اینکه کاری خاص با فرمی خاص صرفا در یک نمایش خاص با تعداد کمی تماشاگر ببینند …

 

***چه بازخوردهایی از سوی مخاطبان دریافت کرده‌اید؟

– فیلم بازخوردهای خوب و گاه متفاوتی داشته است. یک روزنامه‌نگار به من گفت که مدت‌ها از افسردگی رنج می‌برده است و پس از تماشای فیلم «ایساتیس» در موزه سینما حال خوبی به او دست داده و کمی آرام شده، او برایم گفت پس از مشورت با پزشک تصمیم گرفه به مدت یک هفته، هر روز این فیلم را ببیند. افراد زیادی داشته‌ایم که بیش از ۲ یا سه بار کار را دیده‌اند. یک روز مدیرکل دفتر یونسکو در تهران به یزد آمد و مدیرکل دفتر قنات یزد به من زنگ زد و خواست که یک نسخه خارجی از فیلم را برای نماینده یونسکو به نمایش بگذاریم، ایشان و همراهانش  فیلم را دیدند و به نظر من هر آنچه که می‌توانست در یک هفته در یزد، آن هم با اطلاعات کم‌تر مشاهده کند، در «ایساتیس» پیدا کردند و بازخورد خیلی خوبی را از آنها دریافت کردم.

مرکز گسترش کجای کار بود؟

*** مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی به عنوان نهاد حامی مستند، چه حمایتی از اکران «ایساتیس» انجام داد؟ آیا مشارکتی با شما داشت؟

-«ایساتیس» در چهاردهمین جشنواره فیلم «سینماحقیقت» جایزه ویژه دبیر برای تولید فیلم فاخر در بخش خصوصی را دریافت کرد اما  من قبل از جشنواره درخواست مشارکت در این فیلم را به مرکز دادم  و مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی بنا به دلایلی در «ایساتیس»  مشارکت و حمایت نکرد؛ البته باید بگویم این فیلم را قبل از ساخت یعنی دوران مدیریت سید محمدمهدی طباطبایی‌نژاد به شورای مرکز گسترش ارائه دادم اما  نظر شورا این بود چون فیلم سخت و سنگینی است (و ممکن است در ساخت با مشکلات مواجه شود) حمایت از فیلم «ایساتیس» را به بعد از ساخت موکول کردند. پس از اتمام کار فیلم، آقای حمیدی‌مقدم به تازگی مدیرعامل مرکز شده بود، از او و معاونانش خواستم که سهمی در مشارکت فیلم داشته باشند که خب این اتفاق محقق نشد …

 

***«ایساتیس» جدا از جشنواره «سینماحقیقت» دیگر در کدام جشنواره‌ها موفق به کسب جایزه شد؟

-«ایساتیس» در ۲۵ جشنواره بین المللی نمایش پیدا کرد و جوایز متعددی را کسب کرد. از جشنواره اوشن سیتی تا فلوریدا و جشنواره یونسکو تا جشنواره محیط زیست مونته نگرو در ایران در جشنواره‌های رشد تندیس سیمین بهترین مستند، در جشنواره شهر بهترین فیلم بخش بین الملل، جشن مستند ایران جایزه گرفت و همچنین در جشنواره جهانی فجر نامزد نتپک شد.

بازگویی یک ماجرا و یک گلایه پس از چند سال

***در بخش ملی جشنواره فیلم فجر چطور؟

– در این جشنواره نامزد سیمرغ شد. البته یک نکته‌ای را تاکنون بازگو نکرده بودم که الان شاید بشود بعد از چند سال ذکر کرد و آن این که بهتر این بود در آن دوره که با «ایساتیس» در جشنواره حضور داشتم، فیلم «کودتای ۵۳» که فیلم خوبی بود و آن سال سیمرغ گرفت، در جشنواره جهانی فجر باشد نه جشنواره ملی فجر، چرا که آن سال و از نظر آیین‌نامه‌ای حداقل ۳ بند وجود داشت که آن فیلم نمی‌توانست در بخش مسابقه ملی مستند جشنواره فجر باشد. اگر آیین‌نامه‌ای هست، باید برای تمامی آثار جشنواره باشد، نه صرفا برخی آثار. آن سال آقای طباطبایی‌نژاد دبیر جشنواره بود و اعلام کرد که فقط فیلم‌های بخش مسابقه جشنواره «سینماحقیقت» می‌توانند در فجر حضور داشته باشند، درصورتی که «کودتای ۵۳» در بخش مسابقه «سینماحقیقت» حضور نداشت. از طرف دیگر اعلام کردند فیلم‌هایی که اکران عمومی نشده‌اند می‌توانند در بخش مسابقه حضور داشته باشند در حالی که این فیلم قبل از جشنواره «سینماحقیقت» اکران  شده بود و…

***«ایساتیس» در سال ۱۳۹۹ به پایان تولید رسید، چرا سال ۱۴۰۲ را برای اکران عمومی آن در نظر گرفتید؟

-سال ۱۳۹۹ این فیلم آماده پخش شد و خب پاندمی کرونا تمام برنامه‌ریزی‌های بخش ملی و بین‌المللی ما را به هم ریخت. در این  سه سال برای عرضه آن، زمان گذاشتم تا نسخه‌های بین‌المللی را به زبان‌های مختلف، دوبله و زیرنویس کنیم؛ برای من شناسایی جشنواره‌ها، اکران آن در شهرهای مختلف، دوبله آن به زبان‌های مختلف و شرایط اکران جهانی بسیار اهمیت داشت. «ایساتیس» قرار بود به عنوان اولین فیلم در دوره جدید هنروتجربه اکران شود اما به دلایلی  موافق اولین اکران نبودم تا اینکه سرانجام در دی‌ماه  ۱۴۰۲روی پرده رفت. بسیار اذیت شدم چراکه فکر می‌کردم فیلم در یکی از بدترین زمان‌ها روی پرده رفته است؛ شروع اکران آن، تقریبا با جشنواره فیلم فجر همزمان ‌شد و هنرمندان و رسانه‌ها درگیر جشنواره فجرو  پس از آن نیز نهادها و سازمانها درگیر انتخابات مجلس شورای اسلامی شدند. پس از آن نیز ماه رمضان و شب عید را پیش رو داشتیم و عملا یکی از بدترین فصل‌ها برای اکران فیلم بود اما تلاش کردم که ریسک کنم و «ایساتیس» در شرایط سخت اکران شد.

ایساتیس درباره یک استان نیست درباره یک فرهنگ و یک تاریخ است

***«ایساتیس» با همه این اوصاف جزو فیلم‌های پر مخاطب هنروتجربه شده است، جدا از آمار رسمی [فروش ثبت‌شده بیش از ۳۰۰ میلیون تومان در سمفا] آیا فیلم مخاطبان دیگری هم مثل اکران سینماسیار و … داشته است؟

-ما نمایش‌های خاصی داشتیم که در آمار تماشاگران نیامده‌اند؛ مثل مدارس استثنایی خاص یا شهرستانی که آن شهر یا مدرسه با سینما ۵۰ کیلومتر فاصله داشته است و مجبور شدیم فیلم را در آمفی تئاتر مدرسه نمایش دهیم. اگر این آمار را جزو آمار فروش‌مان می‌آمد فوق‌العاده بود اما آمارهایی که در سمفا ثبت می‌شود، صرفا تعداد مخاطبانی‌ست که توانسته‌اند به وسیله درگاه‌های اینترنتی و حضوری سینماهایی خرید کنند که به سمفا متصل هستند.

***به عنوان سوال آخر؛ آیا این فیلم را مختص به شهر خاصی مثل یزد می‌دانید؟

– «ایساتیس» را برای یک استان نساخته‌ام. این اثر روایت فرهنگ و تاریخ بخشی از ایران ماست. بازخوردهای متفاوتی از افراد مختلف گرفته‌ام. مثلا آقای مسجد جامعی هم که در رونمایی فیلم به پردیس چارسو آمدند، در مصاحبه‌ای گفتند «ایساتیس» نماد ایران است و هرآنچه را که در این فیلم هست می‌شود، به کل ایران تعمیم داد. اقشار متفاوتی از منتقدان، اساتید، هنرمندان و مدیران یادداشت‌هایی برای «ایساتیس» نوشته‌اند که از تک تک این عزیزان بسیار سپاسگزارم و به نظرم این تعداد یادداشت برای یک مستند در حال اکران، قابل توجه است. در اکران سیار نوروز۱۴۰۳ در بافت قدیمی یزد، مسافران متعددی از نقاط مختلف ایران و خارج از کشور به تماشای «ایساتیس» نشستند و بازخوردهای بسیار خوب و جذابی از آنها داشتیم و سعی بر آن بود که هر شب نظرات انها را در صفحه فیلم منتشر کنیم. من و همسرم به عنوان عنوان تهیه‌کننده و پژوهشگر؛ این کار را با عشق سازیم و آن را با عشق به مردم ایران تقدیم می‌کنیم.

 

پگاه زارعی

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۸/۰۷۵/۴۶۸/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • زودپز
    ۱۶۴/۰۵۵/۳۶۳/۵۰۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۵۷/۹۵۲/۲۴۹/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۶/۷۱۱/۲۱۲/۰۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۴/۳۷۶/۴۱۳/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۳/۴۹۵/۱۴۱/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۴/۸۶۰/۵۰۸/۰۰۰
  • استاد
    ۹۳۵/۶۸۵/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۴۶/۶۴۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۲۰/۷۲۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۶۲/۴۶۰/۰۰۰
  • شنگول‌منگول
    ۷۳/۹۰۰/۰۰۰