به گزارش خبرنگار سینما صبا، میگویند اقتصاد یکی از مهمترین وجوه سینماست و برخی معتقدند اصلا اقتصاد موتور محرکه سینماست. اساسا سینما را بدون اقتصاد پویا و پررونق نمیتوان تصور کرد. همه تلاش دست اندرکاران، مدیران و برنامهریزان سینما معطوف به این حقیقت است که اقتصاد سینما پر و بال بگیرد و بتواند افقهای تازهای را فتح کند. این نهایت آمال همه است. در همه جای دنیا قاعده همین است. اصلا یکی از محورهای اصلی و حیاتی سینما، بحث شیرین اقتصاد است چراکه یکی از مختصات هنر- صنعت سینما، همین وجه گردش اقتصادی قابل توجه آن است.
سینمای ما در چند سال گذشته بدترین وضعیت اقتصادی را داشته است. در انتهای دولت دوازدهم تقریبا هیچ نشانی از علایم حیاتی در آن دیده نمیشد. یک سینمای ورشکسته و محتضر و به آخر خط رسیده که آخرین نفسهایش را میکشید، تحویل دولت بعد شد. در آن زمان فقط دست اندرکاران سینما و فعالان این حوزه میدانستند چه بلایی بر سر سینما آمده و سینما با چه وضعیتی به تحویل بعد تحویل شده است.
عجیب است که در این زمان تقریبا هیچ روزنامه و رسانه منتسب به دولت قبل، از حقیقت ماجرا و آنچه در این مدت بر سینمای کشور رفته است، ننوشت و تلاش شد تا آتش توپخانه رسانهای بعد از استقرار دولت پیش رو به کار افتد. راستش حتی خوشبینانهترین کارشناسان سینما هم احتمال نمیدادند که رییس سازمان سینماییِ جدید بتواند از پس نارساییهای بی شماری که گریبان سینمای ایران را گرفته است، برآید و آن را نجات دهد. ضمن اینکه در ادامه، مسایل و مشکلات بسیار بزرگی چون نا آرامیهای جامعه، شیوع مهیب ویروس کرونا، رشد فزاینده تورم و گرانی، حواشی جنبش می تو، بیانیه تفنگت را زمین بگذار و… وضعیت سینما را بغرنجتر کرد.
مردم عملا با سینما قهر کرده بودند، فیلمها در گیشه فروش نداشتند و هیچ چشم انداز خوشایندی هم در آینده آن دیده نمیشد. کار به جایی رسید که در جلسات خصوصی عدهای از فعالان سینما پیشنهاد مبلغ صد میلیاردی از سوی سازمان سینمایی صرفا برای باز نگه داشتن سالنهای سینما ارائه کرده بودند. تا اینجای داستان، سینما مانند طفل سر راهی و بی پناهی بود که از هر سو رانده شده بود. قطعا چنین پایانی برای سینمایی که آن گذشته با شکوه را داشت، چندان خوشایند نبود و باید فکری اساسی برای حیات و بقای آن میشد.
محمد خزاعی در یک سال اول حضورش در سازمان سینمایی باید یک خاکبرداری عظیم انجام میداد و شکلی تازه از کار را تعریف میکرد. تمهیدات او برای شکل گیری سینما در فضای جدید جواب داد و مردم بعد از کشمکشهای بسیار در سال ۱۴۰۲ دوباره به سالنهای سینما برگشتند. این اتفاق بزرگی برای سینما بود. جابهجایی رکورد فروش گیشه سینما در چند دهه گذشته به همان اندازه که دل اهالی خانواده سینما و دوستداران این هنر را شاد کرد به همان اندازه اسباب خشم همه کسانی را فراهم ساخت که منتظر بودند سینما در این دولت به زانو در آید و ریغ رحمت را سر بکشد. فروش فیلمها آتش در دل کسانی انداخت که با مدیریت جدید سینما و برنامههای آن زاویه داشتند.
البته این خبر مطلقا برای آنها خوشایند نبود و به انحای مختلف کوشیدند دستاوردهای آن را تحقیر و منکوب کنند. آن هم با استفاده از عبارات خوشایندی که در نگاه اول دلسوزانه، پدرانه و حکیمانه به نظر میرسیدند اما با کمی تعمق در آنها اندازه عقده و حسد نویسندگان و یا خط دهندگان این نوشتهها به روشنی معلوم بود. خوشبختانه و درکمال مسرت، کارکرد و عقبه هر دو مدیریت سازمان سینمایی در ادوار قبلی و دوره فعلی حی و حاضر است.
اینکه یک نوع مدیریت بتواند سینمای ایران را به قهقرا ببرد و نفسش را ببرد و مدیریت دیگر با استفاده از ابزارهای قانونی اسباب رونق و رشد سینما را فراهم آورد، جای تحلیل و بررسی دقیق دارد. به جای تخریب و حمله به تیم سازمان سینمایی که توانستهاند با اتخاذ تمهیدات و برنامهریزی چنین فروشی را برای سینما رقم بزنند، باید به آنها تبریک گفت. این را اهالی خانواده سینما و آنها که از نزدیک مسایل اقتصادی چند سال گذشته را دنبال کردهاند به خوبی میدانند.
با حمله و به حاشیه بردن دستاوردهای اقتصادی سینما شما نمیتوانید عملکرد ضعیف مدیران سینمایی ادوار قبلی را از اذهان خانواده سینما و دلسوزان واقعی سینما پاک کنید. برای یک بار هم که شده از خودتان بپرسید که چرا از فروش گیشه سینما این همه عصبانی و برآشفتهاید. این میزان خشم در کلماتی که استفاده میکنید تا چه اندازه به نفع سینما و اهالی فرهنگ و هنر است. شما که در این چند سال کمکی به سینما نکرده و هر تمهیدی اندیشیدهاید زخمی جانکاه بر پیکر نحیف سینما شده است، لااقل بگذارید دیگران این چراغ را برفروزند و راه روشن کنند.
البته که تاریخ درباره روزهای فعلی قاضی منصفتری خواهد بود ولی خوب است آنهایی که چشم دیدن موفقیت اهالی خانواده سینما را ندارند، به هنگام نوشتن درباره وضعیت سینمای فعلی انصاف بیشتری به خرج دهند و واقعیت را همانگونه که هست، ترسیم کنند. این به ثواب نزدیکتر است.
کمیل نوابی کارشناس سینما
There are no comments yet