به گزارش خبرنگار سینما صبا، طی روزهای گذشته مهدی سموعی، رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عنوان کرد: «در شورای زیر ساخت وزارت فرهنگ، محمد خزاعی گزارش خوبی داد، به آقای وزیر شایعات اخیر را گفتم و جویا شدم. آقای اسماعیلی در جلسه و پشت بلندگو گفت: خزاعی کارهای نیمه تمامی دارد که با مدیریت او تا پایان دولت به اتمام خواهد رسید.»
در حکم «محمدمهدی اسماعیلی» برای «محمد خزاعی» به عنوان رئیس سازمان سینمایی ۱۲ مورد به عنوان اهداف و مأموریتهای سازمان سینمایی اعلام شد که برنامهریزی جهت حفظ و انتقال معارف، ارزشها و دستاوردهای انقلاب اسلامی از طریق آثار سینمایی و مستند در سطح جهان یکی از این اهداف بود. هدفی که در واقع به «برنامهها و دستاوردهای بینالمللی در حوزه سینما و مستند» برمیگردد و در این دوره با وجود شرایط تغییر یافته تحریمها و مسائل سیاسی، تلاش بسیاری برای نزدیک شدن به اهداف صورت گرفته است.
برنامهریزی برای صدور مجوز، هدایت، حمایت و نظارت در خصوص تأسیس و فعالیت کانونها، انجمنها و مؤسسات و آموزشگاههای سینمایی دومین موردی است که مطرح شده و آمار رسمی اعلام شده نشان از این توفیقات متولیان سینمایی دارد، بهطوری که جشنواره آموزشگاههای سینمایی نیز به عنوان مصداقی بر فعالیت گسترده مراکز آموزشی سینمایی در این دوره پس از سالها برگزار شد و نوعی ارزیابی و عیارسنجی کیفی در این حوزه صورت گرفت.
تعیین ضوابط صدور پروانه تولید و نظارت بر اعمال آن در ساخت آثار سینمایی و سمعی و بصری، تعیین ضوابط و نظارت بر برگزاری جشنوارههای ملی و بینالمللی سینمایی و مستند در کشور، تعیین ضوابط شرایط شرکت در جشنوارههای سینمایی خارج از کشور، تعیین ضوابط خرید و پخش آثار سینمایی و مستند خارجی، ۴ مورد بعدی است که از سوی وزیر ارشاد تعیین وتبیین شده که خزاعی و تیمش باز هم با توجه به شرایط موجود، نسبت به اجرای آن اهتمام داشته است.
مورد هفتم، تربیت نسل جوان هنرمند باورمند به کشور و انقلاب با استفاده از ظرفیت آموزشی و حمایتی مؤسسات وابسته به سازمان مانند مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، انجمن سینمای جوان ایران و… است که این مورد هم با سیاستگذاری مدیران مربوطه، در عمل به اجرا درآمده و خروجیهای این مراکز قید شده در جشنوارههای مختلف، تلاش برای جامه عمل پوشیدن این مطالبه را از سوی مدیران سینمایی ثابت میکند.
مورد بعدی برنامهریزی جهت حمایت از ساخت آثار سینمایی فاخر مبتنی بر فرهنگ و تاریخ غنی کشور و رخدادهای انقلاب و دفاع مقدس است که در دو سال گذشته، شکل اجرایی بسیطی پیدا کرد و سبب شد تا به دلیل شرایط سنگین تولید چنین آثاری، نقش تشکلهای دولتی و ارگانها در عرصه تولید نسبت به قبل پررنگتر شود و نهمین مورد، حمایت هدفمند از تولیدات سینمایی با استفاده از ظرفیت بنیاد فارابی، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و انجمن سینمای جوان ایران است که در این زمینه هم خروجیها و عملکردها گویای این است که حمایت لازم و هدفمند صورت گرفته است.
میرسیم به مورد دهم که «تعامل و حمایت از مجموعههای صنفی حوزه سینما و مجموعههای برگزار کنندۀ جشنوارههای سینمایی در کشور» عنوان شده است. درباره تعاملات صنفی با توجه به مشکلات فزاینده معیشتی قطعا باید فعالیت متمرکزتر و هدفمندتری صورت گیرد و در مورد حمایت از مجموعههای برگزار کننده جشنوارههای سینمایی، به طور طبیعی این اتفاق رخ داده است.
«افزایش سرانه سالنهای سینمایی در کشور از طریق تعامل و تفاهم با مجموعههای مرتبط بخش خصوصی جهت ساخت و نوسازی سالنهای سینمایی» مورد یازدهم است که با توجه به آمار اعلام شده توسط موسسه سینما شهر، در این مورد به طور جدی، کار شده و حتی میتوان بخشی از رونق گیشه سینماها در سالهای اخیر را به نتیجه فعالیتهای سازمان سینمایی در سالنسازی مربوط دانست.
دوازدهمین و آخرین مطالبه وزیر از متولی سینمای ایران، «سازماندهی وضعیت نمایش خانگی» بوده که شاید از آنجا که در زمان صدور حکم هنوز مدیریت شبکه خانگی بین صداوسیما و سازمان سینمایی تقسیم شده بود، این خواسته مطرح شده و امروز بیشتر تلاشها جهت سازماندهی پلتفرمها و شبکه خانگی از سوی ساترا صورت میگیرد.
با بررسی این ۱۲ مورد، شاید بتوان گفت در مورد دهم یعنی «تعامل و حمایت از مجموعههای صنفی حوزه سینما» کار نیمهتمام زیاد است و در مورد یازدهم (سالنسازی) هم با هدف دستیابی به عدالت فرهنگی و برخورداری نقاط مختلف کشور بر اساس خواسته و تراکم جمعیتی، کارهای گستردهتری باید انجام شود.
اما حالا که رئیس سازمان سینمایی به خواست شایعهسازان و شاید رقبا و … تغییر نکرده و همچنان در ساختمان بهارستان حضور دارد، شاید موارد دیگری را هم بتواند به عنوان «کارهای نیمهتمام» روی تخته اتاقش بنویسد.
یکی از مهمترین این موارد «نقد پذیری» است. او به عنوان کسی که قبل از حضور در عرصه مدیریت و تهیهکنندگی سینما، خود روزنامهنگار و منتقد بوده، بهتر از هر کسی میداند که آنچه سبب میشود حرکت به سوی پیشرفت شکل بگیرد، نه بها دادن به «تعریف و تمجید» که اتفاقا توجه به «نقد و تحلیل» است. به خاطر داریم روابط عمومی وزیر ارشاد در یکی از آخرین روزهای سالی که گذشت، اعلام کرد که «محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از بهترین نقدها با موضوع رویدادها، جشنوارههای فجر و عملکرد سال ۱۴۰۲ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تقدیر میکند!» حتی «سفر به عتبات و مشهد مقدس» از جمله جوایز این فراخوان اعلام شده بود. کاری به این خبر نداریم اما به نظر «جایزه گذاشتن» برای «نقد» خیلی بهتر از صلهدادن برای «تمجید» است.
محمد خزاعی قطعا همه رسانهها را رصد میکند اما چه بهتر که از بین نوشتههای مختلفی که برخی از آنها از جانب کسانی میآید که دوست دارند روی صندلی او بنشیند و برخی از آنها جناحی/سیاسی و دارودستهای است که میتوان آنها را «مغرضانه» دید و قلمداد کرد، به «نقد»های درستی که به اوضاع سینمای ایران و مدیریتش صورت میگیرد، توجه کند.
یکی از کارهای نیمهتمام آقای رئیس، میتواند این باشد که حضور سینمای ایران در محافل خارجی (اعم از جشنوارهها و بازارهای منتهی به اکران و پخش ویاودی) را «رسمی»تر دنبال کند. او خرداد سال پیش، با اشاره به حضور آثار ایرانی در جشنوارههای خارجی عنوان کرد برای صیانت از سینمای ایران، فیلمهایی را که زیرزمینی تولید میشود را به رسمیت نمیشناسد اما پس از آن، فیلمهای زیرزمینی ساخته شدند و به حیات خود ادامه دادند. گرچه شاید این ماجرا، ناشی از یک جو کوتاه و زودگذر تلقی شود اما واقعیت این است که شکل و قاعده فیلمسازی در دنیا تغییر یافته و دیگر نگاتیو و وام و فارابی تنها راه فیلمسازی نیست. شاید تلاش برای «حذف» جواب ندهد که نمیدهد اما تلاش برای تقویت حضور سینمای رسمی ایران در اکران جهانی و «ارائه آثار» به محافل مختلف خارجی که میتواند پررنگتر دنبال شود؟
«محمد خزاعی» هنوز هم عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی است، یک کار نیمهتمام او میتواند این باشد که از ظرفیت این انجمن و اساسا همه منتقدان سینمایی ایران که عضو صنف و تشکلی هم نیستند، بهتر استفاده کند. نه این که آنها دعوت شوند و صلهای بگیرند و بروند تا صدایشان درنیاید. آنها در بسیاری از موارد مشورتی، در بسیاری از اقداماتی که برای آینده سینمای ایران اثرگذار است، میتوانند نقش اجرایی داشته باشند. اتفاقا آنها باید صدایشان بلند باشد و شما صدایشان را بشنوید.
یک کار ناتمام رئیس سازمان سینمایی میتواند پاسخ به نقدهایی درباره انبوه جشنوارههای سینمایی باشد که «بودجهبربادده» تلقی میشوند. آیا نمیتوان از «نقد»ها بهره برد و کاری کرد که بودجهها نه تنها بر باد نرود، که آنقدر رویداد از نظر کیفی بالا برود که بدون نقد سفارشی بتوان تمجید رسانهها را مشاهده کرد؟
کار نیمه تمام مهم دیگر خزاعی، شاید و باید این باشد که در برپایی جشنواره چهل و سوم فیلم فجر، وسواس بیشتری به خرج بدهد تا بخش خصوصی سینمای ایران، با استفاده ازفیلمسازان معیار از نسلهای مختلف، در این رویداد دیده شوند. درست است که جشنواره عنوان «فجر» را دارد و به قول رئیس، بچههای انقلاب به فجر بازگشتهاند، اما ایشان مدیر همه سینمای ایران است و نه مدیر فیلمهایی که از فارابی و اوج و حوزه و سایر تشکلها و نهادها بیرون میآیند. اگر با وقوع اتفاقات سال ۱۴۰۱، پرکاری فارابی در جشنواره آن سال دلیل منطقی داشت، اما در شرایط آرام و منطقی قرار نیست «همه آثار تولید شده توسط یک ارگان» در فجر انتخاب شود. هنر آن است که زمینه را برای فعالیت تهیهکنندگان بخش خصوصی و فیلمسازان مختلف از نسلهای مختلف به وجود آورد و پشت عناوینی چون «جوانگرایی» و «تحقق عدالت فرهنگی» هم (که در جای خود وبه شکل صحیح آرمانی هستند و درست) پنهان نشد.
یکی از اتفاقات مثبت رخ داده در سازمان سینمایی ۱۴۰۳، نظارت درست در جدولبندی شورای صنفی نمایش است و این که به ژانر اهمیت داده میشود. این که در اکران کمدیها، افراطی عمل نمیشود. این که مثل گذشته خواسته صاحب سالن نصبالعین متولیان سینما قرار نمیگیرد و فیلمهای غیرکمدی هم مجال مییابند دیده شوند و بفروشند و سانسهایشان سرقت نشود. کار نیمهتمام محمد خزاعی در این بخش، وقتی تکمیل میشود که سازمان پای حرف خود بماند و تسلیم بازی رسانهای کمدیسازها نشود.
زمانی «جواد شمقدری» آمد و در سازمان سینمایی اعلام کرد که فیلم سیاسی بسازید ما پشت شما هستیم. اتفاقا فیلمهای سیاسی ساخته شدند و برخی از آنها هیچوقت مجوز نگرفتند اما همین که او به عنوان یک سینماگر آمد و میدان را باز کرد، امتیازی مثبت برایش به ثبت رسید. حالا با توجه به شرایط امروز، شاید نشود «فیلم سیاسی» ساخت و ما هم نمیخواهیم! اما یک کار نیمهتمام محمد خزاعی میتواند ایجاد میدان برای ساخت فیلم درباره جامعه امروز باشد. منتقدان معتقدند سینما از واقعیات جامعه فاصله گرفته. طبیعتا این که همه فیلمها «امیدآفرین باشند» سینما را از جامعهای که با سایهروشنهایش تعریف میشود دور و دورتر میکند و درام نمیتواند در یک فضای سفید شکل بگیرد. این که فیلم سیاهنمایی نکند، بحثی است که برای آنها که هنر و سینما را نمیشناسند، طور دیگری جا میافتد و برای محمد خزاعی که سینما را میشناسد قطعا میتواند شکل دیگری تبیین شود. فیلم میتواند تلخ باشد اما بوی امید بدهد. میتواند ناامیدکننده باشد اما دلها را بلرزاند و در جامعه تغییر مثبت ایجاد کند. همانطور که میتواند تهییجکننده باشد، میتواند تخلیه هیجانات تماشاگر (بخوانید جامعه) را به همراه داشته باشد و…
کار نیمهتمام زیاد مانده و خوشبختانه رئیس سازمان سینمایی اهل عمل است به شرطی که مرعوب دوستانی نشود که تصور میکنند اغراق در تمجید، کاری فراتر از یک مسکن انجام میدهد و میتواند چیزی را عوض کند.
There are no comments yet