«آن برد»؛ روایتی از یک پدرسالاری در حال زوال | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۰ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۵:۲۱

«آن برد»؛ روایتی از یک پدرسالاری در حال زوال

نمایش «آن برد» این نمایش روایتی است از یک پدرسالاری در حال زوال که نمی‌خواهد اقتدار رنگ‌پریده‌اش را بپذیرد. برای عبور از این بازتولیدهای نه‌چندان‌ رادیکال و اشک‌آور، سوژه مدرن ایرانی برای عبور از این کلیشه‌ها باید شــجاعت مواجهه با تناقضات جهان جدید را داشته باشد. چه پدری پا به ســن گذاشــته در تهران، چه دختری که به‌جای  نقاشی کردن مشغول فروشندگی در لندن است.

به گزارش صبا، «محمدحسن خدایی» در یادداشتی در هم‌میهن نوشت: با نگاهی جامعه‌شــناختی به این روزهای مردمان ایران و با مرور آمارهای مراکز رسمی، می‌توان به این واقعیت تأمل‌برانگیز رسید که میل به مهاجرت از موطن خویش و یافتن سرزمین‌های ناآشنای توسعه‌یافته نزد طبقات مختلف اجتماع بــه یک مطالبه فراگیر بدل شــده و درنتیجه نگرانی‌های فزاینــدهای را از بابت حفظ نیروی انسانی کشور ایجاد کرده است. بی‌شک عرصه هنر و به‌تبع‌ آن نهاد اجتماعی تئاتر به مثابه یک زیست جهان تخیل‌ورزانه پیشرو و انتقادی نمی‌تواند نسبت به این مســئله مهم بی‌تفاوت باشد و در این ســال‌ها شاهد بوده‌ایم که چگونه هنرمندان عرصه نمایش به مفهوم مهاجرت، آســیب‌ها و امکان‌هایش پرداخته و تلاش کرده‌اند به میانجی اجراهای تئاتری، فیگور اجتماعی مهمی چون «مهاجر» را از یک منظر تازه و انتقادی بر صحنه احضار کرده و سرگذشت او را در این مسیر طولانی و دشوار رویت‌پذیر کرده و تصویری واقعی از کلیت یک جامعه در حال گذار ترسیم کنند. البته بودند آثاری که مهاجرت بعضی ایرانیان را عامدانه به یک وضعیت حاد پناه‌جویی تقلیل داده و برای تأثیرگذاری بر احساسات مخاطبان، سیاست بازنمایی خویش را بر هرچه مصیبت‌بار نشان‌‌دادن شخصیت‌های نمایش بنا نهاده و با فرآیند «دیگریســازی» فیگور مهاجر، او را به امری تماشایی بدل کرده و در بازار مکاره تئاتر ایران به‌نوعی در قامت یک پناهجو به فروش رسانده‌اند.

به‌هرحال نباید از یادها برد که قسمت عمده‌ای از مهاجرت در جهان امروز مبتنی است بر منطق ســرمایه‌داری نئولیبرال، گردش شتابناک سرمایه جهانی بــرای یافتن نیــروی کار ارزان و به حداکثر رســاندن ســود و انباشــت ثروت. بنابراین بیشــتر کســانی کــه تن به مهاجرت قانونــی داده و در پی یک زندگی نرمال و متعارف، سرمایه خویش را به دلار تبدیل کرده و برای همیشه از کشور خارج شــده و جدا شــدن از ســرزمین پدری و زبان مادری را انتخــاب کرده‌اند، ذیــل منطق جهانروای ســرمایه‌داری جهانی صورت‌بندی شــده و نمی‌توان مهاجرت‌شــان را تنهابه محدودیت‌های اجتماعی و تلاطمات سیاســی تقلیــل داد و از آنان موجود تماشایی چون پناهجو ساخت.

در مطالعات نقد اقتصاد سیاسی و پژوهش‌های متأخر پسااستعماری متفکران چپ، میل مردمان جنوب جهانی در گسیل شدن به کشورهای برخوردار صنعتی، نتیجه توسعه نامتوازن و چپاول منابع طبیعی است. بماند که گسترش بنیادگرایی مذهبی و سیاست‌های هویت‌گرای مبتنی بر نژاد، جنسیت و مذهب، بیش از آنکه به مهاجرت گسترده دامن بزند، مقدمه تأسفباری است از برای پدیده پناهجویی و آوارگی.
ُحال بــا این مقدمه به نمایــش «آن‌برد» که بار دیگر به مساله مهاجرت پرداخته و به میانجی بازنمایی زندگی یک خانواده طبقه متوســط ایرانــی که تحت‌تأثیــر حوادث مابعد انقلاب ۵۷ چون انقـلاب فرهنگی وتعطیلی مراکز دانشــگاهی کشور در دهه۶۰ شمســی قرار گرفته، ماندن یا رفتن از مملکت پرسشی است مهم برای او. اجرا از همان ابتدا بر دوگانه داخل و خارج از ایران تاکید کرده و رابطه اســتاد و شــاگردی مابین دختر و پدر را از طریق آموزش زبان انگلیسی روایت می‌کند. دختر جوان که «ماهی» نام دارد و نقشش را «نیکو بستانی» بازی می‌کند، در آستانه جوانی تصمیم به فراگیری زبان انگلیسی و در صورت امکان مهاجرت به انگلیس گرفته است. او که به هنر نقاشی علاقه دارد و می‌خواهد در لندن ابری و بارانی تحصیل هنر کند، فرآیند آموزش زبان را آغاز کرده و در این مسیر، زندگی دوپاره‌ای را مابین زبان فارسی و انگلیسی از سر می‌گذراند. سیاست اجرا مبتنی است بر یک روایت چندپاره و گسسته از رابطه پرفرازونشیب مردی به‌نام پرویز (با بازی مهدی زندیه) و دختــرش ماهی. مادر خانواده که کتایون نــام دارد و مدت‌ها پیش از این، ازهمســرش جدا شده، حضوری غایب دارد و گاهی که پرویز و ماهی به‌سمت تماشاگران آمده و انگار که آنان را خطاب می‌کنند، توگویی کتایون در جایگاه تماشاگران نشسته و دارد به حرف‌های همسر و دخترش گوش می‌دهد.
ریتوریک اجرا مبتنی اســت بر احضار گذشــته و ســروکله‌زدن با ملال و دلزدگی اینجا و اکنونی شخصیت‌ها. اما این یادآوری خاطرات تلخ و شیرین گذشــته، لحنی بیش از اندازه غم‌بار به خود گرفته و تلاش دارد احساسات مخاطبان را بیش از عقلانیت‌شان درگیر کند. نتیجه کمابیش روشن است: «آن‌برد» می‌خواهد نشــان دهد که انســان معاصر ایرانی تــوان مواجهه با تروماهایش را ندارد و به‌هنگام روایت گذشــته، مــدام در دام ملال و فقدان عاملیت می‌افتد. ناخودآگاه سیاســی اجرا مبتنی اســت بــر این گزاره که مهاجرت بیش از آنکه کشــف جهان‌های تازه باشد، شکلی از هویت‌زدایی اســت. مهدی زندیه و آیدین تمبرچی در مقام نویسنده و کارگردان، صحنه را از اشیاء خالی کرده و فی‌المثل تمام تجربیات شخصیت ماهی از سفر به انگلستان و زندگی در مکان تازه را از طریق زبان و گفتار اجراپذیر می‌کنند. با آنکه اشاراتی به زندگی روزمره در انگلستان می‌شود، اما اجرا نتوانسته تجربه زیسته یک مهاجر ایرانی به انگلستان را با تمام فرازوفرودهایش بر صحنه جان بخشــد. این نمایش را فی‌المثل با رمان درخشان «هم‌نوایی شبانه ارکستر چوب‌ها» قیاس کنیم که چگونه زندگی شخصیت‌ها تحت فضای یک پاریس اکسپرسیونیســتی به امری هولناک بدل می‌شــد. تجربه مهاجرت در این نمایش چه به‌لحاظ روایت کردن زندگی روزمره در انگلســتان و چه از منظر فاصله‌مندی مابین زبان فارســی و انگلیسی، حرف تازه‌ای ندارد. این روزها توئیتر فارسی پر است از روایت ایرانیان مهاجر و پناهجو که از ماجرای «آن برد» هم شنیدنی‌تر است به‌هرحال یک اجرا اگر نتواند اضطراب زیستن در یک جغرافیای دور را حس‌پذیر کند، همچنین نتواند مواجهه یک مهاجر ایرانی با تناقضات مدرنیته غربی را تا سرحدات ممکن خویش بسط و گســترش دهد، اثری است سترون. پیام نمایش «آن برد» واضح است: پدری که روزگاری به غرب مهاجرت کرده بود کارش به جایی رسیده که این روزها مدام به دخترش نهیب بزند که از کشور غریبه به وطن برگردد  و او را دم تنهایی مرگ به حال خودش رها نکند. سوژه مدرن ایرانی مدت‌هاست که گرفتار توصیه‌های اخلاقی سنتی است. این نمایش در نهایت روایتی است از یک پدرسالاری در حال زوال که نمی‌خواهد اقتدار رنگ‌پریده‌اش را بپذیرد. برای عبور از این بازتولیدهای نه‌چندان‌ رادیکال و اشک‌آور، سوژه مدرن ایرانی برای عبور از این کلیشه‌ها باید شــجاعت مواجهه با تناقضات جهان جدید را داشته باشد. چه پدری پا به ســن گذاشــته در تهران، چه دختری که به‌جای  نقاشی کردن مشغول فروشندگی در لندن است.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۸۳/۷۶۶/۸۳۷/۵۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۷۶/۵۱۸/۲۲۹/۰۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۵۰/۵۹۳/۳۶۹/۰۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • ۷۰سی
    ۱۴/۸۲۳/۰۷۰/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۸/۰۶۵/۳۷۲/۵۰۰
  • در آغوش درخت
    ۷/۰۲۹/۶۷۱/۵۰۰
  • شنگول منگول
    ۲/۷۷۱/۳۵۵/۰۰۰
  • استاد
    ۱/۰۰۶/۴۷۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۴۳۲/۸۵۵/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۸۹/۷۹۵/۰۰۰