به گزارش صبا، درسالهای اخیر، حوزه نشر بیش از پیش در گردابی از مشکلات مختلف گرفتار آمده است. نبود زیرساختهای لازم برای بهبود یافتن آلام این حوزه از یک سو و غلبه فضای مجازی و به دنبال آن، کاهش دوستداران کتاب هم مزید بر علت شده است تا بخش قابلتوجهی از آثار تولید شده در حوزه ادبیات داستانی در انزوا قرار بگیرد. اگر چه در این وانفسا، روز به روز بر خیل مشتاقان علاقهمند به حوزههای نویسندگی و ترجمه اضافه میشود که اگر در قدم اول، ماحصل کارهایشان توفیق انتشار هم مییابند، اما غایب بودن حلقههای مهمی چون توزیع و تبلیغات، در همان قدم اول به فراموشی سپرده میشوند. دراین بین، سهم نویسندگان و مترجمانی که در استانهای مختلف کشور فعالیت دارند کمتر است. نبود ناشران کارآمد، فقدان انجمنهای ادبی و مهیا نبودن شرایط نقد و بررسی کتاب و جای خالی توزیع کنندگان مناسب باعث شده است تا مسیر فعالیت این گروه از اهالی فرهنگ دشوارتر شود و برای آن که تلاشهایشان به ثمر بنشیند برای چاپ آثار خود به پایتخت بیایند.
پری اشتری مترجمی از شهر تبریز است که در این سالها برخی از آثار خود را با همکاری ناشرانی در تهران به چاپ رسانده است، او به بهانه برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران گفت: همین مسئله که مترجم ناچار است برای چاپ کتاب خود به ناشری در تهران مراجعه کند یک معضل به شمار میرود. متاسفانه ناشران در شهرستانها خوب کار نمیکنند. بهعنوان مثال، در تبریز عدهای از ناشران تمایل دارند که کتابهایی با زبان آذری چاپ کنند. ولی درمجموع، کتابهایی که در شهرستانها منتشر میشود از نظر طرح جلد و صفحهآرایی از کیفیت پایینی برخوردارند و اصلا قابل مقایسه با کتابهایی که ناشران در تهران چاپ میکنند نیست.
این مترجم ادامه داد: من زاده تهران هستم و پدر و مادرم اهل ارومیه هستند و از آنجایی که مشغول ادامه تحصیلم در تبریز ساکن شدهام، بنابراین بی آنکه تعصبی داشته باشم باید بگویم دلم میخواهد کتابهایم در تبریز چاپ شوند اما امکاناتی ازاین نظر وجود ندارد. بهخصوص این که دلم میخواست همانطور که بعضی از کتابهایم توسط ناشران تهرانی منتشر شدند، تعداد دیگری از کارهایم هم از سوی ناشران تبریز چاپ شوند تا این توازن حفظ شود. اما تجربه همکاری با ناشران تبریز باعث شد تا کتابهای من بهرغم محتوای خوبی که داشتند دیده نشوند. بهعنوان مثال، من کتاب «بیسایگان» را از یک نویسنده کشور ترکیه به نام حسنعلی توپتاش کار کردم که منتقدین ترکیه به او لقب کافکای ترکیه را دادهاند، اما این کتاب دیده نشد، درحالیکه حق این کتاب بیشتر از اینها بود. نکته دیگر این که ما با کمبود ویراستار خوب مواجه هستیم، خود من با یکی از ویراستاران کتابهایم به مشکل برخوردم و او بدون اطلاع من بخشهایی از ترجمه من را درباره یک کتاب تغییر داده بود. تمام این مسائل باعث میشود تا مترجم ساکن شهرستان به سمت ناشری برود که در تهران فعالیت دارد. البته درتهران هم با مشکلات زیادی مواجه هستیم، بهخصوص در برخورد اول باید ارتباط ما با ناشر از طریق یک آشنا یا واسطه صورت بگیرد تا بتوانیم خود را ثابت کنیم و ناشر با دیدن رزومه ما بپذیرد که کتاب بعدیمان را چاپ کند. دراین زمینه، لطف خدا و شانس همراه من بوده که توانستهام بعضی از آثارم را با کمک ناشران تهرانی به چاپ برسانم.
این مترجم درباره دیگر معضلات حوزه ترجمه گفت: من درسالهای ابتدایی کارم، به ترجمه نمایشنامه میپرداختم، درحالی که ناشران تمایلی به چاپ نمایشنامه از نویسندگان ترک نداشتند. درواقع پنج سال تمام طول کشید تا بتوانم آثارم دراین زمینه را به چاپ برسانم. اولین نمایشنامهای که ترجمه کردم از واصف اونگورن بود که یکی از نویسندگان جریانساز ترکیه است و با همسر برشت در آلمان هم همکاری داشته است.
او در پاسخ به این سوال که با وجود تنوع و تکثر آثار ترجمه در شرایط فعلی ناشران چطور میتوانند به گزینش یک اثر خوب برای چاپ بپردازند تا برآیند آن اثر به نفع ناشر و مترجم باشد؟ اظهار داشت: انتخاب اثر در حالحاضر برای ناشر دشوار شده است و باید دراین زمینه به ناشر تاحدودی حق داد. نکته دیگر تبلیغات است که البته در تهران هم تبلیغ و اطلاعرسانی روی یک کتاب، بستگی به اسم آن مترجم و نویسنده دارد. خود من در این سالها کتاب «حلبی» را از یاشارکمال کار کردم که ناشر تنها به گذاشتن یک یا دو استوری در اینستاگرام بسنده کرد و بعد از آن عملا تبلیغ دیگری روی این کتاب صورت نگرفت. مسئله این است که ما از ناحیه نداشتن کپیرایت ضربه خوردهایم. کمااین که خود من چندین کتاب کار کردهام و بعد از انتشار، همان کتاب با ترجمه مترجمان دیگر هم وارد بازار کتاب شده است! طبعا این مسائل ناشر و مترجم را دلسرد میکند. بهخصوص این که مترجم اطلاعی ندارد که مترجم دیگر هم دارد به ترجمه همان کتاب میپردازد. البته دراین بین، من سعی کردم با نویسندگانی که میخواستم اثرشان را ترجمه کنم وارد مذاکره شوم، نمونه آن زولفو لیوانلی بود که من کتاب «بیقراری» او را ترجمه کردم و وقتی موضوع را با او درمیان گذاشتم، حاضر شد برای کتاب با ترجمه فارسی یک مقدمه هم بنویسد. یا همچنین، نویسنده جوان دیگری از ترکیه که وقتی میخواستم کاری از او را ترجمه کنم از او اجازه گرفتم و توضیح دادم که در ایران کپیرایت وجود ندارد و او هم پذیرفت. بهطورکلی، مترجمی هستم که وقتی میبینم یک مترجم مجموعه آثار یک نویسنده را ترجمه میکند، از ترجمه آثار آن نویسنده کنار میکشم، چون معتقدم حتما آن مترجم درباره آثار آن نویسنده به اشراف و تخصص رسیده که میخواهد مجموعه آثار او را ترجمه کند. بعضی از بزرگان حوزه ترجمه براین باورند ترجمه کردن دوباره یک اثر در صورتی ضرورت دارد که چیزی به ترجمه جدید اضافه شود، وگرنه چه لزومی دارد اثری که پیش تر توسط یک مترجم به خوبی ترجمه شده دوباره ترجمه شود.
اشتری اضافه کرد: درست است که درحوزه نشر با نقصانهای زیادی مواجه هستیم اما این را هم بگویم که اخیرا کتابی را با همکاری ناشر خوبی در شهر اهواز کار کردهام که از این همکاری رضایت دارم. چون به نسبت دیگر ناشرانی که میشناختهام سطح کارش به لحاظ کیفیت چاپ، تبلیغات و پخش مطلوب بوده است. البته جا دارد که از نشر «نیماژ» و آقای شمس هم تشکر کنم که در چاپ نمایشنامههایم با من همکاری کردند و این همکاری همچنان ادامه دارد.
این مترجم درباره یکی دیگر از معضلات حوزه نشر اذعان داشت: بعضی از ناشران فقط به اسم مترجم نگاه میکنند و گاه بی آنکه حتی مطالعهای نسبت به اثر او داشته باشند آن کار را به چاپ میرسانند. نمونه این مسئله کتابی بود که توسط یک ناشر بنام منتشر شد، درحالی که من هم آن کتاب را با نشردیگری کار کردم، ولی وقتی به مقابله متن کتاب آن مترجم و کتاب خودم پرداختم متوجه شدم که مترجم موضوع کتاب را اشتباه درک کرده و ترجمه غلطی هم ارائه داده است. نکته جالب این که آن کتاب ۱۵۵ صفحه دارد، ولی مترجم آن را در ۲۷۵ صفحه ترجمه کرده است و چیزهایی را در دیالوگ به کاراکتر اصلی اضافه کرده که شخصیت او را جور دیگری نشان داده است. دراین کتاب کاراکتر از شخصیتی عبوس برخورداراست، اما در ترجمه آن مترجم، این کاراکتر با اطرافیانش به شوخی میپردازد. بنابراین، این اثر علاوه براین که ترجمه نادرستی دارد که مترجم هم به دلخواه خود به دخل و تصرف محتوایی در کتاب پرداخته است، اما چون از نام و شهرت برخوردار است ناشر کتاب را چاپ کرده است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است