به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون صبا، لیست بلند بالای برنامههای تاک شوی تلویزیون و شبکه نمایش خانگی را که میبینیم به این جمع بندی میرسیم که هیچ ایده خلاقانهای در ساخت چنین برنامههایی به کار گرفته نشده است. گویی بودجهای بر زمین مانده را چند نفر میان خود تقسیم کردهاند و چه کنیم، چه نکنیم بریم تاک شو بسازیم! مخاطب هم تقریبا هیچ ارزشی برای تیم سازندگان ندارد.
باور غلطی که هرچه بسازیم بالاخره عدهای تماشایش میکنند تهیهکنندگان را به صرافت ساخت تاک شوهای سری کاری انداخته است. پول، مجری و مهمان سلبریتی. این ۳ جز اگر باشد حالا حالاها میشود یقه مخاطب را گرفت و خوراک تکراری را با چاشنیهای تاریخ مصرف گذشته به او خوراند.
مهمانهای تکراری که از این برنامه به آن شو میروند و پیامکهای واریزی که برایشان پشت سر هم می آید. مخاطب دیگر کامل میداند کدام ستاره سابقه اعتیاد داشته یا کدام سلبریتی از همسرش جدا شده است. مجلههای زرد و جدولگونه دهه ۷۰ و ۸۰ جایش را به برنامههای تاک شوی خوش آب و رنگ تلویزیونی و پلتفرمی داده است. در این بین دُر نایاب برنامهسازی یعنی اتاق فکر هم یعنی کشک! زمانی صندلی داغ و ماه عسل و حتی سهگانه شیشهای رشیدپور استانداردهای تاک شو را جابجا میکردند و حالا شوخیهای جنسی که کاش لااقل بامزه بود جایش را گرفته است.
اتاق فکرهایی که امثال شهیدی فر و برادران صفاریان پور آن را میچرخاندند جایش را به نویسندههای جوکهای توییتری بیات شده داده است. شاید همین موضوع وجه افتراق برنامهای با اتکیت مثل «برمودا» با سایر سری دوزهای بازار رسانه باشد. برنامهای که در تیتراژ آن اسامی آشنایی برای اینکارههای برنامه سازی به چشم میآید.
کامران نجف زاده که تجربه سالها کار رسانهای را در سطح یک به «برمودا» آورده و احسان ناظم بکایی ژورنالیست که رگ خواب مخاطب را به خوبی میشناسد. به این ترکیب یک محسن نجفی سولاری را به عنوان تهیهکننده اضافه کنید تا رمز موفقیت «برمودا» در جذب مخاطب و وایرالیته قسمتهایش را بهتر درک کنید.
«برمودا» بدون ادا و اطوارهای برنامه سازی و بدون کاشتهای مضحک برای برداشت وایرالی توانسته یک خوراک امروزی با همان طعم خوشمزه قدیم را پیش چشمان مخاطب قرار دهد. فرمولی ساده اما در عین حال حاصل چندین دهه تجربه افراد پشت دوربین. راه حل نجات برنامه سازی در جیب پر نیست بلکه در فکر ثروتمند است.
آقایان برنامهساز و تصمیمگیر اگر به دنبال جذب مخاطب هستید راه فراری نیست جز داشتن اتاق فکر. اتاق فکری برای فرار از کلیشهای شدن.
مصطفی بیات
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است