یک روز و چند خاطره… | پایگاه خبری صبا
امروز ۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۰۴
صبا گزارش می‌دهد؛

یک روز و چند خاطره…

سه فعال رسانه‌ای از خاطرات‌شان در رسانه، ارتباطات و فعالیت در عرصه روابط‌عمومی بازگو کردند.

به گزارش خبرنگار فرهنگ و رسانه صبا، ۲۷ اردیبهشت‌ماه در تقویم با نام «روز ارتباطات و روابط‌‌عمومی» نام‌گذاری شده است؛ شغلی که شاید برخی آن را ساده بنگارند اما بدون وجودش هیچ نهاد و سازمانی، موفقیت را چندان لمس نخواهد کرد.

یکی از حوزه‌هایی که وجود روابط‌‌عمومی و ارتباطات بسیار احساس می‌شود، سینما، تئاتر رادیو و تلویزیون است تا هرچه بهتر وجود آثارشان را به آگاهی علاقه‌مندان و عامه مردم برسانند. به بهانه این روز با چندنفر از فعالان این حوزه به گفت‌وگو نشسته‌ایم و از تجربه‌های خود در این کار به ما گفته‌اند که در ادامه می‌خوانید.

[روابط عمومی گسترش‌دهنده فضای نقد، تحلیل و گفتگوست]

محدثه واعظی‌پور روابط‌‌عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی در گفت‌وگو با صبا، گفت: من از کلاس چهارم دبستان در کنار خواندن مجله‌های مخصوص کودکان و نوجوانان، از جمله سروش نوجوان، شروع به خواندن ماهنامه فیلم کردم. قطعا همه مطالب تخصصی مجله برایم قابل درک نبود اما به خاطر علاقه به سینما، هر ماه مجله فیلم را دنبال می‌کردم.  دوره دبیرستان برای ماهنامه سینمایی فیلم فلاش بک (بخش خوانندگان) می‌نوشتم، چاپ هر فلاش‌بک من را به رویایم که روزنامه‌نگاری بود بیشتر نزدیک می‌کرد. همزمان در جوانان امروز که آقای عزیزالله حاجی مشهدی دبیر صفحه سینمایش بود، نقد خوانندگان می‌نوشتم. ایشان یک بار با خط خوش برای من نامه‌ای فرستاد که شما استعداد روزنامه‌نگاری داری، کارت را ادامه بده. بعد در دانشگاه روزنامه‌نگاری خواندم و تا سال ۹۰ در آن حوزه کار می‌کردم. ورودم به سازمان سینمایی سوره، آغاز دوران کارم به عنوان روابط عمومی بود. از آنجا به بهمن سبز رفتم و از سال ۹۹ به مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی آمدم.

او ادامه داد: فکر می‌کنم خوش اقبال بودم که فرصت این را یافتم در حوزه‌ای کار کنم که دوستش دارم، سینما و روزنامه‌نگاری برایم همیشه جذاب است و روابط عمومی، بیشتر برای امرار معاش است. اگر چه سعی می‌کنم در این فضا هم منفعل نباشم اما روابط عمومی، روحیه پرسشگری و خلاقیت که در روزنامه‌نگاری جاری است ندارد. خیلی خوب است که امروز فرصت این را دارم از چند نفر که برایم حکم استاد را دارند تشکر کنم، آقایان هوشنگ گلمکانی، عباس یاری و زنده‌یاد مسعود مهرابی که مجله‌شان، برای سینمادوستان منبع الهام و تاثیرگذار بود. آقای عزیزالله حاجی مشهدی که یک دختر دبیرستانی را تشویق به نوشتن کرد. آقای کیوان کثیریان که روزنامه‌نگاری جدی را با او شروع کردم و همواره مشوق و پشتیبان من بود. آقای محمد حمیدی مقدم مدیر عامل محترم مرکز، که اجازه می‌دهد روحیه روزنامه‌نگاری‌ام را وارد حرفه روابط عمومی کنم. خاطره‌هایم بسیار زیاد است. اما ترجیح می‌دهم از دوستان و همکارانم یاد کنم از جمله آقای علی افشار که در خبرگزاری مهر و فارس رقیب بودیم اما رفاقتمان ماندگار شد. همه دوستانم در خبرگزاری مهر، که بسیار تجربه‌های گرانقدرم را مدیون حضوری چند ساله در آنجا هستم و هنوز در اطلاع‌رسانی به من کمک می‌کنند.

واعظی‌پور گفت: برای آن‌هایی که عاشق کار رسانه هستند، هر چقدر هم که اوضاع برای رسانه‌های رسمی وخیم و نامطلوب باشد، میل به کار در فضای رسانه، کمرنگ نمی‌شود‌‌. خیلی دوست دارم دوباره به روزنامه برگردم و بتوانم بنویسم، بیشتر از هر چیز درباره سینمای ایران که برایم بسیار عزیز و دوست داشتنی است. اگر این فرصت دست ندهد، ترجیح می‌دهم به اصول شخصی‌ام در روابط عمومی پایبند باشم. روابط عمومی گسترش دهنده فضای نقد، تحلیل و گفتگوست. امیدوارم همه ما در خلق چنین جریانی مفید و موثر باشیم.

[مهم‌ترین چیزی که ما باید بتوانیم برای این حرفه‌ به جا بگذاریم…]

رکسانا قهقرایی فعال عرصه رسانه و روابط عمومی به صبا گفت: من از نوجوانی، به واسطه اینکه پدرم تهیه‌کننده ارشد صداوسیما و مستندساز بود و ما را گاهی در برخی پروژه‌هایش با خود می‌برد، این فضا را تا حدودی می‌شناختم اما رشته خبر که بی ربط به حوزه سینما و تلویزیون هم نیست، رشته دانشگاهی من هم بود. از آنجایی که رتبه خوبی در کنکور کسب کرده بودم، می‌توانستم در یکی از رشته‌های خوب علوم انسانی درس بخوانم، همه حقوق را انتخاب می‌کردند اما من از طریق راهنمایی که از دوست پدرم گرفتم که خودشان هم استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی بودند، وارد رشته ارتباطات علوم اجتماعی شدم؛ کارشناسی‌ام را در دانشگاه تهران خواندم، بعد از آن به مجله سروش رفتم و در هفته‌نامه سروش مشغول به کار شدم و پس از آن این کار برای من ادامه داشت. پس از آن علاقه‌ام به مرور به خبرنگاری، روابط‌عمومی و همه رشته‌های مرتبط به آن خیلی بیشتر شد یعنی می‌توان گفت که علاقه‌ام به این کار، حین کار شکل گرفت.

او ادامه داد: در این سال‌ها اتفاقات تلخ و شیرین بسیاری رخ داده است که بیشتر آن‌ها شیرین بود؛ شاید یکی از مهم‌ترین‌های آن، آشنایی من با همسرم میثم کریمی باشد که مجری و تهیه‌کننده رادیو تلویزیون است و ما از طریق جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر با یکدیگر آشنا شدیم، همکاری دیگری در یک برنامه‌ رادیویی با یکدیگر داشتیم و این آشنایی ادامه پیدا کرد تا اینکه به ازدواج‌مان منجر شد.

قهقرایی گفت: اتفاق جالب دیگری هم برای من در این سال‌ها رخ داد؛ سال‌های ابتدایی دانشگاه و اوایل کارم به مکه رفته بودم، آن وقت‌ها همیشه می‌گفتند وقتی چشم‌تان به خانه خدا می‌افتد سه آرزوی اولت را بگویی، بدون شک برآورده می‌شود، این مساله را همیشه مثل یک راز نگه داشته بودم اما شاید الان بتوانم بگویم؛ اینکه آن وقت‌ها خیلی دوست داشتم که فضای کاری‌ام گسترده شود، پیشرفت کنم، به تئاتر و تلویزیون بروم و در حوزه‌های مختلف خبرنگار باشم، مخصوصا وقتی همکارانم را می‌دیدم که همکارانم که پیشکسوت هستند، تجربه‌های بسیاری دارند و با جاهای مختلفی همکاری می‌کنند، واقعا دوست داشتم این اتفاق برای من هم بیافتد اما جوان بودم و زود بود که چنین انتظاری داشته باشم ولی این آرزو را آن لحظه کردم و شاید این اتفاق خیلی زودتر از آن چیزی که باید برایم افتاد و وقتی از مکه برگشتم بلافاصله پیشنهاد همکاری با یک جشنواره رادیویی را داشتم و از آن به بعد کار جشنواره‌ای من شکل گرفت و چند سالی‌ست که تمرکزم در حوزه کارهای پروژه‌ای و ستاد خبری‌ست و می‌توانم بگویم که انگار آن آرزو و لحظه قشنگ فریز شد و تا الان با من همراه بوده، خدا هم این سال‌ها خیلی هوای من را داشته است و جاهایی که به مشکل خوردم، همیشه کمکم کرده است. اگر پیشرفتی برای من اتفاق افتاده، سهم عمده‌ای‌اش را آرزویی می‌دانم که آن لحظه کردم و نگاه ویژه‌ای که خدا به من داشت و محقق شد.

او اظهار کرد: ما به‌عنوان خبرنگار، روابط عمومی، مشاور رسانه‌ای و هر جایگاهی که در حوزه خبر داریم، باید قدر قلم را بدانیم؛ متاسفانه گاهی دیده می‌شود که خبرنگاران، از سوی آدم‌هایی که برای‌شان زحمت می‌کشند، مورد بی احترامی قرار می‌گیرند یا گاهی هم از نظر حقوقی، چه حقوق مادی، معنوی یا اجتماعی‌شان مورد بی مهری قرار می‌گیرند، این مساله، چیزی‌ست که می‌شود برای آن مصداق‌های زیادی را در بخش‌های مختلف خبر پیدا کرد و شاید بخشی از آن به این برمی‌گردد که خبرنگاران گاهی برای خودشان ارزش و احترامی که باید را قائل نیستند. باید قدر قلم، موقعیت و قد این حرفه را بیشتر دانست، شاید هر کاری را قبول نکرد، هر چیزی را ننوشت و شاید به هر چیزی تن نداد؛ این شاید مهم‌ترین چیزی باشد که ما بتوانیم برای حرفه‌مان به جا بگذاریم.

[روابط‌عمومی و تبلیغات علاوه بر دانش، سلیقه و ذوق شخصی می‌خواهد]

مریم رودبارانی دیگر فعال عرصه رسانه و ارتباطات به صبا گفت: «سال ۸۸ به واسطه پذیرفتن «روابط عمومی ثبت گروه‌های تئاتری» حضورم به صورت رسمی در تئاتر آغاز شد. بعدتر با مدیریت روابط عمومی و تبلیغات نمایش‌ها، جشنواره‌های تئاتری و تماشاخانه‌های خصوصی در این عرصه گام برداشتم؛ مسیری که هرروز از بودن در آن لذت می‌برم، مسیری که باید هر روز چیز جدیدی یاد بگیری و هرگز به روتین و روزمره تبدیل نمی‌شود. به نظرم تئاتر و روابط عمومی یکی از پویاترین حوزه‌های ارتباطات است.

رودبارانی گفت: برای من تمام این سال‌ها سرشار از خاطرات تلخ و شیرین بوده؛ از اختلاف نظر با کارگردان تا تمام جشن تولدهای سورپرایزی بعد از اجرا. هیچ وقت اجرای «هویت پروانه های مرده» از یادم نمی‌رود؛ اجرایی که به واسطه آن یکی از بهترین دوستان زندگی‌ام را یافتم و شب خداحافظی گروه از «تئاتر باران» که با آهنگِ خداحافظ‌شان کلی لحظه‌های قشنگ ثبت کردند.

این کارشناس روابط عمومی ادامه داد: حوزه روابط‌عمومی و تبلیغات تئاتر علاوه بر دانش، سلیقه و ذوق شخصی می‌خواهد. باید هوشِ انتخابی بالایی داشته باشی و دیدِ هنری خوب که بتوانی علاوه بر کارهای مرسوم در حوزه تبلیغات، زوایای بیشتری ببینی و شعف در مخاطب ایجاد کنید.

او در پایان عنوان کرد: این کار سختی‌های زیادی هم دارد که داشتن یا نداشتن مخاطب قسمت کوچکی از آن است اما به نظرم این کار برای کسانی که پر از هیجان و ایده هستند و همواره می‌توانند مسیرهای جدید را امتحان کنند، بهترین گزینه است.

مجموعه رسانه‌ای صبا روز ارتباطات و روابط‌‌عمومی را به همه فعالان این عرصه تبریک می‌گوید.

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۴/۰۲۶/۷۲۶/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰