به گزارش صبا، در چند دهه گذشته یکی از بزرگترین دغدغههای مدیران سینما، بحث رونق سینما و میزان گردش اقتصادی آن بوده است. سینما، هنر عرضه و تقاضاست و در این مسیر هر اثری بتواند با مخاطب بهتر و بیشتر تعامل برقرار کند و با سلیقه و ذائقه مخاطب همخوانتر و همراهتر باشد، به همان نسبت هم بالطبع پرفروشتر خواهد بود. همچنان که در این چند ساله دیدیم آثاری که در گیشه موفق بودهاند که حاوی این شاخصهها بودهاند. معادلهای که سوی سنگین آن مردم و ذائقه آنها تعیین کننده نهایی هستند.
در این چرخه بسیار طبیعی است که عدهای پس از مدتی حذف شوند یا دیگر مانند گذشته با استقبال مواجه نشوند. این ذات سینما در همه جای دنیاست. سینمای گل و بلبل، اما آیا وقتی از رونق سینما حرف میزنیم معنیاش این است که همه اهالی آن مشغول به کارهستند؟ و همه چیز عالی است و هیچ مشکلی وجود ندارد؟ طبیعی است که جواب منفی است. آیا وقتی از رونق بخشهای دیگر صنعتی صحبت میکنیم یعنی هیچ مشکلی در آن حوزه وجود ندارد؟ قطعا چنین نیست!… مثلا وقتی از رونق کشاورزی سخن میگوییم آیا معنیاش این است که کسی که گندم کاشته با کسی که زعفران کاشته به یک اندازه نفع میبرد؟ و آیا وقتی میگوییم کشاورزی رونق دارد معنیاش این است که وضع کل کشاورزان گل و بلبل است و با هیچ مشکلی مواجه نیستند؟…قطعا چنین نیست… معضل بیکاری و کم کاری اهالی سینما ، معضل ادوار سینمای ایران است و مختص هیچ دوره خاصی نیست.
اما در دوره فعلی، از آنجا که سینما بسیاری از بحرانها و معضلات را از سر گذرانده و با این وجود توانسته چند رکورد در حوزههای مختلف از خود باقی بگذارد، توقع ضمنی وجود دارد که به موضوع از این دریچه نگاه شود یعنی صرف اینکه گفته میشود سینما رونق دارد و گیشهها فروش دارند نمیتوان گفت پس چرا فلان سینما گر و بهمان پیشکسوت بیکار است. ببخشید!… مگر در همه ادوار قبلی ، همه سینماگران مشغول به کار بودهاند؟ چه کسی گفته لزوما حضور فیلمسازان پیشکسوت به معنی این است که همه بخشهای سینما درست کار میکنند و همه چیز گل و بلبل است؟ و اگر غیر از این بود سینما به قهقرا رفته و به بن بست رسیده است؟… عیار این گفتهها کجاست؟
در همین چند سال گذشته بسیاری از پیشکسوتها فیلمهایی ساختهاند که (ضمن ادای احترام به همه آنها) باید گفت اغلب آنها آثار ضعیف و سستی بوده اند. زنده یاد مهرجویی که فیلمساز پیشکسوت، پیشتاز و نامداری در سینمای ایران است، آخرین ساختهاش، فیلمی بی فروغ بود تا آنجا که برخی از دوستدارانش مدعی بودند کاش استاد آن را نمیساخت. یا فیلم آخر بهمن فرمان آرا، چقدر توانست نظر موافق دوستداران این فیلمساز را به خود جلب کند؟… یا همین فیلم آخر مرحوم کیومرث پوراحمد؟ قبول کنید فیلم چندان چشمگیری نبود. چه اشکالی دارد از هنر و تجربه پیشکسوتان سینما به گونه دیگری استفاده شود که هم سابقه و احترام آنها حفظ شود و هم نسل جدید بتوانند از تجربیات آنها استفاده کنند؟
سلیقه مخاطب و ماراتن دیده شدن سینما در حال پوست اندازی است. سلیقه مخاطب مدام در حال تغییر است و سینما گری در این ماراتن کارش و هنرش دیده میشود که نیازهای روز مخاطبان را بشناسد و به لحاظ اجرایی نیز این توانمندی را داشته باشد که آن را با کیفیت مناسب عرضه کند. ضمن احترام به همه پیشکسوتان عرصه سینما باید گفت بسیاری از فیلمسازان پیشکسوت ما اساسا دیگر نمیتوانند خود را با شرایط فعلی جامعه وفق دهند و اثر با کیفیت ارائه دهند. حرف تلخ و آزار دهندهای است اما بدون تعارف و رودربایستی باید گفت نمونه در این باره بسیار زیاد است.
البته در این میان برخی فیلمسازان هستند که هنوز میتوانند فیلم خوب و کیفی بسازند، اما علاقهای به اینکه فیلم دولتی و حاکمیتی تولید کنند ، ندارند سوال اینجاست که چرا بخش خصوصی برای همکاری با این فیلمسازان پا پیش نمیگذارد؟ وچرا علاقمند است وقت و انرژی و بودجهاش را روی فیلمسازان تازه نفس و جوان و البته پولساز بگذارد؟ چرا بخش خصوصی هیچ تمایلی ندارد تا روی آثار این دسته از فیلمسازان سرمایه گذاری کند و گیر و اشکال کار کجاست؟ و چرا معمولا صرفا گلایه و انتقادات فیلمسازان پیشکسوت در رسانههای منسوب به یک جناح خاص منعکس میشود و هیچ بخش خصوصی که قاعدتا به ارودگاه فکری این افراد نزدیک است، و به لحاظ سنتی حامی آنها محسوب میشود، حاضر نمیشود با آنها همکاری کند؟
قبول کنید سینمای ایران در حال پوست اندازی است و کم و بیش به سمت رقابتی شدن میرود. یعنی همان جایی که حرف اول و آخر را فقط و فقط میل و خواسته مخاطب میزند و خلاص!…
در این چرخه حتی فیلمهای حاکمیتی اگر کیفیت مناسب و مطلوبی نداشته باشند چارهای به جز قبول شکست ندارند، کمااینکه بسیاری از این فیلمها در مواجهه با مخاطب شکست میخورند و نمیتوانند آنگونه که باید انتظارات را از سازندگان آنها برآورده سازند. جنبه دیگر قضیه… اما این قضیه، سوی دیگری هم دارد و آن این است که آنقدر توقعات از سازمان سینمایی بالاست که بدون اینکه به زمینه و حجم مشکلات امروز سینما نگاهی انداخته شود، این امید و انتظار هست که دامنه این مشکلات مزمن به سر انگشت تدبیر مسئولان فعلی حل شوند. آیا چنین چیزی عملا ممکن است ؟ قطعا نه!… خصوصا در جایی که گزارههای دیگری چون پلتفرمهای نمایش خانگی هم پا به میدان گذشتهاند و به هر حال توانستهاند بخشی از بار معیشت و بیکاری اهالی سینما را به دوش کشند. واقعیت این است که در حال حاضر، توقع از سینمای ایران بسیار زیاد است. گروهی همچنان که انواع و اقسام نقدها را به سینمای ایران وارد میکنند و حتی آن را از دست رفته میدانند اما همچنان امید اول و آخرشان، به همین سینماست. به همین سینمایی که آن را آماج نقدها کردهاند اما بازهم به شدت به آن دلبستهاند. این وضعیت عجیب و پیچیده سینمای کنونی ماست!
*عباس احمدی تبریزی کارشناس سینما
There are no comments yet