به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، اجراهای نمایش «مدرسه تربیت» بهنویسندگی «عباس جمالی» و طراحی و کارگردانی «ریحانه رنجبر» از ۲۴ام اردیبهشت ماه در تماشاخانه انتظامی خانه هنرمندان آغاز کرده است؛ نمایشی است که دردمند است و در تلاش و تقلا برای بیان حرفهایی که شاید به کرات شنیده شده باشد اما هیچ وقت اقدامی در خصوص آن صورت نگرفته است.
این نمایش به بحران پرورش میپردازد، کاری با آموزش ندارد؛ راه رسم زندگی و زیستن را از انتگرال و هندسه مهمتر میداند و این همان چیزی است که در این روزهای کدر تئاتر به آن نیازمندیم،نمایشی که به دنبال بیان حرفهای بزرگ و عجیبی نیست و شکلی ساده دارد و حتی ایدهای ساده، که وقتی روی آن عمیق شویم، هولناکی این موضوع و تم را بیش از پیش درخواهیم یافت.
ما با یک موضوع جدی پرورشی در این نمایش رو به رو هستیم که این موضوع به وسیله دو بازیگر یعنی «عباس جمالی» و «صدف آب باز» روی صحنه روایت میشود.
«مدرسه تربیت» در روایت پیشتاز آثار فعلی روی صحنه است، زیرا در این روایت، ما با قصهای رو به رو هستیم که به مخاطب احترام میگذارد و جای مخاطب تصمیم نمیگیرد؛ میگذارد که مخاطب درگیر قصه بماند و لقمه را حاضر و آماده در دهان تماشاگر نمیگذارد. این دقیقا همان چیزی است که این روزها در مابقی روایات در اجراهای متعددی که بر صحنه حاضرند، وجود ندارد و شاید به همین دلیل است که سوای هزاران ایراد روایتی، مخاطب نیز لحظهای درگیرشان نمیشود. روایت، مخاطب را در گام نخست گول میزند و این ظن ایجاد میشود که با روایتی خطی رو به رو هستیم اما این گونه نیست و با اثری رو به رو هستیم که شاید حتی ضد روایت است و این مدیون پایانبندی اصولی نمایشنامه است که تیر خلاصی است برای مخاطب. تعلیق برخلاف الگوهای کلاسیک، در نیمه پایانی اتفاق نمیافتد و جای تعلیق در «مدرسه تربیت»، دقیقا پایان نمایش است؛ جایی که نور تماشاگر، به صورت مخاطب حاضر در سالن برخورد میکند.
نکته بسیار حائز اهمیت، کنار هم قرار گرفتن دو پایگاه پرورشی اصلی در زیست هر فرد [یعنی «خانواده» و پس از آن «مدرسه»] در کنار هم است که باعث میشود در این نمایش ادراک بیشتر از اهمیت این دو ایستگاه سرنوشتساز تربیتی داشته باشیم.
سوالی که ذهن مخاطب را لحظه به لحظه درگیر میکند این است که چه چیزی باعث این افول اخلاقی در فرزند یک خانواده میشود؟ و نمایش این پرسش را به درستی پاسخ می دهد: «محیط بیمار»
دقیقا همین موضوع است که به شکلی مطلوب در نمایشنامه اثر پرورش و نمو یافته که در محیط بیمار، نمیشود انتظار شکلگیری فرزند سالم داشت و هیچ چیزی نمیتواند خلأ این موضوع را در آدمی پر کند؛حتی مدرسهای با سطح بالای رفاهی و تفریح و… زیرا ایستگاه اول که همان کانون خانواده است، به صلابت و سلامت طی نشده است.
فرزند حاصل در این قصه به وسیله کارگردانی به درستی به زایش و تولد رسیده چرا که یک «کارگردانی بی ادعا» در این نمایش ثمر داده و کمک کرده تا روایت کار خود را انجام بدهد.
نور و صحنه و بازی بازیگران نیز در قامت اثر به اندازه و کافی است و همین یکپارچگی، «مدرسه تربیت» را دلنشین و گیرا کرده است.
این نمایش قبل از دانشجویان نمایش و عام مردم و منتقدان و مخاطبان خاص و اهالی هنر باید توسط زوجهایی دیده شود که قصد ابقای نسل خود را دارند تا آگاه شوند هر چه امروز برای فرزند کاشت شود، فردا همان برداشت میشود و بازتاب داده میشود؛
به قول «صامت بروجردی»:
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
علی حیدری
There are no comments yet