مدیران فرهنگی باید از مونولوگ رها شوند و به دیالوگ نزدیک! / چرا در این سال‌ها نقد حذف شد و مدیحه‌سرایی جای آن را گرفت؟! | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۱ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۰۰:۲۰
مهمترین مشکلات فرهنگ و هنر و راهکارهای دولت جدید-3

مدیران فرهنگی باید از مونولوگ رها شوند و به دیالوگ نزدیک! / چرا در این سال‌ها نقد حذف شد و مدیحه‌سرایی جای آن را گرفت؟!

نصرالله قادری گفت : مدیریت فرهنگی یک دانش است و این دانش تعارف‌بردار نیست و نمی‌شود به دلیل رفاقت و آشنایی با کسی و یا علقه به جریان خاصی تحت تاثیر آن قرار گرفت. جریان تئاتر زمانی پیش می‌رود که منتقد قدرتمندی وجود داشته باشد. در این سال‌ها، دراماتورژ که نداشتیم، مدیر هنری که نبود،منتقد قدرتمند را هم ساکت می‌کردند، در نتیجه نقد حذف شد و با عنوان «نقد مثبت» مدیحه سرایی جای آن را گرفت...

«نصرالله قادری» نویسنده، کارگردان، مدرس و منتقد معتبر و صاحب‌نام کشور در گفت‌وگو با خبرنگار تئاتر صبا در خصوص سیر افول چشمگیر تئاترشهر در ۳ سال گذشته و دلایل آن اظهار داشت: دنیای تئاتر در ایران بدین‌شکل است که مرکزی وجود دارد به نام «مرکز کل هنرهای نمایشی» که سیاست کلی را این مرکز تبیین و تعیین می‌کند و پس از آن مکانی است به نام تئاترشهر که مدیری دارد که عمدتا مرکز در مدیریت این فرد دخالت می‌کند و در مورد آن نظر می‌دهد. در خصوص ۳ سال اخیر متاسفانه به دلیل ناآشنایی مدیریتی کل تئاتر کشور و حزبی‌نگری خاصی که وجود دارد، کلیت تئاتر دستخوش این افول شده است. در گام نخست به طرف سلبریتی‌ها رفتن و حضور چهره برای افزایش آمار فروش که قبل‌تر این مورد امتحان خود را پس داده است و دوم اینکه بدون کارشناسی و به‌ویژه وجود فردی تحت عنوان «دراماتورژ» این نتیجه رقم خورده است. هر سالن تئاتر معتبری در دنیا یک «دراماتورژ» دارد که ما در ایران، چنین فردی را در قاعده کلی نداریم که بتواند گزینش صحیحی از آثار داشته باشد اما در اتمسفر تئاترشهر مدیر این مجموعه تصمیم گیرنده‌ نهایی نیست. تصمیم در مرکز گرفته می‌شود و در حوزه‌ مدیریتی مدیر مجموعه‌ی تئاترشهر دخالت می‌شود.

در گذشته اجرا در تئاترشهر بسیار سخت بود

مدیر انتشارات نمایش اظهار کرد: اتفاقی که در تئاترشهر می‌افتد (که به ظاهر باید تعیین و تکلیف کننده‌ وضعیت تئاتر کل کشور هم باشد) این است که تئاتر شهر بیشتر در پی به دست آوردن مخاطب است و این تلاش به دلیل رقابت موجود بین این مجموعه با سالن‌های خصوصی به وجود می‌آید و امکاناتی که در اختیار تئاترخصوصی‌ست (نه به لحاظ مادی بلکه به لحاظ اینکه قابلیت دعوت گروه‌هایی را دارند و نوع کارهایی که در این سالن‌ها به روی صحنه می‌رود و دیدی که در کل اجتماع وجود دارد که تئاترشهر را تئاتر دولتی می‌بینند) سبب می‌شود که تئاتر شهر در این رقابت شکست خورده‌ باشد اما خط مشی کلی با اجراهایی که روی صحنه می‌آید که قرار است برنامه‌ای باشد از نقطه‌ صفر تا صد اجراها چنین چیزی در این مجموعه وجود ندارد. با توجه به اینکه این ادعا را دارند که کارها را از پیش می‌بینند و برنامه‌ اجرای سالیانه‌ را می‌بندند و انتخاب می‌کنند اما در عمل این‌گونه نیست بلکه باری به هر جهت است. به این دلیل اگر این دهه را با دهه‌های قبلی تئاتر در ترازوی قیاس بگذارید،خواهید دید که در دهه‌های پیشین یک هدف برای گروه‌های نمایشی و مجموعه‌های نمایشی وجود داشت و قواعدی وجود داشت برای اینکه چه کسانی می‌توانند در تئاترشهر اجرا کنند…

او ادامه داد: برای مثال به پیش از انقلاب اشاره کنم که تالار چارسو را برای اجرا به یکی از هنرمندان شناخته‌شده‌ آن دوران دادند و جنجالی به پا شد که چرا تالار چارسو را به این فرد دادند… بدین معنا که بسیار حائر اهمیت بود که چه کسی در تئاترشهر به روی صحنه می‌رود و هرکسی اجازه‌ اجرا در تالار چارسو را نداشت چه برسد به سالن اصلی!

هنگامی که در سالن اصلی مجموعه‌ی تئاترشهر اثری به صحنه بیاید (ولو اثر تک بازیگر) می‌شود آن‌ را تا بینهایت ادامه داد که البته هرشب مخاطب خاص خود را دارد اما هنگامی که جایگاه این اثر تئاترشهر نباشد، طبیعی است که این مجموعه از هدف کلی خود شکست می‌خورد و تئاترشهر فرو می‌ریزد.

توده‌ای‌ها این را جا انداختند که تئاتر اصیل، ضد حکومت است / چرا امروز به تئاتر به عنوان یک «هنر خطرناک» نگاه می‌کنند؟

آیا برای بهبود این شرایط می‌توان کاری کرد؟، قادری به صبا گفت: حقیقت موضوع این است که تئاتر در دنیای فرهنگ این کشور، چرخ هفتم هم نیست بدین معنا که اگر تئاتر کلا هم تعطیل شود برای مسئولین فرهنگی و برای وزیر ارشاد هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. برای مردم هم همینطور است و اعتراضی سر نخواهد گرفت که چرا تئاتر تعطیل شده است؟!

او ادامه داد: یک نوع نگرش به تئاتر وجود دارد، بدین شکل که تئاتر را به محاق می‌برند و آن‌ را شدیدا کنترل می‌کنند. علت این است که از دهه‌ ۴۰ حزب توده اندیشه‌ای را رواج داد که تئاتر علیه حکومت است و این برای مسئولین نیز جا افتاد که تئاتر برای حاکمیت خطر دارد و حتی برای هنرمندان هم جا انداختند! در آن دوران اگر اثری به روی صحنه می‌آمد که جنبه‌ ضد حکومتی نداشت، آن را تئاتر نمی‌دانستند. بدین ترتیب تئاتر سیاست‌زده، تئاتر اصیل شد و بقیه‌ گونه‌های تئاتری حذف شدند… اگر در آن دوران هنرمندی عضو حزب توده نبود می‌گفتند که آن فرد هنرمند نیست؛ ظاهرا پس از این دوران و شکل‌گیری انقلاب، حزب توده‌ قدرت اینچنینی ندارد؛ اما در باطن داستان بدین شکل است که همچنان آن خط مشی الگو قرار گرفته می‌شود!

نصرالله قادری به صبا گفت: تا زمانی که به تئاتر، به عنوان یک هنر خطرناک نگاه شود و آن را هنری بدانند که ممکن است منجر به یک فروپاشی یا انقلاب شود، تئاتر در سبد فرهنگی خانواده قرار نمی‌گیرد و تاکید می‌کنم که تئاتر و نه «نمایش»!

قادری در خصوص نمایش‌هایی تحت عنوان «تئاتر آزاد» افزود: اگر سری به این‌گونه از نمایش‌ها بزنیم، می‌بینیم که با بهای بلیتی گران، هر شب با سالنی پر اجرا می‌شوند. این ها نمایش هستند و نه تئاتر که مخاطب هم دارند و مخالف این نوع از اجراها نیستم اما آنچه در این میان قربانی می‌شود، تئاتر است، تا هنگامی که نگاه عالی‌ترین مسئول فرهنگی ما این باشد که فیلم «فسیل» ارزشمند باشد و یا تئاتری که مطلقا مبتذل است به دلیل خیل وسیع مخاطب برای ایشان مسئله باشد، تغییری نخواهد کرد؛ تئاتر برای مسئولین فرهنگی ما دغدغه نیست به این جهت تئاتری‌های ما که اصالت این حرفه را دارند، گوشه‌نشین شدند و از زمانی که شیپور را از سر گشادش زدند و در جامعه‌ای چون ایران نه مانند فرانسه که پتانسیل تئاترخصوصی را دارا باشد، مقوله‌ تئاتر خصوصی عنوان شد و توسعه یافت، این اتفاق رخ داد.

او ادامه داد: پس از تولد تئاتر خصوصی رقابتی میان تئاتر خصوصی و تئاتر دولتی به وجود آمد. تئاتر خصوصی باید درآمد خودش را داشته باشد پس باید چیزی به روی صحنه بیاید که بفروشد. با این اتفاق تئاتری‌های اصیل ما دیگر نمی‌توانند تئاتر کار کنند، زیرا دولت از آن‌ها حمایت نمی‌کند و کمک هزینه‌ای به ‌آن‌ها اهدا نمی‌شود!

مدیری از پس اداره‌ مجموعه تئاتر شهر برمی‌آید که ابتدا یک مدیر باشد

نصرالله قادری درباره افول تئاتر شهر اظهار داشت: در گام نخست بررسی باید دایره‌ اختیارات مدیر تئاتر شهر را در نظر بگیریم و این که چقدر اختیار و حق انتخاب داشته است. دوم اینکه نوع تعامل با کارگردان‌ها و گروه‌ها باید در نظر گرفته شود. او تعداد کثیری از کارگردان‌ها را نمی‌شناخت. به این دلیل هنگامی که برای اجرا مراجعه می‌کردند به دلیل نبود قدرت شناخت لازم در او، کارگردان‌ها پس‌زده می‌شدند. سوم ایجاد رقابت با تئاترخصوصی توسط او بود و درصدد بود که بتواند به این رقابت وارد شود اما مدیر بالادست این اجازه را نمی‌داد؛ پس از این موارد اینکه ایشان خود هنرمند بود، بدین معنا که او بازیگر،کارگردان و فارغ‌التحصیل نمایش بود، پس در نتیجه باید درد جماعت تئاتری را می‌شناخت، اما اینگونه نبود. از سوی دیگر وقتی جایگاه فرد، از جایگاه هنرمندی به جایگاه مدیریتی تغییر داده می‌شود، باید این نکته را در نظر گرفت که مدیریت یک دانش است و این دانش تعارف‌بردار نیست و نمی‌شود مدیر به دلیل رفاقت و آشنایی با کسی و یا علقه به جریان خاصی تحت تاثیر قرار بگیرید… دلیل دیگر افول کیفی آثار در این مجموعه، این بود که بسیاری از کارگردان‌ها  – به دلیل رخدادهای سیاسی اجتماعی ۲ سال اخیر و فارغ از آن اعجاز دیوارکشیدن دور تئاترشهر که یک فاجعه به بار می‌آورد- حاضر به همکاری با تئاترشهر نبودند… افسوس که همچنان دست‌فروشان و معتادان در محیط تئاترشهر حضور دارند و این دیوارکشی ثمره‌ای جز جدا کردن مردم از تئاتر ندارد…

او متذکر شد: مدیری از پس اداره‌ مجموعه تئاتر شهر برمی‌آید که ابتدا یک مدیر باشد. یعنی قدرت مدیریتش ارجح باشد، برنامه‌ مدون و قدرت جذب داشته باشد. برای مثال فضا به گونه‌ای نباشد که اگر فردی چون استاد اکبر زنجان‌پور علاقه‌مند به کار در تئاتر شهر است، بنا به هر دلیلی جلوی فعالیت او گرفته شود، چون لطمه به نام مدیر نوشته می‌شود و این عوامل دست به دست هم می‌دهد و سوت و کور بودن تئاترشهر در این دوران ایجاد می‌شود.

 

در ۳ سال اخیر نقد به طور کامل از تئاتر حذف شد و مدیحه‌سرایی جای آن را گرفت!

او در ادامه اظهار داشت: در تئاتر ایران به ویژه در ۳ سال اخیر یعنی دوره‌ مدیریت دکتر «کاظم نظری» اساسا با مقوله‌ی «نقد» یک زاویه‌ی دشمنانه داشتند و نقد از تئاتر برداشته شد. اولین گام منفی که ایشان داشت ستیز با «کانون ملی منتقدان تئاتر» بود. این کانون هر هفته دوشنبه‌ها یک نقد از نمایش‌های روی صحنه به صورت حضوری داشت که جلوی نشست‌های حضوری گرفته شد، بودجه‌اش قطع شد و روبه‌روی کانون منتقدان ایستادند؛ جریان تئاتر زمانی پیش می‌رود که منتقد قدرتمندی وجود داشته باشد. دراماتورژ که نداشتیم،مدیر هنری که نبود،منتقد قدرتمند را هم ساکت می‌کردند، در نتیجه نقد حذف شد و مدیحه سرایی جای آن را گرفت و با عنوان نقد مثبت عنوان شد در حالی که من نمی‌دانم نقد منفی یعنی چه؟ نقد به ذات خود مثبت است به این دلیل که گویای حسن و قبح اثر است؛ و با این به اصطلاح نقد مثبت، نه ایراد به اجراها گرفته شد و نه به مدیریت فرهنگی؛همانطور که می‌دانیم در دنیای نقد،نقد تنها به اجرا نیست،بلکه به مدیریت هم در خصوص این اجرا نقد وارد است. حتی اگر این نقد به مدیریت صورت می‌گرفت مسئولین بالادست آن مدیر گوش شنوایی نداشتند؛ به عبارتی مهم‌ترین علت افول کیفی در این دوره از بین بردن نقد در جایگاه اصلی‌اش بود و با از بین بردن این موضوع، منتقدانی که معاش‌شان از راه نگارش نقدهایشان بود به تنگ‌دستی مفرط دچار شدند.

قادری در ادامه در خصوص حضور تئاتر و  نقد در رسانه‌های تصویری افزود: در تلویزیون که اصلا به این موضوع کاری ندارند و وارد دنیای اینترنت هم بشویم، جایگاهی که برای سینما قائل هستند، برای تئاتر دیده نمی‌شود و عدالتی وجود ندارد؛ در کل در این دوران دو مکان برای منتقدان وجود داشت یعنی «کانون ملی منتقدان تئاتر» و «انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر» که دائما مجبور بودند به ستیز با مدیران فرهنگی بگذرانند. ستیز بر سر اینکه به مدیر فرهنگی بقبولانند که باید نقد را بپذیرد!

از کم‌تحملی هنرمند و تابوشکنی «چیپ» در تئاتر تا مسأله «پاکت»!

«رئیس کانون ملی منتقدان ایران» افزود: متولی اصلی فرهنگی کشور یعنی «وزیر ارشاد» در مقوله فرهنگ و هنر، باید یک برنامه‌ کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت داشته باشند و در هر دوره‌ای باید به یک ارزیابی در این خصوص برسد که بدانیم در این دوره به آن چه که هدف‌مان بوده است، رسیده‌ایم یا نرسیده‌ایم؛ چنین چیزی اصلا برای مدیران ما مهم و دارای اهمیت نیست و اتفاق نیفتاده است.

وی با اشاره به سایر آسیب‌های حذف نقد از تئاتر افزود: در ده سال اخیر، تحمل هنرمند ما کم شد و در جلسات نقد حضوری شرکت نمی‌کرد و تاب نقد را نداشت و در این جلسات حاضر نمی‌شد، مگر این که یقین داشت که قرار است موافق اثرش حرف زده شود!

قادری ادامه داد: عامل دیگر «پاکت» است! «پاکت» امر پنهان دنیای نقد است، بدین منظور که برای من نوعی، از درب منزل آژانس می‌گیرند و دعوت به تماشای اثری می‌شوم. آخر شب پس از اجرا به من «پاکت» می‌دهند و پس از آن، در جلوی دوربین نظرم را در خصوص نمایش می‌پرسند! خب نمک‌گیر می‌شوم و مجبور به تعریف و تمجید هستم. یا باید پاکت را نپذیرفت و یا هنگامی که پاکت را پذیرفتیم، باید جلوی همان دوربین بگوییم که این پاکت را به من دادند تا این‌ها را بگویم و این هم از جمله عوامل مهم لطمه به سطح کیفی تئاتر است.

عضو سابق هیئت علمی دانشگاه هنر،به صبا گفت: عامل بعدی این بود که تابوشکنی شکل گرفت اما به شکل چیپ این اتفاق افتاد، بدین منظور که بیان کلمات رکیک روی صحنه و حرف‌هایی که دست چندم آن توسط مردم در خیابان بیان می‌شود، شده تابوشکنی! و این باعث شد کیفیت اصیل تئاتر از بین برود یعنی دیگر متن،میزانسن،ترکیب‌بندی فدای زیبایی شد و نه استاتیک.

 

از معضل نبود دراماتورژ تا فقدان مدیر هنری نظریه‌پرداز / آفت اساسی تئاتر ما برای سیاسیون، قبول کردن اشخاص مشهور به عنوان نظریه‌پرداز است

قادری تأکید کرد: هر سالن معتبری همانطور که پیش‌تر بیان کردم یک دراماتورژ دارد. دراماتورژ کسی است که دانش بسیار وسیعی دارد و بالای سر کارگردان هم ایستاده است. دراماتورژ کسی است که تمامی اجراهای طول سال را انتخاب می‌کند و برنامه و هدف دارد. چنین کسی را که ما در ایران نداریم به این دلیل که همه در ایران دراماتورژند! و حتی افرادی هستند که مدعی هستند که مبدع دراماتورژی در ایران هستند و فصلنامه‌ای درباره‌ دراماتورژی در می‌آورند که بخشی از آن کارگردانی است،بخش دیگری دراماتورژی و بعد می‌خواهند آن‌ را به کتاب تبدیل کنند، مقاله کم می‌آید و تعدادی مقاله کارگردانی به آن اضافه می‌کنند و به زیر چاپ می‌برند! پس از دراماتورژ، ما نیازمند به مدیرهنری هستیم که باید صاحب فرهنگ و نظریه‌پرداز باشد. آفت اساسی تئاتر ما برای سیاسیون، قبول کردن اشخاص مشهور به عنوان نظریه‌پرداز است؛ ما اگر مدیرهنری داشته باشیم که صاحب‌نام نیست و تنها مدیر هنری لایقی است، اوضاع تغییر خواهد کرد.

داور ادوار مختلف جشنواره‌ تئاترفجر به صبا گفت: تعامل با رشته‌های دیگر بسیار مهم است. دنیای مدیریت هنری در ایران باید یک جهان هرمنوتیک باشد. شما اگر عالی‌ترین نمایش را به روی صحنه بیاورید، روبه‌روی شما گروهی به عنوان «فقیهان» وجود دارد که اگر تعامل با این افراد وجود نداشته باشد، ممکن است که به بنیان تئاتر در کشور لطمه بخورد؛پس از آن نیازمند تعامل با «جامعه‌شناسان» هستیم که بدانیم چه چیزی مسئله امروز جامعه من است که باید روی صحنه بازتاب داده شود؛ پس از آن «فلاسفه» و «روان‌شناسان» هستند که باید مورد تعامل قرار بگیرند. مدیر هنری باید تمام موانع را کنار بزند تا با هنرمند رو‌ در رو شود.

باید بپذیریم که تئاتر ما دست جوانان سپرده خواهد شد و باید این بستر مهیا شود که جوانان از پیشکسوتان بیاموزند / بازی سیاسی جوان‌گرایی غلط است

او تصریح کرد: هنرمندان اساسا افراد حساسی هستند. تاکید می‌کنم «هنرمند» و نه هنربند و هنرمندنما! آنها صاحب درد و رنج مقدس هستند و با کوچکترین تلنگری می‌شکنند و می‌ترسند از اینکه ارزش و شان آنها حفظ نشود. برخورد مدیر هنری با هنرمند پیشکسوت و هنرمند تازه کار و جوان نباید یکسان باشد. البته این بدان معنا نیست که به هنرمند پیشکسوت باج بدهیم و هنرمند تازه کار و جوان را تحقیر کنیم، اما باید بلد باشیم با هر دوی این گروه ارتباط برقرار کنیم و امکان اجرا و عرضه برای هر دو گروه باید ممکن و میسر باشد و مدیر فرهنگی باید بتواند این انقطاع نسلی را که پس از انقلاب به وجود آمد، بهبود ببخشد؛ ما باید بپذیریم که تئاتر ما دست جوانان سپرده خواهد شد و باید این بستر مهیا شود که جوانان از پیشکسوتان بیاموزند. البته تأکید می‌کنم که نه با بازی سیاسی جوان‌گرایی [که هرکسی کارگردان و نمایش‌نامه‌نویس شد زیرا بسیار سهل و آسان در نظر گرفته شد]. منظور این است که حزبی و گروهی نباید به تئاتر نگاه کرد.  برای مثال در تشکل‌های «شبه روشنفکری»، «مذهبیون» به کل حذف‌اند و برعکس!

او تأکید کرد: تا زمانی که این جنگ در گروه‌ها وجود دارد و تا زمانی که افراد همدیگر را ادراک نکنند و تعامل صورت نگیرد که من می‌توانم مخالف عقیده و تئاتر شما باشم، هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد البته به شرطی که تئاتر شما واقعا «تئاتر» باشد.

«نصرالله قادری» در پایان گفتگو خاطرنشان کرد: اگر مدیران ما این آیه‌ آسمانی را بپذیرند که: «من حاضرم سرم را بدهم برای اینکه تو حرفت را بزنی!» از این وضع متکلم وحده بودن و مونولوگ رها می‌شویم و به دیالوگ نزدیک و نزدیک‌تر خواهیم شد.

علی حیدری

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۸/۰۷۵/۴۶۸/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • زودپز
    ۱۴۰/۴۴۰/۴۳۰/۰۰۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۰/۲۷۸/۱۷۴/۵۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۳۴/۸۵۵/۰۴۱/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۴/۳۷۶/۴۱۳/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۳/۴۹۵/۱۴۱/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۱/۳۷۲/۹۰۸/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۲/۳۲۳/۵۲۸/۰۰۰
  • استاد
    ۸۰۶/۶۲۰/۰۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۲۸۰/۳۴۲/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۱۱۹/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۸۲/۰۳۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۶۸/۴۸۰/۰۰۰