سینما برای «سعید راد» جدی بود، مثل زندگی… | پایگاه خبری صبا
امروز ۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳۰
یادداشتی از «مهرداد غفارزاده» که «سعید راد» برای فیلم او جایزه فجر را گرفت...

سینما برای «سعید راد» جدی بود، مثل زندگی…

مهرداد غفارزاده به بهانه درگذشت زنده‌یاد سعید راد بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون نوشت: اگر کسی در حین کار کم‌کاری می‌کرد، «سعید راد» عصبانی می‌شد و با صدای خش‌دارش، به‌تندی می‌گفت: «با سینما شوخی‌شون گرفته... » سینما برای سعید جدی بود، مثل زندگی.

به گزارش خبرنگار سینما صبا، در پی در گذشت زنده‌یاد سعید راد بازیگر سینمای ایران مهرداد غفارزاده کارگردان سینما که در اولین فیلم بلند سینمایی‌‌اش (گیرنده) با «سعید راد» همکاری کرد [و او تنها جایزه بازیگری بعد از انقلابش را برای این فیلم از جشنواره فیلم فجر گرفت]، یادداشتی را نوشت.

در یادداشت او که به صورت اختصاصی در صبا منتشر می‌شود، آمده است:

«سعید راد با سینما شوخی نداشت. برای او سینما جایی بود که تمام وجودش را نشان می‌داد. اگر کسی در حین کار کم‌کاری می‌کرد، عصبانی می‌شد و با صدای خش‌دارش تندی می‌گفت: «با سینما شوخی شون گرفته… ». سینما برای سعید جدی بود، مثل زندگی.

احساس قلبی من این بود که در اولین فیلمم با کسی کار کنم که با فیلم‌هایش خاطرات زیادی داشتم؛ فیلم‌هایی مثل «تنگنا» و «صادق کرده». قدری واهمه داشتم که شاید نتوانم از او کسی دیگری بسازم. اما سعید همه آن شخصیت‌های ماندگار را کنار گذاشت و شد حاج صمد فیلم «گیرنده».

وقتی فیلمنامه را برایش فرستادیم، روز بعد با هیجان زنگ زد و گفت: «این نقش مال منه. برای من نوشتی.» سعید راد در مصاحبه‌ای آن زمان گفت: «فیلم گیرنده فیلمنامه بسیار خوبی دارد که می‌تواند تبدیل به یکی از آثار موفق سینمای ایران شود و پس از سال‌ها که فیلمنامه‌های متفاوتی برای بازی پیشنهاد می‌شد، تصمیم گرفتم چنین نقشی را قبول کنم.»

بعد در برنامه هفت گفت: «نقش من در این فیلم بنام حاج صمد از کاراکتر‌هایی است که شاید ده‌ها سال یک بار هم نوشته نشود.»

بعد آمد دفتر تولید فیلم مرا دید و سه ساعت من از سینما و فیلم‌هایی که سعید بازی کرده بود گفتم و او از سینمایی که دوست داشت بازی کند، گفت. باید اعتراف کنم من به‌شدت تحت تاثیر سعید راد قرار داشتم. حرف‌هایی می‌زد و حساسیتی که به فیلم و نقش و فیلمنامه داشت، مرا متحیر می‌کرد.

سعید سخنور خوبی بود، شیرین و جذاب صحبت می‌کرد. با حرارت و صلابت. قاطع و بی‌تعارف. حساسیتش به فیلم و نقش بسیار بالا بود و حواسش به هر جزئیاتی جمع. خیلی‌ها نمی‌توانستند حساسیت‌های او را درک کنند. سعید سخت نقش می‌پذیرفت و با ریاضت آن نقش را بازی می‌کرد. او در طول کار همیشه نگران بود و می‌خواست نقش را بی‌نقص بازی کند.

وقتی قرار شد در فیلم «گیرنده» بازی کند، ابتدا مرا به‌عنوان کارگردان ارزیابی کرد و وقتی خیالش راحت شد، ساعت‌ها درباره فیلمنامه با من صحبت کرد. دائم در صحنه به من می‌گفت: «حواست به بازی من باشه. من بعد از چند سال دارم فیلمی که دوست دارم بازی می‌کنم.» من هم سعی می‌کردم حواسم کامل به او باشد. سعید اگر کارگردانش را قبول داشت، خودش را کامل در اختیار او قرار می‌داد.

گاهی از اتفاقات خاصی در صحنه عصبانی می‌شد و بداخلاقی می‌کرد. هر اتفاق در فیلم، پشت دوربین یا جلوی دوربین برایش اهمیت داشت. حواس جمع بود. خیلی‌ها حساسیت زیاد سعید راد را نمی‌توانستند قبول کنند. آنقدر نگران بازیش در فیلم گیرنده بود که گاه مرا عصبانی می‌کرد. بعد از پایان فیلمبرداری دائم به من زنگ می‌زد و می‌گفت فیلم چطور شده؟ بازی‌ها خوب در آمد؟ و من هم می‌گفتم: صبر داشته باش تا کامل فیلم مونتاژ شود و بعد ببینیم فیلم چه درآمده است. در زمان تولید فیلم گیرنده مشکلات فراوانی داشتیم و سعید اصلاً فکر نمی‌کرد من بتوانم فیلم را درست از آب درآورم. فیلم وقتی به مرحله صداگذاری رسید و کار تمام شد، سعید راد به من زنگ زد که می‌خواهد فیلم را پیش از آنکه به دفتر جشنواره بدهم، با گلمکانی ببیند. سعید خیلی نگران بود. اما نگرانی‌اش زمانی به پایان رسید که فیلم را در استودیوی علیرضا علویان همراه با گلمکانی دید و خیالش راحت شد. سعید و گلمکانی در داخل سالن پشت سر من نشسته بودند. بعد از اینکه چراغ‌های سالن روشن شد، برگشتم دیدم سعید راد گوشه چشمانش اشک جمع شده است و لحظه‌ای مرا دید و قطره اشکش روی گونه‌های استخوانی‌اش سرازیر شد. و آن موقع بود که گفت: «تو مرا صیقل دادی… تو مرا تراشیدی…» و بعد صورتش را پنهان کرد. بعد موقعی که می‌خواست برود، خوشحال بود و می‌خندید و شوخی می‌کرد و بعد لحظه آخر به من گفت: «از فیلمت معلومه سینما رو شوخی نگرفتی» و بعد رفت تا در سی امین جشنواره فیلم فجر بعد از سی و اندی سال جایزه بازیگری را گفت و بعد از مدتها خیالش راحت شد و به من گفت: «درباره این فیلم سال‌ها بعد حرف خواهند زد.»

از زمانی که قرار شد فیلم «گیرنده» را بسازم دوست داشتم سعید راد را به‌خاطر همه فیلم‌های خوبی که بازی کرده بود -در یک فرصتی که پیش می‌آید- بغلش کنم . اما سعید شخصیتی که در کار داشت این اجازه را نمی داد که بتوانم در آغوشش بگیرم روزهای پایانی کار بود و ما سکانس گیر کردن ماشین در رودخانه را می‌گرفتیم. بعد از ناهار، نگاهی به او کردم و سعید راد را بغل گرفتم و گفتم: «به‌خاطر همه فیلم‌هایی که بازی کردی و بخاطر فیلم «تنگنا»، دلم می‌خواست بغلت کنم و بگم که علی خوش‌دست رو بغل کردم.»

سعید بزرگ بود و بزرگ می‌ماند. خداحافظ علی خوش‌دست… خداحافظ حاج صمد.

There are no comments yet


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۹/۰۱۴/۹۱۳/۴۰۰
  • زودپز
    ۱۷۱/۳۵۴/۰۳۵/۰۰۰
  • تمساح خونی
    ۱۶۸/۲۸۰/۴۲۷/۲۵۰
  • مست عشق
    ۱۲۰/۲۹۹/۷۲۰/۷۵۰
  • پول و پارتی
    ۹۰/۰۰۰/۳۵۴/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • صبحانه با زرافه‌ها
    ۶۵/۳۲۳/۷۹۱/۵۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۴۸/۱۴۲/۱۱۹/۵۰۰
  • قیف
    ۲۷/۰۲۷/۶۵۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۵/۵۹۴/۸۹۸/۶۰۰
  • قلب رقه
    ۱۳/۴۹۵/۱۴۱/۰۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۲/۳۹۲/۰۶۱/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۶۱۵/۹۴۸/۵۰۰
  • باغ کیانوش
    ۶/۰٬۷۰/۷۸۴/۰۰۰
  • شنگول منگول
    ۱/۲۴۶/۰۲۷/۵۰۰
  • استاد
    ۹۹۲/۹۳۰/۰۰۰
  • سه‌جلد
    ۳۸۰/۷۹۰/۰۰۰
  • نبودنت
    ۲۴۸/۶۶۰/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۸۳/۳۵۰/۰۰۰