به گزارش خبرنگار فرهنگ و کتاب صبا، متن این یادداشت به شرح زیر است:
مرتضی سرهنگی، مرد شریف و نجیب، نویسندهای که اگر هم نوشت، برای جنگ نابرابر نوشت. او از شهیدان نوشت، از لحظههای ناب پایداری. مرتضی سرهنگی، راوی برجسته ادبیات شجاعت و رفاقت، اکنون در بستر بیماری است و همانطور که قلبش آزرده است، قلب من هم آشفته است. او در بیمارستان بستری است، مردی ساکت، مهربان و دوستداشتنی که همواره در قلبهای همه ما جای دارد.
مرتضی سرهنگی در طول دههها، رفاقتش با شهدای جنگ را حفظ کرده و به پای شهدای جنگ ایستاده است، حتی اکنون که در بستر بیماری قرار دارد. اما مطمئنم که مرتضی دوباره دست به قلم خواهد گرفت و از شهدایمان خواهد نوشت، از معرفت رفقایش و از شجاعت و دلیری آنها خواهد گفت. او رفیق دوران حوزه هنری سالهای ۶۵ و ۶۶ من است. اولین بار او را در شبهای جالب دوشنبههای حوزه هنری دیدم؛ شوخطبع و نکتهسنج. مهدی شجاعی، رفیق آن دورانش بود و با هم به حوزه میآمدند و میرفتند. مرتضی با سید حسن حسینی خیلی ایاق بود. آنها گاهی نکتهای پیدا میکردند و با زبان طنز و شعر، فضای سوررئالیستی ایجاد میکردند که دلهای همه ما را به وجد میآورد.
سرهنگی با روحیهای متین و نجیب، همواره دوستی و رفاقتش با شهدای جنگ را حفظ کرده و از شجاعت و دلیری آنها نوشته است. امید است که به زودی بهبود یابد و دوباره دست به قلم بگیرد تا از معرفت رفقایش و از شجاعت و دلیری آنها بنویسد.
او در این مدت از قرار و بیقراری جنگ نوشته است. از تابستان ۱۳۶۹ نوشت و از روشنای خاطرهها، از چفیه و پلاکهای بیپیکر، از خاکریزهای مرام و معرفت جنگ و از دلتنگی کوچههای خرمشهر و جهانآرا. مرتضی با مرتضی دوست بود و همه زندگیاش بود. او از همه چیز جنگ نوشت، از خانه کوچک و از زندگی بزرگ. دلش برای نوشتن از رفقایش تنگ شده است. قلبش دنیایی از زیبایی مرام شهداست و مطمئناً دوباره خواهد نوشت. منتظریم حالش خوب شود، خوب خوب، تا برایمان از دوستانش بنویسد.
مرتضی سرهنگی، نویسندهای است که همیشه با قلمش قلبها را به تپش درمیآورد. او با هر جمله، با هر کلمه، روح ما را به دنیای شهدا میبرد، به دنیای مرام و معرفت. او مردی است که عشق به شهدای جنگ را در قلب ما زنده نگه داشته است. اکنون در بستر بیماری، اما همچنان ایستاده، همچنان مقاوم. مرتضی دوباره خواهد نوشت، امید است که به زودی بهبود یابد و دوباره دست به قلم بگیرد تا از معرفت رفقایش و از شجاعت و دلیری آنها بنویسد. و ما با شوق منتظر آن لحظهایم.
مهرداد غفارزاده
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است