به گزارش خبرنگار موسیقی صبا، امیر اثنیعشری خواننده شناخته شده موسیقی ایرانی است که پس از اجرایی موفق در گروه بازسازی شیدا در سال ۱۳۸۷ به سرپرستی زندهیاد «محمدرضا لطفی» مورد توجه علاقهمندان آواز قرار گرفت.
صدایی خاص و ویژه که متفاوت با فرم رایج آواز خوانی بود. در آن زمان اثنی عشری فقط بیست و چهار سال داشت که آوازی از سلیمان امیر قاسمی را با ظرافتها و پیچیدگیهایش برای مخاطبان اجرا کرد. او چندی پیش از رساله دکتری خود در رشته زبان و ادبیات فارسی با موضوع «بررسی سیر تطور تصنیف و ترانه از قاجار تا امروز» دفاع نموده است.
او آواز و سه تار را نزد استادانی چون طهمورث شاهرخی، صدیق تعریف، مهران مهرنیا، محمدرضا لطفی و محمدرضا شجریان آموخته است.
***این روزها مشغول چه کاری هستید؟
بیشتر افرادی که در حوزه موسیقی فعالیت میکنند، در حال حاضر مشغول تدریس هستند و بنده نیز از این قاعده مستثنی نیستم و این روزها مشغول تدریس هستم. موضوعات اجتماعی و همچنین گردش مالی پایین که جنبه اجرای زنده و انتشار آلبوم موسیقی دارد، باعث شده که تعداد زیادی از موزیسینها از جمله خودم به کارهای مرتبط با کنسرت فکر نکنیم و بنابراین بخش زیادی از این ماجرا به تدریس اختصاص مییابد.
اما جدای از تدریس، با یک گروهی تحت عنوان ارکستر برومند که متشکل از حدود ۱۶ نفر از جوانان همکاری میکنم که عموما زیر ۲۵ سال هستند و سرپرستی این ارکستر را نیز مجید مولانیا به عهده دارد. در حال حاضر با این ارکستر نیز در حال همکاری هستم تا بتوانیم قطعاتی را ضبط و در نهایت اجرای زنده این قطعات را داشته باشیم. قصد داریم امسال با ارکستر برومند برنامههایی را به صورت کنسرت برگزار کنیم و همزمان با آن نیز ضبط آثار را پیگیری کنیم.
***دلیل اینکه مجبور هستید تدریس انجام دهید، چیست؟ نبود مخاطب و یا مشکل سالن باعث شده که به تدریس بپردازید؟
در مورد این موضوع دو عامل وجود دارد که شاید مهمترین آن، هزینههای برگزاری کنسرت است. شما اگر بخواهید یک سالنی را برای یک کنسرت اجاره کنید، احتمالا در نهایت متضرر خواهید شد و هزینه اجاره یک سالنی که حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر ظرفیت دارد، حدود ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومان میباشد. به هر حال از آنجایی که هر هنری که مرتبط با اصالت و فرهنگ ایران باشد، طبیعتاً مخاطب کمتری به نسبت هنر یا کارهایی که مرتبط با عامه میباشد، از جمله شعر یا موسیقیهای مصرفی و زودگذر دارد. اینگونه هنرها مخاطب خودشان را دارند و نیازی به حمایت ندارند و میتوانند سالنهای بزرگ را اجاره کنند و از پس هزینهها بربیایند. اما زمانی که به بخشی میرسیم که با بخش فرهنگی مرتبط میشود، نباید توقع درآمدزایی داشت و هنرمندانی که اجرا میکنند، معمولا چنین توقعی را ندارند که کنسرتی برگزار کند و اوضاع مالی آن هنرمند بهبود پیدا کند اما از طرف دیگر توان این را نیز ندارند که کنسرتی را برگزار کنند و هزینههای آن کنسرت را پرداخت کند. به دلیل اینکه بخش ارتباط با مخاطب، بخشی است که همه دوست دارند داشته باشند اما با توجه به اینکه هزینهها بسیار بالا است، عملا دوستانی که در این حوزه فعالیت میکنند، از برگزاری کنسرت پشیمان میشوند و به نظرم حلقه مفقوده این ماجرا، به حمایتها برگردد و این که حداقل سالنها را به بخش موسیقی فرهنگی و یا موسیقی کلاسیک ایرانی اختصاص دهند.
بخش دیگری نیز اتفاقات اجتماعی است و در حدود چهار سال گذشته اتفاقات اجتماعی متفاوتی در کشور رخ داده و عملاً نه هنرمند حوصله ارائه کار داشت و نه مخاطب حوصله دنبال کردن کار را داشت و حتی زمانیکه مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به خوانندگان اعلام کردند که کنسرت برگزار کنید و وزارتخانه از شما حمایت میکند، در آن زمان هنرمندان معتقد بودند که در این برهه اگر کنسرت برگزار نکنیم، بهتر است و معتقد بودند که در این برهه از زمان باید سکوت کنند. تمام این مسائل یک دایره و یا یک چرخهای است که به عدم اجرای کنسرت کمک میکند و افراد تمایلی به اجرای کنسرت در مواقع این چنینی نداشته باشند.
***چرا بخش موسیقی سنتی به دست یک عده خاص افتاده و تعدادی از افراد هستند که دائما کنسرت برگزار میکنند و آلبوم و تک آهنگ منتشر میکنند؟ این انحصاری شدن در این حوزه، چه علتی دارد؟
به نظر من اگر بخواهیم در موسیقی اصیل ایرانی بررسی کنیم، تعداد نفراتی که در این حوزه فعالیت میکنند و کنسرتهای زیادی را برگزار میکنند، حدود سه یا چهار نفر هستند. از دید شما به دلیل خبرنگار و از دید مخاطبین، این افراد بخشی از بدنه موسیقی ایرانی هستند اما زمانی که به نوع کارهای آنها نگاه میکنیم، در موسیقی ایرانی جای نمیگیرند و این افراد در مصاحبههایشان نیز عنوان میکنند که ما اصراری نداریم که در ژانر موسیقی ایرانی قرار بگیریم. اگر کسی در ژانر موسیقی ایرانی قرار بگیرد، بسیار بعید است که بتواند دهها شب سالن را پُر کند و یا چندین سانس کنسرت برگزار کند. این مسائل به تیتراژ و یا یکسری موارد غیر موسیقایی مانند طراحی صحنه، تئاتر نمایش و… برمیگردد.
مشکلی که در حال حاضر وجود دارد و اساتیدی که در قید حیات هستند معمولا به آن اشاره میکنند، این است که ژانرها درهم شده به دلیل اینکه یک نفر در یک حوزهای شروع به فعالیت کرده و در ادامه راه تغییر مسیر داده، آن را جزو موسیقی ایرانی حساب میکنند اما به نظر من، شما فردی را مشاهده نمیکنید که آواز بخواند و یا سازبندی براساس موسیقی ایرانی باشد و بتواند چند شب کنسرت برگزار کند.
***چرا موسیقی ایرانی که یک زمانی جزو اصالت و فرهنگ ما بود، به اینجا کشیده شده است؟
من فکر میکنم دلیل اصلی آن، همین ماجرای ندادن سوبسید فرهنگی است. ببینید حتی قبل از انقلاب راهکاری حمایتی شان از هنرمندان اینگونه بود که به هنرمندان و نوازندگان میگفتند ما شما را به استخدام وزارت فرهنگ و یا بانک در می آوریم و برایتان حقوق ثابتی در نظر میگیریم و شما فقط کار هنری خودتان را ادامه دهید. اما در حال حاضر شرایط به سمتی پیش رفته که هنرمند برای اینکه بتواند اجاره منزلش را پرداخت کند، مجبور به تدریس است و تدریس زیاد، طبیعتاً راهی برای اجرا نمیگذارد. بر فرض اینکه هنرمند میتواند تدریس کند درآمد هم دارد اما میخواهد کنسرت برگزار کند در چنین مواقعی هنرمند چه کاری میتواند انجام دهد؟ اگر بخواهد کنسرت برگزار کند، باید ۴۰ میلیون برای یک شب اجرای زنده هزینه کند و در ۹۹ درصد مواقع هیچ سودی عاید آن هنرمند نمیشود و حتی ضرر هم میکند و یا شخصی که میخواهد آن کنسرت را مشاهده کند، آیا توان پرداخت هزینه بلیط کنسرت را دارد یا خیر؟ معمولا تجربه نشان داده که مردم برای تفریح و خوشگذرانی با خانواده، ترجیح میدهند که به کنسرتی بروند که نور و رقصی وجود داشته باشد و تفریح خودشان را به این شکل انجام دهند.
بنده خاطرم است که شهرداری بلژیک از ما دعوت کرد که در آنجا موسیقی ایرانی اجرا کنیم و زمانی که برنامه را اجرا کردیم، از آنها سوال کردیم این افرادی که مخاطب ما هستند، از چه طریقی وارد سالن شدند و مسئول برگزاری مراسم پاسخ دادند که حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد هزینه بلیط کنسرت را شهرداری بلژیک تقبل کرده و افراد برای اینکه بتوانند موسیقی ایرانی گوش دهند، تنها ۳۰ تا ۴۰ درصد هزینه بلیط کنسرت را پرداخت کردند و این موضوع بسیار واضحی است که موسیقی زمانیکه از لحاظ کیفی مقداری سطح بالاتری دارد و از اشعار حافظ و سعدی که نیاز به تفکر دارد، استفاده شده است، طبیعی است که باید سوبسیدی داده شود که تعداد نفرات بیشتری امکان استفاده از آن را داشته باشند. در حال حاضر مخاطبین موسیقی ایرانی را بیشتر دانشجویان و جوانانی که به فرهنگ و ایران علاقه دارند، هستند و اکثراً اقشاری هستند که از پس هزینهها برنمیآیند و به نظر من موسیقی ایرانی مخاطب خاص خودش را دارد و مطمئن هستم که اگر سالنها با موزیسینهایی که موسیقی ایرانی و آواز کار میکنند همکاری کنند، هم دانشجویان دوست دارند این اجراها را مشاهده کنند و هم هنرمندان حاضر هستند که دستمزدی دریافت نکنند و تنها اجرای زنده داشته باشند که این ارتباط حفظ شود.
***اگر این شرایط ادامه پیدا کند، آیا در ده سال آینده چیزی به نام موسیقی دستگاهی داریم؟
من فکر میکنم در آینده نیز موسیقی دستگاهی وجود خواهد داشت اما کمرنگتر از گذشته خواهد شد و شاید تعداد نفرات کمتر شود. اگر دنبال این هستیم که ده سال آینده یک فضای فرهنگی بهتری داشته باشیم، طبیعتاً آنچه که امروز ارائه میدهیم، ده سال آینده را میسازد و باید از این میراث محافظت کنیم. در حال حاضر موسیقیهایی که در مکانهای مختلف گوش میدهیم، اغلب مضامین نادرستی دارند و شاید شما در حالت عادی این کلمات را نمیشنوید اما برای کودک به راحتی عادیسازی میشود و پس از مدتی که آن کودک بزرگ شد، یک بخش از شخصیت آن کودک با همین اشعار شکل میگیرد و جامعه ما نیز به همین صورت است و ججامعه ما حکم کودکی را دارد که در ده سال آینده رشد میکند و نوجوان میشود و طبیعتاً آن چه در حال حاضر به عنوان خوراک فرهنگی به او میدهیم را میتوانیم توقع داشته باشیم که در آینده از جامعه بگیریم.
***با توجه به تغییر دولت، توقع شما به عنوان یک هنرمند از متولی فرهنگ و هنر چیست؟
من فکر میکنم اگر واقعا برای موسیقی ایرانی و یا هر بخش دیگر فرهنگیِ نیازمند حمایت، فکری کنند و آن قسمتهایی را که نیازمند کمک و حمایت ویژه است، بیشتر به آن بپردازند، وضعیت فرهنگ و هنر کشور بهتر خواهد شد.به عنوان مثال به سالن دار کنسرت بگویند که شما اگر با چنین موضوعی مواجه شدید، تخفیف قائل شوید و هزینهها را کاهش دهید و همین موضوع کفایت میکند و همچنین راهکارهایی را برای آسان کردن اخذ مجوز بیاندیشند. اگر این موارد رخ دهد، فکر میکنم بعد از مدت کوتاهی جامعه موسیقی کشور رشد خواهد کرد و به طبع مخاطبان و هنرمندان حس بهتری خواهند داشت.
***در حال حاضر آلبومی در دست انتشار دارید یا خیر؟
بله در حال حاضر یک آلبوم موسیقی به سرپرستی آقای آرش کاووسی در دست انتشار دارم و احتمال دارد تا حدود ۲ یا ۳ ماه آینده منتشر شود. این آلبوم دو بخش آوازی دارد و آوازهای نسبتاً مفصلی نیز دارد و چند قطعه ضربی و تصنیف نیز در آلبوم گنجانده شده است که قطعات ضربی از استاد علی نقی وزیری میباشد که به نوعی این آلبوم یادبودی از ایشان است.
مینا آتشی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است