به گزارش صبا به نقل از روابط عمومی معاونت صدا، فاطمه آل عباس، گوینده پیشکسوت رادیو ایران در خصوص آشنایی با شادروان یساقی بیان کرد: «سال ۷۶ بود، وقتی وارد استودیوی ساختمان شیشهای رادیو شدم، پشت میز صدا؛ خانمی جوان و آرام نشسته بود. مهرش به دلم نشست. بعد از ضبط باهم چای خوردیم و کلی درباره شعر حرف زدیم. از لابهلای کاغذهایش یک برگه را به من داد و خطاب به من گفت نظرم را درباره این متن بگویم. خاطرم هست دوسه باری که خواندم، گفتم عجب قلمی، از کدوم نویسنده است؟ منتظر شنیدن یک نام معروف در وادی ادبیات نوین بودم و او تاکید کرد که خودش نوشته است. باورم نمیشد صاحب این واژههای ناب و وزین وجود نازک و ظریفی باشد که مقابلم نشسته است. گفت سالهاست که برای رادیو مینویسم و این شروع دوستی شد. چقدر جای او در رادیو خالی و نبودش برای خانواده رادیو پر درد است.
[روایت یساقی از حج]
نیلوفر زندیان، مشاور و دبیر شورای ارزیابی رادیو جوان پیرامون شادروان یساقی گفت: «به خاطر دارم سالها پیش برای ایام حج، در رادیو برنامهای را طراحی کردیم که در ساختار سفرنامه خوانی، روایتهای جوان دانشجویی از سفر حج بازگو میشد. دانشجویی که از سر تفنن راهی سرزمین وحی شده بود اما در مواجهه با فلسفه عمیق حج، به درک و شهودی تازه دست یافته بود. متن دشوار و پژوهش محور این برنامه به قلم زهرا یساقی به رشته تحریر در آمده بود و بعدها هم سازمان حج و اوقاف، صوت آن برنامه را که نام ما هیچ، ما نگاه به خود گرفته بود، بصورت کاست در اختیار زوار قرار می داد.»
او ادامه داد: «اما آنچه متن این برنامه را به عنوان یک اثر مذهبی، مقبول و شاخص کرد، آگاهی نگارنده از فلسفه مناسک حج، تطبیق دانسته های افواهی با مستندات مکتوب، مطالعه سفرنامه های زیارتی و آشنایی با اسلوب سفرنامهنویسی بود. یساقی انسان زمانه خود بود، زبان و ادبیات روزگارش را بلد بود. ذهن وقاد و خلاق، مطالعه مستمر، سبک شخصی در نگارش، دایره واژگانی گسترده و تعامل صمیمانه با عوامل برنامه از ویژگیهای بارز اخلاقی و حرفهای زندهیاد زهرا یساقی بود. یادش گرامی و راه سفرش روشن و هموار باشد.
[او که با عشق در رادیو زندگی کرد…]
حمیدرضا خزایی پیشکسوت رادیو با بیان اینکه کسی که اهل رشد است، میتواند عامل رشد دیگران شود، زیرا خودش راه رشد را شناخته و پیموده، عنوان کرد: «همکار ما مرحومه زهرا سیاقی در تمام مراحل زندگی شغلیاش به عنوان فردی خودشناس و راهشناس الگوی همدورههای خود و مورد احترام پیشکسوتان رادیو بود. آنگاه که تنها یک صدابردار متواضع و خدوم بود، همه میدانستند و باور داشتند که به زودی در شغل خود به عنوان فردی برجسته خواهد درخشید. آنگاه که پا به عرصههای برنامهسازی و سردبیری و کم کم تهیهکننده گذاشت، همکارانش دریافتند که در این عرصه نیز به زودی فردی موثر و موجب افتخار خواهد بود. آنگاه که نامش با برنامه سلام کوچولو گره خورد به اذعان همگان شایسته عنوان تهیهکننده برتر بود.»
او افزود: «آنگاه که وارد دوران میانسالی شد، تبدیل به مربی و راهنمایی صادق برای جوانترهای رادیو شده بود که دغدغهای جز به کمال رساندن دیگران نداشت. بسیار زود بازنشسته شد و بسیار زود روی در نقاب خاک کشید و اکنون حسرتی بر حسرتهای اصحاب رادیو افزوده شده است.از هم نسلان او انتظار است و بر کسانی که از او آموخته اند فرض است که جای خالی اش را در رادیو عزیز بدارند و تردید ندارم که چنین خواهد بود.»
[دیگر خبری از لبخندهای او نیست]
غزاله یراقی، تهیهکننده رادیو جوان با بیان اینکه زنده یاد زهرا یساقی همیشه لبخند به لب داشت و بسیار اهل کتاب خواندن و مطالعه بود، ادامه داد: ساعتها کنار او مینشستم و درباره نقد فیلم با هم گپ میزدیم. بهیاد دارم وقتی قرار شد برنامه کوی دانشجو را کار کند به همت او، این برنامه جان تازهای گرفت. هنوز هم باورش برایم سخت است و دشوار که دیگر قرار نیست لبخندهای او را ببینم.
[همکاری خوش ذوق و متعهد]
رضا بحیرایی مدیر گروه ورزش و تفریحات رادیو ایران که پیشتر مدیریت گروه جامعه این شبکه را برعهده داشت ضمن عرض تسلیت به خانواده رادیو گفت: «زهرا یساقی همکاری خوش ذوق و متعهد، تهیهکنندهای کاربلد و سردبیری خوش قریحه و معلمی دلسوز در کار برنامهسازی بود گواه این ادعا گره خوردن نامش با خاطره انگیزترین برنامههای رادیویی و فراوانی برنامهسازانی است که افتخارشان همنشینی و آموختن از اوست.»
او ادامه داد: «با این حال به نظرم باید بزرگترین هنر او را در منش انسانی و توانمندی اش در نویسندگی و هنر رام کردن و به نظم نشاندن خیل پراکنده واژه ها در این قالب دانست.یاد و خاطره او برای همیشه در ذهن چندین نسل از اهالی رادیو باقی خواهد ماند.»
[رفیق و همسایه]
فاطمه قنبری از دیگر تهیهکنندگان رادیو جوان است. او با بیان خاطراتی که از شادروان دارد، این طور ادامه داد: «نامش را به انگلیسی همسایه ذخیره کردم، چرا که ما فقط همکار نبودیم، بلکه همسایه هم بودیم. با توجه به اینکه زبان میخواند، تصمیم گرفتیم از کلمات انگلیسی بیشتر در مکالمات روزمره استفاده کنیم تا در ذهنمان بماند، ولی از زبان فقط همین کلمه به یادم ماند و حالا دیگر همسایه را قرار نیست ببینم، دیگر کسی در را به روی من باز نمیکند. دلم میخواست باری دیگر به من زنگ میزد و با مهربانی میگفت که کجا هستم؟… خانم یساقی جان، میدانم دیدار شد به قیامت. بهرسم رفاقت و همسایه بودن میگویم للّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ.»
[متعهد به کار]
عصمت باپیران، سردبیر برنامه هفته دوم جوان ایرانی سلام رادیو جوان هم پیرامون شادروان یساقی میگوید: «چقدر زود دیرمیشود. فاصله درود تا بدرود. بهیاد دارم روزی از من پرسید که آیا او را میشناسم؟ من هم خطاب به او پاسخ مثبت دادم و با تاکید گفتم باعث افتخارم هست استاد و آن کار منجر شد به رفاقت، تعهد، در خوشیها و ناخوشیها کنار هم بودند. اکنون پروازی به بلندای آسمان، زهرا یساقی را برای ابد از ما گرفت. پروازت بی خطر و سفرت به سلامت.»
[خلاقیت او زبانزد بود]
متین السادات فیروزی تهیهکننده برنامه «خانه و خانواده» گفت: «رفتن زهرا یساقی، را باور نداریم، چون پر از شور زندگی بود. زهرا یساقی نه شبیه به یک همکار و پیشکسوت و استاد، که درست مثل یک خواهر و دوست واقعی کنار من و همه کسانی که تازه وارد رادیو میشدند، بود و خالصانه و صمیمانه راهنمایی میکرد. چه بسیار برنامههایی که در شبکههای مختلف رادیویی با هنرمندی، متنهایی که به رشته تحریر در میآرود، جان تازه گرفتند؛ چه فراوان جشنوارههایی که با ایدههای او برگزار شد. قلم و خلاقیت زهرا یساقی در نویسندگی و مشاوره برنامهها همیشه در رادیو زبانزد همه همکاران بود و تا همیشه خواهد بود. نقش پررنگ و تاثیرگذار او در برنامه «خانه و خانواده» به عنوان نویسنده و مشاور محتوایی، هرگز از خاطرم نمیرود.»
[عشق واقعی به برنامهسازی]
زینب برومند تهیهکننده دیگر برنامه «خانه و خانواده» نیز اظهار داشت: سالها مشاور برنامه خانواده بود. با وجود پیشکسوت بودن همیشه به برنامهسازان جوان با محبت و احترام رفتار میکرد.
برومند تاکید کرد: عشق واقعی به برنامهسازی را از مرحوم به یساقی آموختم. میدانم جایش برای همیشه در رادیو خالی میماند.
There are no comments yet